به گزارش خبرنگار مهر، رمان «عشق و چیزهای دیگر» نوشته مصطفی مستور به تازگی توسط نشر چشمه به چاپ چهارم رسیده است. این کتاب سیصد و سی و پنجمین عنوان از مجموعه «داستان فارسی» است که توسط این ناشر چاپ میشود.
چاپ اول این رمان بهمن ماه امسال راهی بازار نشر شد و حالا به چاپ چهارم رسیده است. این رمان، یازدهمین کتابی است که چشمه از این نویسنده منتشر میکند و داستان عاشقی یک پسر جوان و چگونگی رسیدن به معشوقش را روایت میکند.
این رمان در ۲۰ فصل نوشته شده است.
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
مادربزرگم راست میگفت. مادربزرگم همیشه میگفت آدمها در همین دنیا بهشت و جهنم و برزخ را میبینند. این حرف او برای هر کس غلط باشد، برای من درست بود. از هشتم خردادماه که پرستو را پیدا کردم تا پنجم مهرماه که در کافه پرستو گفت نگران ازدواج با من است، برای من همه چیز و همه جا بهشت بود. از پنجم مهرماه تا قبل از این که پرستو اول آذرماه تلفن بزند و بگوید تصمیم گرفته است با اسکندر ازدواج کند، من در برزخ تمام عیاری بودم. بعد از آن روز زندگی من شد جهنم. مادربزرگم راست میگفت.
تمام دو هفته ای که پرستو برای ازدواج با اسکندر مرخصی گرفته بود من مثل دیوانهها پاک به هم ریخته بودم. توی خیابانها آن قدر پرسه میزدم تا از پا میافتادم. روزی یک وعده غذا میخوردم آن هم به اصرار نقره. شبها تا دیروقت بیدار میماندم و زل میزدم به یک نقطه. روزها تا ظهر میخوابیدم و کابوس میدیدم. عصرها تا شب بیهدف توی خیابانها ولو بودم. کلاسهایم را تعطیل کرده بودم و به تلفن خانم سیم خواه و آموزشگاه میهن جواب نمیدادم. لابد مثل معتادی بودم که داشت اعتیادش را ترک میکرد یا بچهای که از شیر گرفته میشد. روزی پنج قرص استازولامید ۲۵۰ میلی گرم میخوردم. توی خواب هذیان میگفتم و گاهی وحشت زده از خواب میپریدم و فحش میدادم به اسکندر خطی. نقره کلی داروی گیاهی به خوردم داد اما تاثیری نداشت. غروب یکی از همین روزها بود که توی پیادهرَویهای بیهدفم سر از میدان انقلاب در آوردم. رو به روی دانشگاه تهران جلو دست فروشهای کتاب ایستادم و زل زدم به کتابهای ممنوعهای که روی زمین پهن کرده بودند...
چاپ چهارم این کتاب با ۱۲۴ صفحه، شمارگان ۲ هزار نسخه و قیمت ۱۱ هزار تومان عرضه شده است.