به گزارش خبرنگار مهر، رمان پلیسی «کارآگاهان خونسرد» نوشته دانیال حقیقی به تازگی توسط نشر چشمه منتشر و راهی بازار نشر شده است. این کتاب سومین عنوان از مجموعه «کتاب های قفسه سیاه» است که پیش از این دو کتاب «جنایت جردن» و «زنی با سنجاق مرواری نشان» از آن منتشر شده اند.
کتاب های قفسه سیاه، پلیسی، جنایی و نوآر هستند که در قطع جیبی منتشر می شوند. «کارآگاهان خونسرد» سومین عنوان از این مجموعه و چهارمین رمان دانیال حقیقی است که البته اولین رمان پلیسی او محسوب می شود. این نویسنده، پیش از این کتاب، سه گانه «اقیانوس نهایی» را منتشر کرده و تحصیل کرده رشته معماری است. به همین دلیل علاوه بر داستان هایش، نوشته هایی درباره «شهر» در کارنامه دارد.
بهانه نگارش «کارآگاهان خونسرد» نیز دغدغه اصلی این نویسنده یعنی شهر و همچنین دستاویزش دزدی هایی است که در شهر تهران انجام می شوند. در شهر دزدی هایی رخ داده و می دهند که باعث تعجب پلیس شده اند. این سرقت ها خاص هستند و اتفاقاتی که پس از آن ها رخ می دهند، باعث می شوند که شخصیت اصلی رمان یعنی یک افسر اداره آگاهی، با یکی از عجیب ترین چهره های قانون شکن تهران روبرو شود. او مردی است که استاد فرار کردن و نامرئی شدن است...
این رمان براساس اتفاقات واقعی نوشته شده و حقیقی برای نگارش آن تحقیقات میدانی مختلفی انجام داده است. فصل های مختلف این رمان به ترتیب عبارت اند از: «سایه و چهل دزد بغداد»، «ملاقات با پرنده»، «فرار از زندان»، «کمال و نقشه صد میلیون تومانی»، «دَم تیغ»، «سایه چه شد؟» و «مرد مُرده».
پیش از شروع متن رمان این جملات در کتاب درج شده است: این رمان براساس مستندات یک داستان واقعی نوشته شده است، اما به هر حال یک داستان و محصول تخیل نویسنده اش است. لطفا باورش نکنید.
در قسمتی از این کتاب می خوانیم:
دختر دور می شود و پرویز آرام حرکت می کند و کمی جلوتر، با اشاره گشت بسیج، پرایدِ سفید هاچ بک را نگه می دارد. ماموران که رفتارِ پرنده و پیاده کردن دختر، حسابی مشکوک شان کرده مشغول بازرسی ماشین می شوند اما چیزی پیدا نمی کنند.
در همین لحظه گشت یگانِ امداد به محل می رسد. ماموران پیاده می شوند و خیلی اتفاقی دوباره شروع به گشتن خودروهایی می کنند که بسیجی ها نگه شان داشته بودند. پرنده گوشه ای می ایستد و با خونسردی و تمسخر به مامورها نگاه می کند، می گوید «تو این شهر کلی دزد و قاتل ریخته، بعد شما به من گیر می دین؟»
یکی از ماموران که در حال بازرسی ماشین بوده سرش را از پنجره پراید بیرون می آورد و می گوید «آقایی که دزد و قاتل نیستی! بگو ببینم این تو صندلی عقب ماشینت چی کار می کنه؟» و یک تپانچه ماکاروف خسته و رنگ و رو رفته را جلوِ چشم های پرنده می گیرد.
ماکاروف اسلحه کمری و سازمانی ارتش سرخ روسیه بوده است؛ پیستولی نیمه خودکار با سرعتِ بالا، قدرت مرگ آفرینیِ کم و دفعات گیرِ بالا. از این سلاح در دوران جنگ ایران و عراق هم استفاده می شده است.
این کتاب با ۱۵۲ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۱۴ هزار تومان منتشر شده است.