خبرگزاری مهر- گروه استانها: موضوع استخراج «بوکسیت» از معدن شاهوار تاش شاهرود از سال ۸۹ تاکنون با کشوقوسهای فراوان همواره بین موافقان و مخالفان ازلحاظ مسائل زیستمحیطی مطرح میشد اما با دستور مقامات وقت، این معدن بالاخره مجوز گرفت و استخراج بوکسیت آغاز شد، با این حال مسائل آنطور که فعالان محیطزیست میگویند پیش نرفت و تخریبها در قله شاهوار که دقیقاً تأمینکننده گرادیان دمای هوا و آب منطقه شاهرود و بسطام است، بیشازحد مجاز شد.
بیلهای مکانیکی امروز تا نزدیکی قله پیش رفتهاند و شاهرود با خطر بر هم خوردن گرادیان هوا، یا اختلاف بین دمای روز و شب روبرو است، خطری که ممکن است این شهرستان را تا سالهای آینده با خطر بیابانی شدن روبرو کند.
از سوی دیگر این قله زیستگاه حیواناتی از جمله پلنگ و خرس قهوهای بود که دیگر امروز، کمتر از آنها خبری شنیده میشود و این امر به دلیل قرار داشتن این دو حیوان در رأس هرم تغذیه میتواند اکوسیستم را نابود کند، این امر در کنار نابودی گیاهان باعث بروز نگرانیهای عمده شده است.
اشتغال یا تخریب مسئله این است
موافقان اما میگویند تخریب قله به اشتغال مستقیم برای ۱۰۰ نفر و اشتغال غیرمستقیم برای چند صدنفر در کارخانه آلومینای جاجرم میارزد، بهعبارتدیگر امروز اشتغال و توسعه معدنی و اقتصادی مهمتر از تخریب یک قله است.
از سوی دیگر برخی معتقد هستند که این معدن میتواند رفتوآمد مسئولان ارشد کشوری و استانی را به قله شاهوار و روستاهای مجاور آن به همراه داشته باشد و این امر باعث دیده شدن مشکلات و رفع آنها میشود.
نکته قابل توجه اینجاست که اشتغال ایجادشده در معدن عمدتاً برای افراد غیربومی است و بوکسیت استخراجشده از شاهوار اصلاً در درون استان سمنان هم فراوری نمیشود، باید گفت تعطیلی این معدن به بیکار شدن تعداد بسیار اندکی از نیروهای بومی منجر خواهد شد مقولهای که موافقان محیطزیست معتقد هستند ۲۰ تا ۳۰ بومی استخدامشده در این معدن میتوانند شغل موردنظرشان را با گردشگری و راهنمایی مسیر برای کوهنوردان و ارائه خدمات توریستی به دست آورند درنهایت باید گفت نظرات بسیار متنوع هستند.
برای بررسی بیشتر این موضوع اما خبرگزاری مهر پس از نگارش بیش از ۱۲ مطلب اعم از یادداشت، گزارش، مصاحبه و خبر بنا بر عملکرد حرفهای خود که همانا آگاهسازی مردم و جوامع محلی است این بار نیز اقدام به برگزاری میزگردی درباره چالشهای «معدن بوکسیت تاش» کرده است.
هرچند تلاش یکهفتهای این خبرگزاری در دعوت از موافقان این طرح ازجمله مسئولان مرتبط بی نتیجه ماند، اما در ادامه سعی میشود ماحصل مباحث موافقان استخراج معدن بوکسیت نیز برای رعایت عدالت خبری ذکر شود تا مردم دراینبین نتیجه گیرنده اصلی باشند.
در این میزگرد «حنیف رضا گلزار» کارشناس ارشد آبوخاک و فعال محیطزیست، نویسنده کتاب جنگلهای هیرکانی و چالشهای آنها و از چهرههای اثرگذار در سمنهای محیطزیستی ایران اسلامی، «مسعود امیرزاده» کنشگر محیطزیست، عضو انجمن دیدهبان کوهستان، عضو انجمن کوهنوردان ایران، «عبدالرضا جعفریان» محقق و زمینشناس و استاد دانشگاه آزاد اسلامی شاهرود، «بهرام علی ظاهری» معاون محیطزیست استان سمنان حضور یافتند.
در این بین اما خبرگزاری مهر چندی پیش با محمد درویش گفتگویی را در حاشیه بازدید میدانی از محل فعالیت معدن بوکسیت انجام داده که در این گزارش از آن استفاده خواهد شد.
*بررسی شما از تقابل معدن بوکسیت شاهوار و محیطزیست منطقه چیست؟
درویش: اگر امروز شاهرود به آبوهوایش معروف است تأثیر گرادیان هوایی است که در شاهوار وجود دارد. به عنوان مثال همه یخچالهایی را که یخزن آنها در بالا قرار دارد در قدیم به آن جایخی میگفتیم، عملکرد سیستم یخچال به اینگونه است که دمای درون خود را از سرمای همان جایخی میگیرد، قله شاهوار جایخی شاهرود است که اگر خراب شود میوههای درون آن خواهند گندید. به زبان سادهتر اگر گرادیان هوا با نابودی شاهوار بر هم بخورد در ۵۰ تا ۱۲۰ سال اخیر طبق گفته کارشناسان از شاهرود جز منطقهای رمل و شنی چیزی نمیماند. ببخشید مجبورم فشرده صحبت کنم وگرنه تعریفی علمی هم از گرادیان هوایی هم میدادیم که گویا وقت نیست.
یکی دیگر از آثار سوء از بین رفتن شاهوار، افزایش دمای بین شب و روز است. با ادامه کار این معدن، اقلام موردنیاز کشاورزان شاهرودی افزایش پیدا خواهد کرد و بهمرور تبعات وحشتناکی را برای منطقه خواهد داشت. ما متأسفانه نتوانستهایم این مسائل را بهطورجدی برای مردم شرح دهیم که اگر میگوییم این فعالیت معدنی در چنین سطح وسیع و بدون رعایت هیچ اصول آنهم از بالا به پائین صورت میگیرد، چه خطرات درازمدتی بر روی کیفیت زیست مردم و حتی رویشگاه ارزشمند «ابر» میتواند داشته باشد و این جنگل نیز درخطر جدی قلمداد خواهد شد.
مشابه تجربه شاهوار در معدن پتاس کوه شاه بافق یزد دیده شد، این کوه بسیار شبیه شاهوار است حتی ازنظر ارتفاع نیز مشابه محسوب میشود، این کوه سرچشمه تنها رود دائمی جنوب شرق کشور ما، «دلیل رود» است و چون ارتفاع آن بالای دو هزار متر بود، این کوه دارای یخچالهای طبیعی، برف و ... بود و این سبب شده است در پهنه بسیار خشک جنوب شرق کشور، یک رودخانه دائمی فعال باشد که تمدن در کرمان و جیرفت مدیون کوه شاه بود.
*این بحث هم مطرح است که کسی مخالف فعالیت معادن نیست
گلزار: دقیقاً؛ امروز فعالیتهای معدنکاوی بخش جدانشدنی زندگی بشر به شمار میرود یعنی شیوه زندگی انسانها بهگونهای شده که بدون بهرهبرداری از مواد معدنی ادامه آن دیگر قابلتصور نیست. برای نمونه همه ما از دستگاهها و تجهیزات الکترونیکی و ... در زندگی خود بهره میگیریم. در ساختار همه ابعاد زندگی انسان مواد معدنی بهکاررفته است و این یعنی وابستگی زندگی بشر به کانسارهای نهفته در دل طبیعت. پس بر این اساس نمیتوان گفت که فعالیتهای معدنی باید از اساس متوقف شود مگر آنکه جامعه بشری به تصمیمی مشترک در این خصوص دست یابد که این هم بسیار بعید و نشدنی است.
باید با تاکید بر بهرهبرداری اصولی و متناسب با زیستبوم و نگاهی به آینده، فرایند بهرهبرداری از معادن صورت گیرد ولی متأسفانه این مسائل در بهرهبرداری از معدن بوکسیت تاش بههیچروی موردتوجه بهرهبردار قرار نگرفت و ازاینرو فرایند بهرهبرداری به بهرهکشی و تاراج تبدیلشده است.
*پس در حوزه شاهوار موضوع اصلی چیست؟
گلزار: اصولاً این معدن بر اساس اظهارات مکرر مدیران محیطزیست استان فاقد مجوزهای لازم از محیطزیست است و این یعنی که این معدن «طرح پیوست زیستمحیطی» ندارد. حتی اگر هم داشت یا در این پنج سال چنین چیزی را درست کرده باشند، قضاوت را باید بر اساس آنچه در عرصه رخ داده انجام دهیم نه آنچه روی کاغذ قیدشده است.
این معدن بخشی از نیازهای کشور به ماده خام بوکسیت را تامین میکند و در کارخانه مقصد اشتغالزایی هم دارد ولی در آیندهای نهچندان دور آثار زیانبار زیستی آن متوجه مردم شاهرود و بسطام خواهد بود، چراکه شاهوار بزرگترین کانون آب ساز منطقه است. اصولاً تولید آب شیرین در فلات مرکزی ایران وابسته به کوههای با بلندی بیش از سه هزار و ۵۰۰ متر است که خوشبختانه این موهبت الهی به شاهرود نیز ارزانی شده است.
*آیا محیطزیست استان سمنان نسبت به این معدن حساسیت لازم داشته است؟
ظاهری: بله؛ برای هر نوع اقدامی شامل آبرسانی، گازرسانی، آسفالت کردن و حتی فعالیت معدن در سطح عرصه که بهطور یقین تخریب را به دنبال دارد، در سطح محیطزیست استان و مناطق تحت حفاظت با حساسیتی که در مسئولان ایجادشده مجوز هیچگونه بهرهبرداری صادر نخواهد شد اما در سطح مناطق آزاد هیچگونه استعلامی از حوزه صنایع و معادن در خصوص فعالیتهای معدنی به محیطزیست داده نمیشود بنابراین نمیتوان برای تخریبهای صورت گرفته پاسخ روشنی داشت.
بهطورکلی باید هر اقدامی که انجام میدهیم کمترین آسیب را به محیطزیست وارد کند، باوجودآنکه سازمان صنعت و معدن برای برداشت از محیطزیست استعلام نمیکند اما ملزم به رعایت ملاحظات زیستمحیطی هستند لذا باید کمترین خسارت در محیط صورت گیرد و این در قوانین و ضوابط آنها نیز وجود دارد و باید بهرهبرداران معدنی نسبت به حفظ محیطزیست کوشا باشند.
معادن نعمتهای ارزشمندی هستند که همراه با استفاده از آن باید طبیعت نیز حفظ شود و قوانین نیز همین را از ما میخواهد که باید از معادن به شکل توسعه پایدار و برداشتهای خردمندانه استفاده کنیم.
زندگی ما منوط به محیطزیست است و از سوی دیگر معادن رونق اقتصاد کشور را به دنبال دارند و نبود آنها زندگی انسان را مختل میکند ولی باید جلوی افراد سودجویی که به دنبال سود زودگذر با تخریب محیطزیست هستند گرفته شود و هم بهرهبرداری خردمندانه و هم حفظ محیطزیست را داشته باشیم. اگر میلیاردها تومان پول در اختیار ما باشد اما نتوانیم زندگی کنیم برای ما فایدهای نخواهد داشت.
* معدن چه آلودگی هایی ایجاد کرده است؟
جعفریان: معادن جزو ذخایر تجدید ناپذیر هستند که اگر بخواهیم از آن بهعنوان جایگاهی برای مشاغل آینده و توسعه پایدار کشور و استان نگاه کنیم باید خیلی مراقب باشیم چراکه دیر یا زود این ذخایر تمام میشود و بعدازآن زمین سوخته و تعداد زیادی بیکار بر جا خواهد ماند که درواقع کارآفرینی صورت نگرفته است. با این طرز تفکر که معادن استان سمنان اشتغال را برای ما به همراه داشته باشد به بیراهه خواهیم رفت چراکه مشاغل و محیطزیست را باهم از دست خواهیم داد، برای توسعه پایدار به شکل نوین باید برخورد کنیم که تبعات زیستمحیطی حداقلی را برجای بگذارد.
یک ماده معدنی که استخراج میشود تحت تأثیر فرایندهای متعددی قرار میگیرد که یکی از آنها استحصال مواد معدنی از زیرزمین و در کنار آن احداث کارخانههای فراوری برای ذوب و تبدیل آنها مرحله دیگر است؛ بخاری که از دود این کارخانهها خارج میشود حاوی فلزات سنگینی خواهد بود که آبوخاک را آلوده میکند و از سوی دیگر بهعنوانمثال در سنگ معدنی روی عناصر سنگینی ازجمله آرسنیک، جیوه و سرب و نیکل بهصورت کمیاب همراه طبیعت وجود دارد که میتواند وارد محیطزیست شود.
زمانی فلزات سنگین وارد چرخه بیولوژیک موجودات زنده شوند انسان و جانداران زنده دیگر قادر به دفع آن نیستند و اینیکی از عوارض جبرانناپذیر معدنکاوی است. در نمونه بارز آن میتوان به سنگ بوکسیت و استخراج آلومینا در کوه شاهوار اشاره کرد که آرسنیک، نیکل و کروم را بهصورت ریز گرد و در تماس با آبهای زیرزمینی وارد چرخه زندگی جانداران میکند.
* بسیاری معتقد هستند این امر به اشتغال معادن میارزد، این گونه است؟
امیرزاده: سهم معادن در اقتصاد و رشد تولید ناخالص داخلی یک درصد بیشتر نیست و در بررسی اجمالی بسیاری از مناطق اشتغال معادن بومی نبوده و نیروهای غیربومی را استخدام میکنند و اینکه برای اشتغال بخش معادن نیروهای بومی به خدمت گرفته میشوند واقعیت ندارد.
حتی اگر تصمیم بگیریم که از امروز به طبیعت دست نزنیم بازهم امروز وضعیت محیطزیست کشورمان بهشدت بحرانی است؛ معادن اندامهای حیاتی یک سرزمین هستند و هرگونه تعرض به این اندامهای حیاتی با این تفکر که ماده معدنی موجود در یک منطقه دورافتاده را به صورت غیر اصولی تبدیل به ثروت کنیم، منجر به تخریب و نابودی محیطزیست خواهد شد.
* درباره آلودگیهای زیستمحیطی پیرامون این کوه بگویید
امیرزاده: آلودگی آبوخاک منطقه و کاهش آسایش اجتماعی بر اثر تردد باعث میشود که با کاهش اشتغال مواجه باشیم چراکه فعالیت معدن در بخشهای روستایی از بین رفتن باغات و اشتغال روستایی را به دنبال دارد بنابراین تصور اشتغالزایی معادن ساخته ذهن کسانی است که در این بخش فعالیت دارند تا بتوانند نظام تصمیمگیری و مراجع قانونگذاری را مجاب به حمایت از فعالیتهای معدنی کنند. لذا بهصورت کلی قوانین به ضرر جوامع بومی و به نفع معادن تصویبشده است.
برخی مواقع ما ناچار هستیم بین دو گزینه یکی را انتخاب کنیم، در سنوات اخیر طرح معادن سبز و احیای منابع طبیعی بعد از بهرهبرداری معادن در سطح کشور مطرح شده اما در تمام تاریخ بهرهبرداری معادن که بالغبر صدها سال است حتی یک مورد سراغ نداریم که سرزمینهای تخریبشده بعد از برداشت معادن احیا شوند.
*و درباره آب نیز این امر صادق است؟
گلزار: قطعاً؛ برفچالهای شاهوار سهم غیرقابلانکاری در تقویت آبخوانهای دشت بسطام و شاهرود بهعنوان قطب جمعیتی استان دارند. با توجه به بحران ملی و منطقهای آب، باید از این کانون آب ساز حراست ویژه میشد ولی افسوس که به نام صنعت و معدن در حال نابودی آن هستیم.
تصویربرداری هوایی ستاد مردمی حفاظت از طبیعت شاهرود بیانگر کاهش چشمگیر سطوح پوشیده از برف در بلندیهای شاهوار است. سطوحی که پس از حذف پوشش گیاهی، یا تبدیل به جاده شد یا بار کامیون میشود؛ این موضوع ضریب نفوذ آب در خاک و بستر کوه را کاهش داده و خطر سیل گیری روستای تاش و ... را هم بهشدت افزایش میدهد.
متأسفانه برنامه ریزان و تصمیم گیران از یکسو منابع و کانونهای طبیعی تولید آب شیرین را از بین میبرند و از سوی دیگر با صرف هزاران میلیارد پول و ایجاد تنشهای اجتماعی در پی انتقال آب از استانهای شمالی به سمنان هستند. اینها باهم جور درنمیآید. در سال ۹۶ شاهرود دستکم ۵۰ میلیمتر کمتر از میانگین نرمال بارش دریافت کرد و بر همین اساس تابستان بسیار سختی را به لحاظ آبی پیش روداریم ولی با این وصف نابودی بزرگترین کانون آب ساز منطقه همچنان ادامه دارد.
در کرمان و یزد و کهگیلویه و بویر احمد نیز معادن مشابهی وجود دارد که میتوان با آسیب کمتر به محیطزیست مورد بهرهبرداری قرار گیرند و شعار اشتغالزایی هم محقق شود. در کارخانه مقصد سه معدن بوکسیت شناساییشده است که یکی از آنها زیرزمینی است و بدون هیچگونه اثر زیانباری میتواند مورد بهرهبرداری قرار گیرد. هزینههای حملونقل هم به حداقل کاهش خواهند یافت.
*و درباره زبالههای معدنی؟
جعفریان: زبالههای معدنی قسمت قابلتوجهی از فعالیتهای معدنکاوی به شمار میرود که در محیطزیست رها میشود و اغلب شامل مقادیر اندکی از ماده معدنی که به آستانه اقتصادی نرسیده هستند می شوند که این باطلههای معدنی به همراه فلزات سنگین در تماس با آبراهها و آبهای زیرزمینی قرارگرفته و در پوشش گیاهی اثرگذار خواهد بود و نظارتی هم درباره آنها صورت نمیگیرد؛ قوانین قدیمی جوابگوی معدنکاوی نوین نیست و ما نیز برای محیطزیست محلی از اعراب قائل نیستیم و لذا هزینهای که به محیطزیست اعمال میشود اغلب در معدنکاوی محاسبه نمیشود.
برای فرآوری ماده معدنی از ماده شیمیایی استفاده میشود که طی عملیاتی این پسابها در استخرهایی جمع و اغلب خاصیت اسیدی دارد که مقادیر قابلتوجهی فلزات سنگین را در خود حل کردهاند و قوانین زیستمحیطی در آنها رعایت نمیشود.
* موضوع تخریب شاهوار تا چه حد جدی است؟
درویش: تمام گونههای بومی پاکتراشی شدهاند، در شاهوار که ما شاهد زیستگاه گونههای کل و بز، قوچ و میش بودیم آنهم بهگونهای که با چشم دیده میشدند، امروز متأسفانه شاهد فرار آنها از منطقه هستیم. موضوع اما فقط از دست رفتن گونههای ارزشمند جانوری که هرکدامشان میتوانند پول ارزشمند پایداری برای منطقه باشند نیست، بحث اینجاست که شاهرود اگر شاهوار را از دست بدهد بهشدت در معرض بیابانی شدن قرار میگیرد.
* نیاز آلومینیوم کارخانه جاجرم را چه میتوان کرد؟
گلزار: نیاز کارخانه آلومینای جاجرم به بوکسیت را میتوان از دیگر معادن متعلق به شرکت آلومینای ایران نیز فراهم ساخت. در کرمان و یزد و کهگیلویه و بویر احمد نیز معادن مشابهی وجود دارد که میتوان با آسیب کمتر به محیطزیست مورد بهرهبرداری قرار گیرند و شعار اشتغالزایی هم محقق شود. در خود جاجرم و در حاشیه کارخانه سه معدن بوکسیت شناساییشده است که یکی از آنها زیرزمینی است و بدون هیچگونه اثر زیانباری میتواند مورد بهرهبرداری قرار گیرد. هزینههای حملونقل هم ندارد.
ظاهری: محیطزیست یک دستگاه اشتغالزا نیست بلکه توانمند ساز است. قابلیتها و پتانسیلهای اراضی که وجود دارد را احصاء و آنها را معرفی میکند و از مسئولان میخواهد برحسب آن اشتغال پایدار و حفظ محیطزیست را داشته باشند، دستگاههای دیگر نظیر صنایع و معادن برحسب ضوابط و قوانین باید رفتار کنند.
* نظر شما درباره اقدامات موردنیاز در شاهوار چیست؟
ظاهری: سازمانهای مردمنهاد در قالب بازوانی برای محیطزیست هستند که محیطزیست را در اهدافی که در راستای بهرهبرداری خردمندانه از طبیعت است کمک میکنند؛ ایجاد معیشت پایدار جوامع بومی درنهایت حفظ محیطزیست را نیز به دنبال دارد. اصل ۵۰ قانون اساسی میگوید حفظ محیطزیست تنها متعلق به یک دستگاه نیست بلکه وظیفه عمومی تلقی میشود و همه موظف هستند محیطزیست را حفظ کنند چراکه این ودیعه الهی باید با حفظ امانت به آیندگان سپرده شود.
جعفریان: باسیاست فعلی مغلوب اصلی در این نبرد «محیطزیست» است چراکه معدنکاوی خطر تخریب محیطزیست را بهشدت بالا میبرد کارخانههای فراوری آلودگی زیستمحیطی بالایی دارند و از سوی دیگر مشاغل ایجادشده از این طریق به دلیل محدود بودن ذخایر معدنی آنقدرها پایدار نیستند که بخواهیم طولانیمدت روی آن حساب کنیم، شاید برخی افراد درآمدی را نیز کسب کنند ولی برای صاحب معدن و کارگران بهزودی ماده معدنی تمام شده و بیکار میشوند.
میشود بر روی پروژههایی سرمایهگذاری کرد که با توسعه پایدار هماهنگ باشد، بزرگترین منبع استفاده از انرژی باد و خورشید در استان سمنان وجود دارد و میتوانیم با صادرات برق به سایر استانها محیطزیست خودمان را با استفاده از انرژیهای نو و تجدید پذیر و پایدار سالم نگهداریم و سالها برای درآمدزایی بر روی آن حساب کنیم.
میتوانیم از محیطزیست و منابع طبیعی و زمین برای اکو توریسم و ژئوتوریسم استفاده کنیم که این ظرفیت در استان سمنان بسیار عالی است. کویر نمک حاج علیقلی و دشت نمک بین معلمان و جندق نمونه بارز آن هستند؛ چرا باید در طرود معدن پتاس دایر شود درصورتیکه با ژئوتوریسم میتوان برای سالها و دهها نفر شغل ایجاد کرد.
*به عقیده شما آیا راهکاری وجود ندارد که هم بتوان معدن را داشت و هم محیطزیست؟
امیرزاده: شاید بتوانیم معادن را به روشهایی بهرهبرداری کنیم که آسیب کمتری به محیطزیست وارد کند اما باید دید اولویت کشور کدام است؛ اکنون دولتمردان و عموم جامعه این نکات را فهمیدهاند که یکی از مسائل عمده در صدر کشور، آب و در کنار آن مسائل محیطزیستی است. این بر تارک مشکلات کشور قرارگرفته، بنابراین زمانی به اینجا برسیم که مجبوریم بین آب و اشتغال یکی را انتخاب کنیم درواقع حیات را انتخاب خواهیم کرد. در منطقهای مثل شاهوار که یک کوه درواقع شاهرگ حیاتی یک سرزمین است قربانی اشتغال تعداد محدودی میشود، باید سبک و سنگین کنیم که یک منطقه را از زیست بیندازیم یا منطقه را قربانی اشتغال کاذب کنیم و درنهایت اشتغال در پیشگاه محیطزیست قربانی میشود.
اگر بگذاریم سرزمین عناصر حیاتی خودش را حفظ کند بهطور یقین در کوتاهمدت معیشت و اشتغال کممایهتری ایجاد کند در درازمدت آن اقتصاد پایدارتر خواهد بود، بهرهبرداری از معادن را میتوان به یک درخت میوه تشبیه کرد که قطع ناگهانی آن شاید اشتغالی را ایجاد کند اما درگذر زمان پایدار نخواهد بود.
برنامههای تصمیم سازان کشور بر این منوال سوق دارد که محیطزیست بیشتر قربانی اشتغال یا منافع کوتاهمدت اقتصادی شود کما اینکه سیاستگذاریها نیز این علامت را به ما میدهند. انتظار میرفت دولت جدید قوانین، سیاستها و نگرشها را به سود محیطزیست تغییر دهد اما متأسفانه چرخشی به سمت نابودی محیطزیست را شاهد هستیم که امیدواریم این نگرش تغییر کند.
اینکه چهره محیطزیست را مخدوش کنیم تحت این عنوانکه از آن پول و اشتغال حاصل کنیم در درازمدت و کوتاهمدت نابودی سرزمین را خواهیم داشت. در کوههای شاهوار شاهرود حیات مردم منطقه دچار اختلال شده است و با تداوم آن، حیات از آن منطقه خواهد افتاد.
*به نظر شما مسئولان چه عملکردی تاکنون داشتهاند؟
جعفریان: مسئولان عملکرد چندان خوبی در نگهداشتن محیطزیست نداشتهاند که بیشتر به اقدامات بوروکراتیک و کاغذبازیها برمیگردد اما در مقابل سازمانهای مردم نهاد بااینکه نوپا هستند توانستند سهم قابلتوجهی در آگاه کردن مردم داشته باشند و بااینکه هیچ رسانهای هم در اختیار آنها نبود اما در هر مکانی توانستند سهم خوبی در آگاه کردن مردم داشته باشند و باید موردحمایت واقع شوند. با توجه به قوانین فعلی معدنکاوی با قوانین روز دنیا و محیطزیست در تقابل است و باید قوانین جدید نوشته و نظارتها عوض شود.
امیرزاده: در موضوع معادن ما دچار خمودگی هستیم. باید از دستگاه قانونگذار کشور مصرانه بخواهیم قوانین را به سود نگه داشت سرزمین و حفظ محیطزیست تعویض کند و اگر قرار باشد که با همان قوانین گذشته عمل شود بحران جدی خواهیم داشت؛ لذا اگر بخواهیم کوهها و رودخانهها را حفظ کنیم مجبوریم قوانین را به سود محیطزیست تغییر دهیم و از سوی دیگر در کنار قوانین سیاستها و نگرشهای دولت و مردم نیز باید تغییر پیدا کند.
گلزار: سازمانهای مردمنهاد بهویژه در شاهرود تمام تلاش خود را برای جلوگیری از نابودی بزرگترین کانون آب ساز منطقه انجام دادهاند. به مدت یک سال و نیم در دفتر خانه ملت کارگروه تخصصی تشکیل دادیم و مشاورههایی به نماینده مردم شاهرود در مجلس ارائه شد ولی هیچ اتفاقی در عمل رخ نداد.
درنهایت کارگروه تصمیم به قطع ارتباط با دفتر خانه ملت گرفت. با فرماندار هم جلسه داشتیم و مواردی را یادآور شدیم که آنهم نتیجهای نداشت. حتی با شخص وزیر صنعت، معدن و تجارت هم تلفنی گفتگو کردیم که در کمال تعجب اظهار بیاطلاعی کردند. باید پذیرفت که سازمانهای مردمنهاد ازآنجاییکه قدرت اجرایی ندارند باید بیشتر روی تنویر افکار عمومی و آگاهیرسانی به مردم البته اگر به تشویش اذهان عمومی تعبیر نشود، متمرکز شوند. سمنهای شاهرود خوشبختانه در این بخش سربلند هستند. رسانهها در این بخش بهخوبی دغدغههای ما را که تنها حفظ منافع ملی است پوشش دادند و امروز دیگر در شاهرود و حتی در خود تاش که تصور میرود مردم آن ذینفع در این معدن هستند، کسی را نمییابید که از شیوه بهرهکشی از شاهوار نگران نباشد. جوانان روستای تاش حتی حاضر به پذیرفتن ساخت ورزشگاه در ازای آنچه بر شاهوار میرود نشدند و این نشانه خوبی از رشد اجتماعی و آگاهیهای زیستمحیطی مردم منطقه است.
از سال ۹۶ تا امروز دستکم چهار تیم تخصصی سمنهای زیستمحیطی کشور اقدام به بازدید میدانی و بررسی آنچه بر شاهوار میرود کردهاند که خروجی این بازدیدها همان بود که با مردم و مسئولان در میان نهادیم و استمداد همکاری برای دستکم اصلاح وضعیت برداشت فعلی بوکسیت داشتیم ولی همه آنها بیحاصل بود و حجم برداشتها و تخریبها هرروز گستردهتر میشود.
جدول ذیل عمده استدلالهای موافقان معدن بوکسیت است که البته حاضر به بیان رسمی آنها در میزگرد نشده و حتی اجازه ضبط کردن صدایشان را نیز برای حضور در میزگرد ندادند که در بین آنها سه مدیر دولتی نیز حضور داشت.
اظهارات متولیان در ارتباط با معدن شاهوار |
توضیحات |
اشتغال |
معدن هماکنون برای تعدادی از افراد بومی اشتغال ایجاد کرده که تعطیلی آن باعث ضرر رسیدن به کارگران میشود |
نیاز کشور به آلومینیوم |
آلومینای جاجرم یکی از بزرگترین تولیدکنندگان شمش آلومینیوم کشور است که اگر تعطیل شود ضرر زیاد اقتصادی به دنبال دارد |
توسعه منطقه |
منطقه تاش تاکنون محروم بوده و این معدن باعث سرازیر شدن امکاناتی مانند لوازم ورزشی و تردد مسئولان ارشد و دیده شدن مشکلات میشود |
عدم توانایی واردات بوکسیت |
به دلیل نوسانات ارزی و تحریم واردات بوکسیت از خارج مقدور نیست و نزدیکترین مکان به جاجرم شاهرود محسوب میشود |
بزرگنمایی فعالان محیطزیست |
فعالان محیطزیست با بزرگنمایی سعی در تخریب چهره معدن و توسعه اقتصادی استان سمنان و استان خراسان شمالی دارند حالآنکه معدن با رعایت نکات زیستمحیطی فعالیت میکند |
شاهوار عرصه ملی است |
شاهوار متعلق به گروه خاصی نیست که خود را دوستدار محیطزیست میدانند پس نباید گذاشت این عده برای کوه عمومی که متعلق به همه است تصمیم بگیرند. |
دغدغه اقتصادی |
دوستداران محیطزیست از اقشار مرفه و بی درد هستند که تعطیلی معادن و بیکاری را درک نمیکنند لذا نباید به آنها بها داد. |
توسعه صادرات |
معدن بوکسیت میتواند مراودات اقتصادی بین استان خراسان شمالی و سمنان و حتی صادرات (همه محصولات تولیدی) به سایر کشورهای جهان را نیز فراهم کند. |