نهج‌البلاغه را می‌توان با توجه به ساختار و محتوای آن، به سه روش مطالعه کرد و دربارۀ آن، تحقیق و پژوهش نمود؛ این روشها عبارت اند از: روش ترتیبی، روش تجزیه‌ای و روش موضوعی.

به گزارش خبرنگار مهر، مصطفی دلشاد تهرانی، نهج البلاغه پژوه و مدیرگروه نهج البلاغه دانشگاه علوم و حدیث شهر ری به بررسی روشهای مطالعه و تحقیق در نهج البلاغه پرداخته است:

 نهج‌البلاغه را می‌توان با توجه به ساختار و محتوای آن، به سه روش مطالعه کرد و دربارۀ آن، تحقیق و پژوهش نمود؛ این روشها عبارت اند از: روش ترتیبی، روش تجزیه‌ای و روش موضوعی، که به اختصار بدین روشها پرداخته می‌شود.

۱. روش ترتیبی

مراد از مطالعه و تحقیق ترتیبی نهج‌البلاغه این است که کتاب از آغاز تا پایان به ترتیب از خطبۀ ۱ تا ۲۴۱، نامۀ ۱ تا ۷۹، حکمت ۱ تا ۹+۴۸۰ مطالعه و بررسی شود. برای ورود به هر متنی از نهج‌البلاغه آگاهی مقدّماتی، شرط ورود علمی به آن متن است. مهم‌ترین آگاهیهای لازم برای رویکرد درست به هر متن نهج‌البلاغه عبارت‌اند از:

۱. منابع و اسناد

۲. جغرافیای سخن

۳. سبب صدور

۴. تاریخ

۵. مخاطب

۶. موضوعات

۷. اهداف

در پرتو آگاهی از موارد فوق، می‌توان به تصویری روشن‌تر، از اموری که در پی می آید، دست یافت: سابقۀ متن، اختلافها، کاستیها و افزونیهای متن؛ فضای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی پیدایش متن؛ سبب صدور یا ورود آن؛ زمانی که آن کلام ایراد یا انشا شده است؛ مخاطب کلام و ویژگیهای او و تناسب کلام با مخاطب؛ موضوعاتی که کلام دربرگیرندۀ آن است؛ و اهدافی که کلام در مقام بیان آن است.

این آگاهی ها، زمینۀ رویکرد و فهم درست تری از متن را فراهم می‌سازد. البتّه دربارۀ هر متن از نهج‌البلاغه (خطبه و کلام، نامه، وصیّت نامه و عهدنامه، حکمت و گفتار کوتاه) ممکن است آگاهی لازم در تمام مواردی که در بالا یاد کرده شد، به دست نیاید.

درست تر آن است که در بررسی هر متنی از نهج‌البلاغه، گذشته از توجّه به آگاهیهای ورود به متن، قواعد فهم متن نیز رعایت شود؛ یعنی:

۱. فهم درست واژه‌ها و مفردات

۲. فهم درست ترکیبات

۳. فهم درست اِعراب

۴. توجّه به بلاغت کلام

۵. توجّه به قرینه‌های متّصل و منفصل

۶. تشکیل خانوادۀ حدیث

۷. توجّه به سیرۀ امام علی (ع)

۸. استفاده از علوم پیرامونی

نکتۀ مهمّ دربارۀ مطالعه و تحقیق نهج‌البلاغه آن است که هر متن، گذشته از آنکه در برگیرندۀ مباحث گوناگون معرفتی است، خود، جنبه‌های مختلفی دارد و می‌توان هر قطعه را از زوایای گوناگون دید و مطالعه و بررسی کرد؛ ازجمله جنبه‌های تاریخی، اجتماعی و سیاسی، حقوقی، اعتقادی، تربیتی، اخلاقی، حکومتی و مدیریتی و... .

اغلب شارحان نهج‌البلاغه، این اثر را به روش ترتیبی شرح و تفسیر کرده اند؛ شارحانی چون: ظهیرالدّین بیهقی معروف به فرید خراسان، درگذشته به سال ۵۶۵ هجری، در معارج نهج‌البلاغه؛ قطب‌الدّین راوندی، درگذشته به سال ۵۷۳ هجری، در منهاج البراعة فی شرح نهج‌البلاغة؛ قطب‌الدّین کیذری، از عالمان قرن ششم هجری، در حدائق الحقائق فی شرح نهج‌البلاغة؛ ابن ابی الحدید معتزلی، درگذشته به سال ۶۵۶ هجری، در شرح خود؛ ابن میثم بحرانی، درگذشته به سال ۶۷۹ هجری، در شرح خود؛ میرزا حبیب الله خویی، درگذشته به سال ۱۳۲۴ هجری قمری، در منهاج البراعة فی شرح نهج‌البلاغة؛ محمّدجواد مغنیه، درگذشته به سال ۱۴۰۱ هجری قمری، در فی ظلال نهج‌البلاغة.

این شارحانِ گران قدر به شرح و تفسیر وجوهی از این مجموعۀ بی‌بدیل پرداخته‌اند و هر یک با توجّه به بینش، گرایش و قوّتهای علمی خود، برخی از وجوه را نسبت به وجه ها و جنبه های دیگر، گسترده‌تر مطرح نموده‌اند. برخی از آنان بیشتر به جنبه‌های لغوی، ادبی و بلاغی توجّه کرده‌اند، برخی به جنبه‌های اخلاقی، کلامی و فلسفی بیشتر عنایت کرده، و برخی دیگر به جنبه‌های تاریخی، سیاسی و حکومتی پرداخته‌اند.

سخنان علی (ع) وجوه گوناگون و جلوه‌ها و جاذبه‌های بسیار دارد و طبیعی است که هرکس با توجّه به مرتبۀ وجودی خود و بینش و گرایش و جایگاه علمی خویش، وجوهی را ببیند و برجسته نماید و بررسی کند و به شرح آن بپردازد، البته روش ترتیبی، روشی زمان بَر و طولانی است، امّا برای اِشراف بر همۀ بحثها و موضوعهای نهج‌البلاغه بسیار مفید است.

۲. روش تجزیه‌ای

روش تجزیه‌ای بدین معناست که بخشی از نهج‌البلاغه، یا برخی از خطبه‌ها، نامه‌ها و یا حکمتها، به تناسب نیاز و با توجّه به محتوای آنها، بررسی و شرح می شود. در این روش نیز نکته های مطرح شده در آدابِ رویکرد به متن و قواعد فهم آن، لازم است که رعایت شود. البتّه این روش، روشی بخشی‌نگر و جزئی‌نگر است، و طبیعی است که بخش یا جزء انتخاب شده را می‌توان از وجوه گوناگون و یا جهتهای مختلف بررسی کرد و مورد تأمّل و دقّت قرار داد و درس آموخت. مزیّت عمدۀ این روش، آن است که می‌توان خطبه، نامه، حکمت، یا بخش بخش مورد نیاز را مطالعه نمود و در آن، غور کرد و زمانی طولانی برای مرور کامل نهج‌البلاغه نیاز نیست.

این روش، پیوسته مورد توجّه اندیشمندان و هدایت جویان بوده است؛ چنان‌که بسیاری از شارحان و پژوهشگران، به شرح عهدنامۀ مالک اشتر،  نامۀ امام علی (ع) به فرزندش حسن (ع)، خطبۀ همّام، خطبۀ قاصعه، خطبۀ شقشقیّه، حکمت امام (ع) خطاب به کمیل بن زیاد و جز اینها پرداخته‌اند.

۳. روش موضوعی

در این روش، موضوعی مشخص، بدون ابهام، محدود، سؤال‌برانگیز و قابل تحقیق در نهج‌البلاغه، انتخاب می‌شود و بر نهج‌البلاغه عرضه می‌گردد؛ بدین نحو که کلّیۀ مطالبی که مستقیم و غیر مستقیم، موضوعِ مورد نظر را تبیین می‌کند، استخراج می‌شود و پس از بررسی، دسته‌بندی می‌گردد و سپس جمع‌بندی آن مطلب ارائه می‌شود.

براساس این روش، می‌توان موضوعهای گوناگونی را در ذیل بحثهای اعتقادی، اخلاقی، تربیتی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، حکومتی، مدیریّتی، تاریخی و جز اینها مطالعه و تحقیق کرد.

از مزیّتهای این روش، آن است که بحثْ کمتر دچار پراکندگی می‌شود و می‌توان براساسِ مجموعه نگری به یک موضوع و توجّه به جوانب و شاخه‌های مختلف آن، تبیینی کامل نسبت به آن حاصل کرد.

در این روش، آموزه‌های امام علی (ع) که در مواضع و مواقع گوناگون بیان شده است، یکدیگر را معنا می‌کند و جهت صحیح را در برداشت از نهج‌البلاغه نشان می‌دهد. به علاوه، با توجّه به محدودیّتهای زمانی و موضوعی روشهای ترتیبی و تجزیه‌ای، روش موضوعی از جنبه‌های مختلف کارا و مفید است.

همچنین امتیاز دیگرِ آن، این است که با رعایت مقدّمات و آداب و قواعد فهم متن، احتمال برداشتهای نادرست بسیار کم می‌شود.

البتّه باید در نظر داشت که روش موضوعی، بی‌نیاز از دو روش دیگر نیست و آن روشها به عنوان ابزارهایی اساسی، این روش را یاری می‌دهند.

برای انجام دادن یک تحقیق موضوعی در نهج‌البلاغه، می‌توان موارد زیر را مدّ نظر داشت و  براساس آن، گام به گام عمل کرد:

۱. انتخاب موضوع

۲. طرح مسئله

۳. تعیین واژه‌های کلیدی

۴. مأخذشناسی موضوع

۵. استخراج مطالب از نهج‌البلاغه

۶. عنوان دادن به مطالب

۷. دسته‌بندی مطالب

۸. بررسی و تطبیق مطالب

۹. شرح و تحلیل مطالب

۱۰. ارزیابی و استنتاج

۱۱. تنظیم مطالب

۱۲. نگارش مطالب

بر این سیاق، آثار متعدّدی وجود دارد و تلاشهایی مفید انجام شده است و تألیفاتی دربارۀ موضوعهای اعتقادی، اخلاقی، تربیتی، اجتماعی و سیاسی، اقتصادی، حکومتی، مدیّریتی، تاریخی و جز اینها در نهج‌البلاغه صورت گرفته است.

همچنین دو شرح موضوعی بر تمام نهج‌البلاغه نوشته شده است؛ نخست منهاج الولایة فی شرح نهج‌البلاغة، از ملّا عبدالباقی صوفی تبریزی، درگذشته به سال ۱۰۳۹ هجری، در دو مجلّد که با سبکی فلسفی‌  عرفانی، نهج‌البلاغه را در دوازده موضوع مهمّ به گزینش خود با نثر فارسی آمیخته به عربی شرح کرده است. دوم بهج الصباغة فی شرح نهج‌البلاغة، از محمّدتقی شوشتری، درگذشته به سال ۱۳۷۴ هجری شمسی؛ در این شرح، شارح با نگرش خود، تمام بحثهای نهج‌البلاغه را در شصت موضوع سازمان داده و در زیر هر یک از موضوعها، مطالب مورد نظر را شرح داده است.