چهارم دی ماه سالروز ولادت باسعادت حضرت عیسی بن مریم (ع ) است . این پیامبر الهی با زندگی سراسر معنویت خود الگوئی برای تمام انسانها بود و با تعالیم حیات بخش خود به پیروانش آموخت که چگونه برای زندگی هدفدار و توام با معنویت وارد عمل شوند.
در سالروز ولادت این پیامبر بزرگ الهی جا دارد مسیحیان جهان قدری به خود بیندیشند که تا چه اندازه زندگی و رفتار شخصی ـ اجتماعی آنها با تعالیم این پیامبر راستین سازگار است و احیانا در چه مواردی و تا چه اندازه از تعالیم مسیح فاصله گرفته اند یا حتی در جهت مقابل آن موضع گرفته اند.
شاید ضرورت چندانی احساس نشود که به گذشته های دور باز گردیم و با مرور صفحات تاریخ به جمع بندی برسیم که بخش اعظم فجایع دنیای معاصر و بویژه دو جنگ بزرگ جهانی توسط مسیحیان به راه افتاد میلیونها نفر را به کام مرگ فرستاد و بخش قابل توجهی از ربع مسکونی جهان را به ویرانه تبدیل کرد.
تلخ است ولی واقعیت دارد که امروزه برخی از دولتهای حاکم بر کشورهای مسیحی همچنان در تدارک جنگ افروزی و ویران ساختن سایر کشورها هستند و در انجام جنایت علیه بشریت سر از پا نمی شناسند. این برای دنیای مسیحیت بسیار شرم آور است که ادعای پیروی از عیسی مسیح (ع ) را داشته باشند ولی در کارنامه آنها جز قتل عام ملت ها ویران ساختن کشورها و نابودی جهان معاصر دیده نمی شود.
دولت کنونی آمریکا که اتفاقا خود را بسیار نزدیک به کلیسا و معتقد به اصول مسیحیت معرفی می کند چیزی جز توطئه و شرارت علیه دیگران را در پرونده خود ندارد. جای تعجب است که بندیکت شانزدهم رهبر کلیسای واتیکان هم علیرغم آگاهی از جزئیات اینهمه فجایع ضد انسانی نه تنها پیروان مسیح را از جنایت و کشتار بر حذر نمی دارد بلکه حتی با سمپاشی علیه پیامبر گرامی اسلام (ص ) سعی دارد بصورت مستقیم و غیرمستقیم به توجیه جنایات شرم آور پیروانش بپردازد.
خوبست فجایع امروز جهان را مرور کنیم تا ببینیم آیا رهبر واتیکان در این زمینه مسئولیتی ندارد.
سازمان سیای آمریکا با ایجاد گروهک های « القاعده » و « طالبان » در افغانستان سعی کرد تا چهره ای وارونه و شدیدا ضدانسانی از مسلمانان را به تصویر بکشد. ابعاد فجایع طالبان و القاعده به حدی بود که آمریکا از یکطرف احساس کرد که اوضاع بکلی از دستش خارج شده و از طرف دیگر برای سرپوش گذاشتن بر جنایات خود سعی کرد که در راه مقابله با القاعده و طالبان خود را پیشتاز و پرچمدار مبارزات معرفی کند. اما حتی در این مرحله هم با نابودی شهرها و روستاهای افغانستان علیه مردم این کشور جنایت کرد.
بعلاوه مافیای تولید مواد مخدر در جهان را مقامات مسیحی برعهده دارند و تحت نظارت مستقیم آمریکا و انگلیس امروزه افغانستان به انبار بزرگ مواد مخدر جهان مبدل شده و تولید مواد افیونی در آن چندین برابر شده است .
دنیای معاصر فراموش نکرده است که بوش کوچک در آستانه حمله نظامی به افغانستان وعده می داد که افغانستان را همانند ژاپن خواهد ساخت و دنیای تازه ای را با تمامی پیشرفتها و خلاقیتها در برابر مردم افغانستان به تصویر خواهد کشید. از آنهمه وعده ها چیزی بجز نابودی فقر ویرانی و اعتیاد نصیب مردم افغانستان نشده است .
رهبر واتیکان بخوبی می داند که اوضاع در عراق از اینهم وخیم تر است . قرار بود عراق « بهشت دمکراسی خاورمیانه » شود ولی امروزه « بهشت تروریست ها » شده است .
برطبق آمار رسمی آمریکا دستکم 650 هزار نفر در عراق به قتل رسیده اند و صدها هزار تن نیز معلول مجروح و ناقص العضو شده اند.
اگر رهبر واتیکان از این فجایع آگاه نیست که پیروانش چه جنایاتی را مرتکب شده اند باید بپذیرد که شایسته آن مقام نیست و اگر می داند و سکوت کرده باید گفت رفتار شرم آوری را در پیش گرفته است و اگر می داند و از آن واهمه دارد که اعتراضش به مرگ منجر شود در آنصورت شهامت لازم برای احراز رهبری دنیای مسیحی را احراز نکرده است .
آیا رهبر واتیکان می داند که ارتش آمریکا با استفاده از سلاحهای شیمیائی و میکربی و طیف وسیع از مواد سرطانزا در عراق و از جمله مواد رادیواکتیو ضعیف شده باعث عقیم شدن انبوه عظیمی از مردان و زنان عراقی شده و آندسته از کودکان و نوزادانی که پدران و مادران آنها در معرض این سلاحهای ممنوعه قرار گرفته اند ناقص الخلقه و عجیب الخلقه به دنیا آمده اند آنها حتی درصورت زنده ماندن هم تا پایان عمر ناچارند اسیر زندگی پر درد و رنج و مصیبت بار باشند که پیروان واتیکان برای آنها به ارمغان آورده اند.
آیا رهبر واتیکان این اظهارات رئیس جمهور آمریکا را نشنیده یا آنرا تعمدا ناشنیده گرفت که رسما آغاز یک جنگ جدید صلیبی در جهان را اعلام کرد.
آیا رهبر واتیکان تاریخ جنگ های صلیبی را که دنیای مسیحیت بایستی برای همیشه از آن شرمسار باشد بخوبی می داند و آیا نبایستی شاهد اعتراض رسمی واتیکان به شروع چنین جنگی باشیم.
مسئله اینست که حتی بدون اعتراف بوش به آغاز یک جنگ جدید صلیبی علیه دنیای اسلام نیز در میدان عمل چیزی تغییر نمی کرد چرا که واقعیت امر دقیقا همین پدیده را در ذهن ها تداعی می کند. دنیای مسیحیت اکنون با پیروی از 3 محور اصلی یک استراتژی دراز مدت سرگرم تحمیل کردن یک جنگ جدید صلیبی علیه دنیای اسلام است .
1 ـ اشغال فلسطین و ایجاد یک غده سرطانی در قلب دنیای اسلام که باعث به هدر رفتن امکانات و فرصت ها و نابودی ظرفیت های انسانی دنیای اسلام شود.
2 ـ تهاجم نظامی همه جانبه برای اضمحلال مستقیم برج و باروی دنیای اسلام و به نابودی کشاندن « حرث و نسل » در جمع مسلمین .
3 ـ تلاش برای متوقف ساختن رشد و توسعه در دنیای اسلام و به انحراف کشاندن نسل جوان مسلمانان که مشخصا با در پیش گرفتن یک خط مشی روشن درحال اجراست که اهداف و محورهای زیر را بطور همزمان دنبال می کند.
1 ـ تهاجم فرهنگی و ترویج پوچ گرائی انحرافات جنسی و به هدر دادن ظرفیت هاو استعدادهای نسل جدید.
2 ـ جلوگیری از فراگیری علوم و فنون جدید و ایجاد یک « تحریم عام » علیه دنیای اسلام بمنطور ایجاد محدویت های علمی ـ فنی و تکنولوژیک و ممانعت از فراگیری علوم فضائی صنایع موشکی بیوتکنولژی و صنایع نانو که مشخصا باعث ایجاد یک « انقطاع علمی ـ تخصصی در دنیای اسلام و تحمیل یک فاصله معنی دار با دنیای مسیحیت شود که دقیقا و به تدریج نوعی « تحقیر علمی » را به دنیای اسلام دیکته کند.
تصادفی نیست که امروزه هیچ یک از مسلمانان حتی آنها که شهروند کشورهای مستقلی همانند ایران هم نباشند اجازه ندارند علوم هسته ای بیوتکنولژی صنایع موشکی و علوم فضائی در سطوح پیشرفته و تکامل یافته را فرا بگیرند.
بطور همزمان عرب مسیحی با هدایت و « خط دهی » صهیونیست ها سرگرم استفاده از تمامی ظرفیت های ماهواره ای برای به انحراف کشاندن نسل جوان و ترویج رایگان انحرافات جنسی است که به کمک آن بتواند نسل جدید را نسلی منحرف دنباله رو فاقد بینش و « پوچ گرا » بار آورد.
آیا واتیکان از این واقعیت عینی و ملموس آگاه است برخی شواهد و قرائن موجود نشان می دهند که پاسخ این سئوال مثبت است و حتی واتیکان بصورت مستقیم و غیرمستقیم در خط دادن به این رفتارهای ضدانسانی نقش مستقیم دارد. انتخاب « هنری کیسینجر » بعنوان مشاور عالی رهبر واتیکان در این زمینه بسیار گویاست و پرده از رازهای فراوانی برمی دارد.
تصادفی نیست که یک یهودی زاده که چندین دهه بعنوان یک « صهیونیست دو آتشه » عمل کرده مشاور عالی رهبر مسیحیان جهان می شود. رهبر واتیکان با انتخاب این یهودی بدنام نشان داد که خودش نیز یک « عنصر نژادپرست » است و این یهودی آلمانی را به این دلیل برگزیده است که خودش نیز آلمانی است ! آیا مسیحیان جهان اینهمه ننگ و خفت را می پذیرند و در برابر آن ساکتند تعجب آور است اگر پاسخ این سئوال مثبت باشد.
ولی بهرحال باید پرسید که چرا شاهد فریاد اعتراض هیچکس در دنیای مسیحیت نیستیم.