به گزارش خبرنگار مهر، نظری به روایات مربوط به قمر بنی هاشم(ع) و همچنین زیارتنامه آن حضرت، نشان از مقام رفیع آن حضرت و همچنین تاکید بر خصوصیاتی نظیر اطاعت و وفاداری است.
حجت الاسلام بی آزار تهرانی در خصوص سوالی مبنی بر معنای عبارت «عبدالصالح» در مورد حضرت عباس(ع) که در زیارتنامه آن حضرت آمده است، به خبرنگار مهر گفت: عبودیت فوق مسئله عبادت است. ممکن است کسی یک عمر عبادت کند ولی عبد نباشد. عبد صالح خدا قرار گرفتن را باید در تعابیر بعدی زیارتنامه دقت کنیم. «المطیع لله و لرسوله و لأمیرالمؤمنین و الحسن و الحسین» یعنی اطاعت از امر ولی و مطیع بودن در برابر خدا و اهل بیت. این اطاعت محض، مخصوص قمر بنی هاشم است.
چشاندن علم به حضرت عباس(س) توسط امیرالمومنین(ع)
وی ادامه داد: امیرالمومنین می فرماید که من حقیقت علم و معرفت توحیدی و ولایی را در وجود عباس وقتی در گهوراه بود، نهادینه کردم. «ذق العلم ذقا» یعنی علم را چشیدند. جوجه هایی که توان غذا خوردن ندارند، پرنده بزرگتر این غدا را در وجود خود هضم می کند و خودش به کام فرزندش می گذارد. لذا آقا امیرالمومنین می فرماید اسرار توحید و ولایت را من وقتی عباس در قنداقه بود در وجودش به دست خودم چشاندم.
این کارشناس دینی گفت: مرحوم کلباسی می نویسد که حضرت عباس دو ساله بود که در بغل امیرالمومنین نشسته بودند و امیرالمومنین به او فرمود بگو واحد، حضرت جواب داد. فرمودند بگو ثانی. دیدند جوابی نیامد. امیرالمومنین سه بار تاکید کردند. در آخر قمر بنی هاشم فرمودند که پدر جان اگر امر ولایی شماست من می گویم ثانی. امیرالمومنین با تعجب دلیل را جویا شدند. قمر بنی هاشم فرمود با زبانی که «یک» گفته ام خجالت می کشم در محضر حق تعالی «دو» را بر زبان جاری کنم. یعنی همه وجود عباس توحید است حتی در دو سالگی.
حضرت عباس محو در مقام اطاعت است
وی ادامه داد: اگر می بینید عبودیتی وجود دارد به خاطر این است که حضرت عباس محو در مقام اطاعت است. اگر کسی به مقام اطاعت رسید بنده خدا خواهد شد. شیطان با همه عبادت هایی که داشت یک لحظه تمرد کرد و اطاعت خدا را کنار گذاشت و شیطان شد.
بی آزار تهرانی افزود: ممکن است خیلی ها یک عمر عبادت کنند ولی در یک لحظه نافرمانی و عدم اطاعت از حیطه بندگی و عبودیت خارج شوند. همه وجود حضرت عباس محو در ولایت است. عبارت دیگری نیز وجود دارد که می فرماید «فَنِعْمَ الْأَخُ الْمُوَاسِی» این مواسات یعنی عباس(ع) کسی است که هیچ چیزی غیر از مولای خودش را ندید. لذا چون فانی در ولایت بود به مقام عبودیت رسید.
این کارشناس دینی ادامه داد: ایشان همیشه نسبت به امر ولی تبعیت می کرده اند. لذا تابع بودن سند عبد صالح شدن خواهد بود.
نافذالبصیره به چه معناست؟
وی در خصوص معنای روایتی که حضرت عباس(ع) را نافذ البصیره می خواند گفت: امام صادق(ع) فرمودند خدا رحمت کند عموی ما را که نافذ البصیره بود.
این واعظ دینی ادامه داد: او پسر کسی است که فرمود «لو کشف الغطاء ما ازددت یقینا» یعنی اگر پرده ها کنار رود چیزی به علم امیرالمومنین اضافه نمی شود. عباس بن علی کسی است که بخاطر همین مقام ولایت و اطاعت پذیری هیچ حجابی در مقابل چشم او نیست. لذا می بینید که وقتی دشمن برای حضرت ابالفضل(ع) امان نامه می آورد، چیزی که باعث می شود آن موضع محکم را در مقابل دشمن بگیرد همین بصیرت است.
وی ادامه داد: عباس(ع) شب عاشورا برادران خود را جمع می کند و می فرماید تا امام حسین و بنی هاشم و فرزندان حضرت زهرا(س) زنده اند ما باید فدایی آنها باشیم. لذا از برادران خود برای فدایی شدن برای اباعبدالله(ع) عهد می گیرد. همه اینها دلالت بر این دارد که بصیرت ایشان و پیدا کردن راه برای ایشان ویژه بوده است.
این کارشناس دینی افزود: اصل معنا بر همین است که عباس(ع) کسی است که در سلوک دینی خود لحظه ای درنگ نمی کند و خط را گم نمی کند. ایشان فرزند راه مستقیم خدا امیرالمومنین است. کسی که حتی یک لحظه نگاه خود را منحرف از این راه نکرده حضرت ابالفضل العباس است. لذا بخاطر همین نافذ البصیره می گردد.
حجت الاسلام بی آزار تهرانی در خصوص زیارتنامه حضرت عباس(ع) گفت: اولا زیارتتامه قمر بنی هاشم عظمت ایشان را اثبات می کند و اگر هیچ فضل و فضیلتی از ایشان نداشته باشیم، همین زیارتنامه که از سوی معصوم صادر شده است کافی است. بین امام زادگان ما دو امامزاده هستند که معصوم زیارتنامه آنها را نقل کرده است. یکی حضرت معصومه(س) که زیارتنامه ایشان از امام رضا نقل شده و یکی حضرت عباس(ع) که زیارتنامه ایشان از امام صادق(ع) نقل شده است. بالاترین عظمت در همین زیارتنامه ذکر شده است.
خطاب عجیب امام حسین(ع) نسبت به حضرت عباس(ع)
وی در پایان افزود: یکی از مسائلی که عقل را متحیر می کند این است که با اینکه همه فیوضات عالم دست سیدالشهداست، همه بازار گرمی خدای متعال و توحید در گرمی بازار امام حسین است و همه عالم را خدا به پای امام حسین ریخته است که وتر موتور است یعنی یکتاست، اما با همه این احوال حضرت عباس(ع) به جایی رسیده که محور عالم یعنی سید الشهدا به ایشان خطاب می کند «اِرْکَبْ بِنَفْسِی اَنْتَ یا اَخِی»، سیدالشهدا می فرماید من به فدای عباس. این جمله جز حیرت چیزی به همراه نمی آورد که امام جان خویش را فدای عباس(ع) می خواند.
عالم زیر سایه حضرت عباس است
آیت الله محمدعلی جاودان نیز در مورد حضرت عباس و زیارتنامه ایشان می گوید: چه کسی هست که به درگاه ایشان امیدوار نیست؟ عالم زیر سایه حضرت عباس است. ایشان زیر سایه حضرت حسین(ع) است. مثالش را فرمودند مثل ماه و خورشید است. ماه هرچه دارد، از خورشید دارد و نورش همه عالم را می گیرد.
وی می افزاید: زیارت حضرت عباس(ع) نظیر زیارت حضرت مسلم است. ما کمتر حضرت مسلم(ع) را می شناسیم. در زیارتنامه آمده است «أشهَدُ وَ اُشهِدُ الله» یعنی من شهادت می دهم و خدا را شاهد می گیرم. «أَنَّکَ مَضَیْتَ عَلَی مَا مَضَی بِهِ الْبَدْرِیُّونَ وَ الْمُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ» که تو بر آن راهی رفتی که مجاهدین گذشته اسلام که در جنگ بدر شهید شدند، یا آنهایی که در دوره های دیگر در راه خدا شهید شدند، رفتند. تو نیز همان راه را رفتی.
آیت الله جاودان ادامه می دهد: فراز دیگر زیارتنامه می گوید «الْمُنَاصِحُونَ لَهُ فِی جِهَادِ أَعْدَائِهِ» در زبان عربی نصیحت به معنای پند نیست. در زبان فارسی نصیحت به معنای پند است. در زبان عربی به معنای خیرخواهی است. آن کسانی که برای خدا خیر می خواستند، در جهاد با دشمنان او، «الْمُبَالِغُونَ فِی نُصْرَةِ أَوْلِیَائِهِ» یعنی آنها که در نصرت اولیاء خدا آنچه که توانستند کردند. «الذَّابُّونَ عَنْ أَحِبَّائِهِ» آنها که از دوستان خدا دفاع کردند. لذا به حضرت عباس عرضه می داریم، شما هم همان راه را رفته ای.
وی می افزاید: در قسمت دوم می فرماید «أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ بَالَغْتَ فِی النَّصِیحَةِ» یعنی من شهادت می دهم که تو در خیرخواهی مبالغه کردی. نصیحت به معنای خیرخواهی است. لذا به حضرت عرضه می داریم شما حداعلای خیرخواهی را عمل کردی. «وَ أَعْطَیْتَ غَایَةَ الْمَجْهُودِ» یعنی شما بالاترین مرتبه کوشش را در این راه انجام دادی. دیگر کسی نمی توانست کاری بیشتر از آن که تو کردی بکند. هیچ کس نتوانست بکند. آنچه توانستی در حد اعلای ممکنی که یک انسان می تواند کوشش کردی.
آیت الله جاودان با طرح این سوال که چرا ما نمی توانیم اینگونه باشیم و این مسیر را طی کنیم می گوید: ببینید ما هم می خواهیم اینگونه باشیم اما نمی توانیم. چرا؟ بخاطر ضعفی است که در شخصیت ماست. اگر شخصیت به حد کمال برسد که ما اسمش را انسان کامل می گذاریم، اگر شخص انسان کامل شود، می تواند تمام کوشش خود را در راهی که می خواهد به کار ببرد.
وی ادامه می دهد: اینکه وقتی جمعیت دشمن زیاد می شود، من می ترسم، بخاطر کمبود شخصیت من است. اگر خواستند به من رشوه بدهند، ممکن است بلغزم، این بخاطر ضعف شخصیت من است. ثمره هر ضعف شخصیتی این است که ممکن است من نتوانم کاری که باید را انجام دهم. حالا اینجا می فرماید شما آنچه که یک انسان می توانست نسبت به امامش و در وظایفش نسبت به امامش بکند، هرچه بود و هرچه می توانستی کردی. «أَعْطَیْتَ غَایَةَ الْمَجْهُودِ» یعنی بالاترین مرتبه کوشش خودت را انجام دادی.
مقامی که بالاتر از آن جایی نیست
آیت الله جاودان می افزاید: فراز بعد این است که «فَبَعَثَکَ اللَّهُ فِی الشُّهَدَاءِ وَ جَعَلَ رُوحَکَ مَعَ أَرْوَاحِ السُّعَدَاءِ» یعنی خدا تو را در میان شهدا مبعوث کند و روح تو را همراه سعیدان محشور کند. در ادامه می فرماید تو را با انبیاء و اولیاء و با پدرانت محشور کند. حضرت ابراهیم(ع) بعد از هشتاد سال مجاهدت و ریاضت وقتی به او گفتند سر پسرت را ببر، وقتی کارد را گذاشت که ببرد، به ایشان اجازه دادند همراه محمد و آل محمد(ص) باشد. حالا ما در این فراز زیارتنامه در مورد حضرت عباس(ع) دعا می کنیم یا اینکه خبر می دهیم خدا تو را با پدرانت، محشور می کند، یعنی با امیرالمومنین. یعنی همان چیزی که حضرت ابراهیم یک عمر آرزو داشته است و بعد از اینکه توانست آن امتحان بزرگ را به خوبی انجام دهد، به ایشان گفتند به آن مقام رسیدی، حالا ما می گوییم که خدا حضرت عباس(ع) را با آن چهارده تن قرار داد. یعنی وقتی به حضرت عرضه می داریم آنچه که توانستی، انجام دادی، نتیجه اینکه تو را به مقامی بردند که بالاتر از آن جایی نیست.