سعید تشکری داستان نویس به مناسبت ولادت حضرت جواد (ع)، دلنوشته‌ای را به پیشگاه آن امام همام، تقدیم کرده است.

به گزارش خبرنگار مهر، سعید تشکری نویسنده، داستان نویس و خالق رمان «مفتون و فیروزه» و برگزیده جایزه ادبی قلم زرین به مناسبت ولادت جواد الائمه (ع)، یادداشتی با عنوان «رزق و روزی!» نوشته و آن را برای انتشار در اختیار مهر قرار داده است. متن این نوشته به قرار زیر است:

رزق ِمن نوشان کردن نام اوست و روزی‌ام، حصه ی ِنانی و َرج زدن ِقامتِ َ رنجبرم، در یک معدن! روزی که به این معدن ِکانی اومدم، فقط دلبری برای ِچی و کی و کار برای این و اون رو بلد بودم. رنج کشیدن، کار و بارَم بود و بوی گِل می‌دادم. اما بوی ِ دِل نه. ‌سقف ریخت رو سرم و دفن شدم زیر گِل، تن بیمار و بی نان و آب! می‌شد خفه بشم. اما دیدم در آبگینه م. آبگینه ی ِفراقِ! همین جا آینه‌تراشی کارم شد. وقف و عهد. جامعه خوانی. دیدم باید مال ِخودم  نباشم و اهل جایی دیگر هم نباشم. فقط اهل ِ اینجا باشم، یِکه و َیله و رها. خوب، پس غبار آخر شد. هفت دورتاب زدم دور بامش و شدم َیله و  ِیکه. اما بی غباری، محصول ِتداوم است. همین و تمام. دیگر مال ِتوأم ای شاه جهانم! وَبالت نیستم، اما آینه شدم در برابر ِ رُخِ تو و خاندانت. پس مبارکم باد و مبارکتان این عید ِبخشش ِ خاندانت، به نامهایِ مبارک ِقانع، عالم ، باب الُمراد، نقش ِ نگین ِجواد -ای ُمنتَخب، به جوادی ات، من را هم صداکن: ای هَداد، اسیرا، َسما، اعظم، مبارک مان است یاد تو در این ولادت، ای پسر  ِآقا علی ابن  موسی الرضا، سلطان ِ ما. شمس ِما. سلاما!
سعیدتشکری