به گزارش خبرنگار مهر، از دیدگاه جامعه شناسی سنت های اجتماعی کارکرد مثبت function یا کارکرد منفی dysfunction دارند. رابرت مرتون، ویلیام سامنر و دیگران از دیدگاه کارکردگرایی به بررسی پدیده های اجتماعی از جمله رسوم و سنت های اجتماعی پرداخته اند. کارکرد مثبت رسوم و سنت های اجتماعی به این معنی است که به تحکیم، وحدت، هماهنگی و رشد و توسعه کمک می کند و سبب دوام و پایداری جامعه می گردد. کارکرد منفی، برعکس به نظم و ثبات جامعه خدشه وارد می کند و برای جامعه مشکلات جدی به وجود می آورد. نوروز یکی از این سنت های اجتماعی است که کارکردهای مثبتی در جامعه دارد.
علی انتظاری، استاد جامعه شناسی دانشگاه علامه طباطبایی در خصوص ابعاد جامعه شناختی نوروز و بررسی کارکردهای اجتماعی آن به خبرنگار مهر گفت: هر رسمی در جامعه کارکردهای پیوندساز و همبسته کننده دارد و جامعه برای دوام خودش نیازمند این فعالیت هاست و به احساسات مشترک نیاز دارد. خصوصاً در جامعه امروزی که بخش های مختلف از هم دورند و وجود مراسمی مانند نوروز باعث می شود که نگاه مشترک به وجود بیاید و به دوام و بقای جامعه و ایجاد احساس نوع دوستی کمک می کند. همه مراسم های ملی چنین کارکرد همبسته سازی دارند ولی نوروز چون ریشه های تاریخی دارد، سابقه تمدنی اش از بیشتر از سایر جشن های ملی است.
وی افزود: ما در طول سال مراسم هایی با تاریخ و تمدن های طولانی داریم که عمدتاً مراسم مذهبی هستند و بُعد حزن آلود بودن آنها غلبه دارد در کنار این مراسم های برگزاری جشن هایی مثل نوروز فضای جامعه را تلطیف و تعدیل می کند چرا که در جامعه هم حزن لازم است هم شادی و نباید از شادی فرار یا آن را فراموش کرد. جامعه به روحیه فرح بخش نیاز دارد و اگر ما جشنی مثل نوروز نداشتیم باید مانند بسیاری از کشورهای دیگر یک جشنی با فضای فرح بخش ایجاد می کردیم. نوروز سابقه دیرینه ای دارد که با ابعاد دینی در جامعه ما ترکیب شده است بنابراین به نوعی سرمایه ملی، اجتماعی و مذهبی ماست. مذهبیاز این جهت که در این مراسم دعا و قرآن خوانده می شود و بخش های مختلفی از این جشن با برنامه های مذهبیگره خورده است. لذا همه تلاش ما باید این باشد که این سرمایه را حفظ کنیم.
این استاد دانشگاه ادامه داد: اینکه جامعه تغییر می کند و وضعیت گذشته ثابت نمی ماند امری طبیعی است. درست است که نوروزهای این دوره مانند نوروز سال های گذشته نیست ولی مشترکات بسیاری هنوز وجود دارد؛ مثلا ممکن است تعداد دید و بازدیدها مثل گذشته نباشد ولی همچنان رسم و رسوم مثل خرید شب عید، خانه تکانی و ... وجود دارد. بنابراین بسیاری از رسم و رسوم ها ممکن است تحت تأثیر عواملی کم و زیاد شود ولی همیشه باقی می ماند حتی در میزان حداقلی.
انتظاری با اشاره به اینکه امروزه بسیاری در جامعه آداب جشن هایی مثل کریسمس، ولنتاین، هالووین و ... را به جا می آورند تصریح کرد: در دوره های اخیر به واسطه تجربیات جهانی سازی در کنار روحیه فعال و مقاوم در مقابل جهانی سازی وجوهی از جامعه منفعل بودند. کسانی که دارای سرمایه فرهنگی قوی تر هستند، نسبت به فرآیند جهانی سازی مقاومت می کنند یعنی هر چیزی که از بیرون می آید را نمی پذیرند اما گروه منفعل هر نوع جریانی که از خارج وارد می شود را مانند جشن هایی که نام بردم می پذیرد. این گروه به سادگی زیر بار هر چیزی می رود.
این نویسنده و پژوهشگر تصریح کرد: از زمان مشروطه نوعی جریان غرب زدگی گسترده شده و سنت جامعه ما غرب زده شده و شکل فرنگی نمایی بسیار زیاد رواج یافت. بعد از انقلاب اسلامی نوعی بازاندیشی در این وضعیت شکل گرفت. کسانی که امروز در ریشه ها به دنبال اصالت می گردند، افرادی هستند که بازاندیشی می کنند. بنابراین تعریف سنت در جامعه ما اشتباه است چون بر اساس این نکته ای که ذکر کردم اتفاقاً کسی که کراوات می زند سنتی است و اینکه ما در گذشته تاریخی خودمان برویم و چیزهایی پیدا کنیم خودش نوعی تجدد است. سنت یک چیز ثابت و پیوستار نیست و در هر دوره ای تغییر می کند.
این استاد دانشگاه افزود: نوروز نوعی تعامل است که جامعه ایرانی با جوامع جهان داشته و برای ثبت هویت خود این کار را کرده است. این تعاملات باعث شکل گیری مناسک شده است. ما در جهان امروز به این نیاز داریم که عناصر مثبت نوروز را جهانی کنیم، نه اینکه تحت انفعال مناسک وارداتی قرار بگیریم. حتی چهارشنبه سوری هم با وجود آسیب هایی که ممکن است وارد کند نباید از دست داد بلکه باید آن را درست مدیریت کرد. من فکر می کنم این مدیریت باید توسط گروه های مختلف اجتماعی صورت بگیرد. این گروه ها باید با انگیزه فرهنگی در عرصه فعال باشند و برای حفظ میراث فرهنگی اهتمام کنند تا سرمایه فرهنگی مان حفظ شود. واقعیت این است که چشم امیدی به مسئولین نیست و بی مهری به این رسوم لطمات جدی به جامعه می زند، اغتشاشات، آشوب ها و بی احتیاطی هایی که در گذشته داشتیم محصول نگاه های غلط است. به عقیده من تغییر فصل فرصت خوبی برای تغییر رویه و نگرش هاست.
انتظاری تاکید کرد: قبل از انقلاب بیشتر بر روی ایرانی بودن تأکید می شد اما بعد از انقلاب بیشتر روی بعد مذهبی کشور تاکید شد و بًعد ایرانیت ما مورد غفلت قرار گرفت. همین موضوع باعث شد نوعی دو دستگی و اختلاف هویتی به وجود بیاید و این دو دستگی ها در بسیاری از مواقع موجب اغتشاشات و مشکلات فراوانی شد. امروزه می بینیم در آموزش و پرورش اهداف ملی دیده نمی شود و نسبت به اهداف ملی نوعی بی احساسی حاکم است. باید این را بدانیم وقتی در جامعه یک بعد تقویت می شود بعد دیگر آن از نبود دیگری رنج می برد. متأسفانه مذهبی های ما معمولا به این مناسبت های ملی با اغماض نگاه و سعی می کنند از آنها بگذرند در حالی که نباید اینگونه باشد.
این جامعه شناس در پایان اظهار کرد: روحانیون، منبری ها و ... باید بعد ایرانیت مردم را تقویت کنند و به آن به عنوان یک امر تجملاتی نگاه نکنند. صله رحم که در موازین دینی ما هم روی آن بسیار تاکید شده در همبستگی اجتماعی بسیار اهمیت دارد و هر چیزی که باعث تقویت این همبستگی می شود را باید نگاه داشت و به آن به عنوان یک سرمایه ملی نگاه کرد.