تاریخ انتشار: ۱ فروردین ۱۳۹۷ - ۱۲:۳۸

سال ۱۳۹۷ هجری خورشیدی برای ایرانیان با سالروز شهادت دهمین پیشوای شیعیان؛ یعنی امام هادی(ع) مصادف شد. اینجا بخش‌های کوچکی از زندگی این شخصیت بزرگ را خواهید خواند.

مجله مهر:اگر بین باور قدیمی‌ها جست‌وجو کنید میان راز و رمز روزهای سال و بین پیوند و تقارن مناسبت‌ها و اتفاقات، نگاهی را پیدا خواهید کرد که از خوش یمن بودن و شگون داشتن همه وصل‌ها و پیوندها برایتان می‌گوید. طوری که داشتن سال خوب بسته  به  این است که شما روز اول نوروز را با چه اتفاقی پیوند می‌زنید یا لحظه تحویل بهار در چه حالی به سر می‌برید؟!چون طبق همان باور تک تک این اتفاقات می‌تواند دست به دست هم دهد تا شما طی  سال حال آن روز و لحظه آغاز بهار را به تمام روزهای سال تسری دهید.از همین رو می‌شود گفت که امسال برای ایرانی‌ها می‌تواند سال ویژه‌ای باشد چون بنا به‌روزهای تقویم ایرانی‌ها با حلول ماه رجب به استقبال سال ۱۳۹۷ رفتند و اسفند را بدرقه کردند و حتی  قرار است در میانه فروردین با میلاد امیرالمؤمنین علی (ع) به جشن بنشینند تا سالشان را به یمن این پیوندها خوش یمن تر از هر سال آغاز کنند. اما بین همه این‌ها مناسبتی که درست با روز اول بهار تلاقی پیدا کرد شهادت دهمین امام شیعیان یعنی امام هادی(ع) بود. اتفاقی که تقارنش می‌تواند برای ایرانی‌ها نشان از همان یمن و برکتی باشد که به آن باور داریم تا جایی که می‌شود امسال بیشتر از گذشته به پربار بودن سال نو خوش بین بود. به همین بهانه در روز اول بهار نگاهی به گوشه و کنار زندگی امام هادی (ع) انداختیم امامی که امسال قرار است سالمان را با اسمش پر برکت تر از پیش آغاز کنیم.

احساس خطر خلافت عباسی از امام هشت ساله

همه ما امام هادی(ع) را به عنوان دهمین امام شیعیان در تاریخ اسلام می‌شناسیم. شخصیتی که احتمالاً می‌توان گفت به خاطر قرار گرفتن در دوره خلافت عباسیان و حبس شدن ایشان در بازداشت خانگی و در منطقه و پادگان نظامی کمتر اطلاعاتی درباره زندگی ایشان در دست است. شخصیتی که بعد از شهادت امام جواد(ع) در هشت سالگی به امامت رسید. جالب است بدانید که «سمانه» مادر امام هادی (ع) زنی از دیار مغرب بود مادری که خود امام هادی (ع) از او به عنوان عارف بر حقش یاد می‌کند از  طرفی در زمانه خودش جزو راویان حدیث به شمار می‌رود. طبق تاریخ، دوران حیات امام علی النقی(ع) را مصادف با دوران ضعف عباسیان می‌دانند. تا جایی که بعد از شهادت امام جواد(ع)  معتصم عباسی که از حضور امام هادی(ع) احساس خطر می‌کرده بود برای جلوگیری از این کار در همان دوران کودکی به حاکم مدینه دستور داد تا برای امام معلمی از میان علمای مخالف اهل بیت انتخاب کند تا او از باورهای شیعه دور بماند؛ اما طبق روایات گویا این اقدام نتیجه‌ای عکس داشت تا جایی که در میان مطالب موجود درباره این موضوع این گونه نوشته‌شده:« الجنیدی برای این مأموریت انتخاب شده، اما اغلب روایت می‌کرد که امام هادی(ع) چنان هوش و ذکاوتی داشت و چنان دید عمیقی از ادبیات عرب و ظاهر و باطن قرآن از خود نشان می‌داد که از یک پسر بچه بعید به نظر می‌رسید، مگر اینکه ارتباطی با سرچشمه علم ماورایی داشته باشد. گفته می‌شود که الجنیدی بعد از این ماجرا نتیجه دشمنی‌اش را با اهل بیت کنار گذاشته ‌است.»

حیاتی که در پادگان نظامی گذشت

بخشی از امامت امام هادی (ع) با دوران حکومت منصور عباسی و واثق مصادف می‌شد که تا آن زمان امام در شهر مدینه زندگی می گرد و حتی مشغول تربیت شاگردانی از سرزمین‌های عراق، مصر، ایران و... بود که از جمله شاگردان او می‌توان به حضرت عبدالعظیم حسنی؛حسن بن راشد و عثمان بن سعید عمری(نخستین نایب امام زمان"عج") اشاره کرد؛ ولی با به حکومت رسیدن متوکل عباسی و احساس خطر وی از حضور این امام تصمیم گرفت تا ایشان را از مدینه به سامرا منتقل کند تا بیش از پیش او را زیر نظر بگیرد تاجایی که زندگی ایشان در سامرا همواره با بازداشت و زندگی در پادگان نظامی سپری شد. شاید برای همین به امام هادی هم مثل امام یازدهم، عسکری و به هردوی ایشان لقب امامین عسکریین می‌دهند.

زندگی به سبک پیشوای دهم شیعیان

یکی از ویژگی‌های اخلاقی که به امام دهم شیعیان نسبت می‌دهند. تلاش و سخت کوشی مادام این حضرت بود. تا جایی که در بخشی از روایات درباره این خصلت امام هادی(ع) این طور آمده است.« امام علی النقی(ع) پیشوای بزرگ شیعیان و بزرگ خاندان هاشم بود. درآمدهای اسلامی همه به دست او می‌رسید و می‌توانست از آن بهره‌مند شود؛ چرا که حق او بود، ولی همچون پدران خود دوست داشت از حاصل دسترنج خود بهره گیرد و نیازهای زندگی‌اش را با زحمت خود فراهم آورد. "علی بن حمزه" می‌گوید ابوالحسن(ع) را دیدم که به سختی مشغول کشاورزی است؛ به گونه ای که عرق از سر و رویش جاری است. از ایشان پرسیدم: فدایت شوم! کارگران شما کجایند [که شما این گونه خود را به زحمت انداخته اید]؟ در پاسخ فرمود: ای علی بن حمزه! آن کس که از من و پدرم برتر بود، با بیل زدن در زمین خود روزگار می‌گذراند. دوباره عرض کردم: منظورتان کیست؟ فرمود: رسول خدا، امیر مؤمنان و همه پدران و خاندانم خودشان کار می‌کردند. کشاورزی ازجمله کارهای پیامبران، فرستادگان، جانشینان آن‌ها و شایستگان درگاه الهی است.» تا جایی که در کنار همین خصلت او می‌شد  به ساده زیستی زندگی امام هادی(ع) هم اشاره کرد.« از دنیا چیزی در بساط زندگی نداشت. بنده‌ای وارسته از دنیا بود. در آن شبی که به خانه‌اش هجوم آوردند، او را تنها یافتند با پشمینه‌ای که همیشه بر تن داشت و خانه‌ای که در آن هیچ اسباب و اثاثیه چشم‌گیری دیده نمی‌شد. کف خانه‌اش خاک پوش بود و بر سجاده حصیری خود نشسته، کلاهی پشمین بر سر گذاشته و با پروردگارش مشغول نیایش بود»

یک شخصیت علمی بلامنازع در مناظرات

یکی از ویژگی‌هایی برجسته‌ای که به امام هادی(ع) نسبت می‌دهند علم و دانش این حضرت در زمینه‌های مختلف بود تا جایی که می‌گویند امام هادی(ع) به زبان ایرانیان، اسلاوها، هندوها و... مسلط بود.برای همین هم شخصیت علمی این شخصیت در بیشتر مواقع منجر به مناظره‌های جدی در زمینه های مختلف با این حضرت می‌شد. بحث‌هایی که همگی در راستای برطرف کردن شبهات دینی و اعتقادی اتفاق می‌افتاد. در نقل قول و روایت یکی از این مباحثات این طور آمده:« یحیی بن اکثم عالم دیگری بود که به وسیله متوکل دعوت شده بود تا امام هادی(ع) را امتحان کند. گفته می‌شود که وقتی ایشان به همه سؤالات یحیی پاسخ داد، یحیی به متوکل رو کرده اظهار داشت که بعد از سؤال‌های من دیگر هیچ سؤالی از این مرد نپرس که آشکار شدن دانش او باعث تقویت هر چه بیشتر رافضی‌ها (شیعیان) در بین مردم خواهد شد. یکی از سؤالات یحیی و پاسخ هادی به شرح زیر بود. یحیی پرسید:"چرا علی (امام اول شیعیان) در جنگ صفین همه افراد دشمن را، چه آن‌ها که فرار می‌کردند و چه کسانی که حمله می‌کردند، می‌کشت اما در جنگ جمل دستور داد هر که در خانه‌اش پناه بگیرد در امان خواهد بود. اگر تصمیم اول درست بود پس تصمیم دوم غلط خواهد بود" هادی(ع) پاسخ داد در جنگ جمل سران لشکر مقابل کشته شده بودند و افراد لشکرِ مقابل رهبری نداشتند تا به او مراجعه کنند، اما در جنگ صفین افراد مقابلِ علی به لشکر مجهزی تعلق داشتند با رهبری که آن‌ها را به انواع تجهیزات مجهز کرده، زخم‌هایشان را مداوا کرده با هدایا و دستمزد فراوان دوباره آن‌ها را به میدان جنگ می‌فرستاد.»