به گزارش خبرنگار مهر، متن پیش رو یادداشتی است از حجت الاسلام، مسعود اسماعیلی، مدیر گروه فلسفه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی درباره شیخ بهایی که در ادامه از منظرتان می گذرد؛
زندگی شیخ بهایی
بهاءالدین محمد بن حسین عاملی معروف به شیخ بهایی در هفدهم یا بیست و هفتم ذی الحجه سال ۹۵۳ ق در بعلبک (در لبنان امروزی) به دنیا آمد. وی در علوم و فنون مختلفی چون فلسفه، منطق، هیئت و ریاضیات سرآمد بود و حکیم، فقیه، عارف، منجم، ریاضیدان، شاعر، ادیب، مورخ و دانشمند نامدار قرن دهم و یازدهم هجری و از نوابغ ایران و تشیع محسوب میشود. مجموعه تألیفاتی که از او بر جای مانده بالغ بر بیش از نود کتاب و رساله در فقه، مهندسی، هنر، فیزیک، سیاست، حدیث، ریاضی، اخلاق، نجوم و عرفان از وی می شود.
موطن وی در کودکی جُبَع یا جُباع، از قرای جبل عامل بوده است. ناحیه "جبل عامل" همواره یکی از مراکز شیعه در غرب آسیا بوده است و دانشمندان شیعه از این ناحیه، بسیارند. در همه زمانها، حتی عصر حاضر، جمعیت شیعه در جبل عامل به وفور میزیستهاند و در کمک به رسمیت مذهب شیعه استوار کردن بنیان آن در ایران خصوصاً از قرن هفتم هجری به بعد، نقش بسزایی داشتهاند. شیخ از نسل "حارث بن عبدالله اعور همدانی" (همدانی به سکون میم، منسوب به قبیلهای در یمن؛ م: ۶۵) از معاریف اسلام و از یاران امیرالمؤمنین حضرت علی (ع) بوده است. پدرش، عزّالدین حسین بن عبدالصمد حارثی (م: ۹۸۴)، از رهبران شیعه و مشایخ بزرگ و از شاگردان و ملازمانِ پیشوای معروف شیعه شهید ثانی (م: ۹۶۶) بود که پس از کشته شدن شهید ثانی به سال ۹۶۶ ه.ق و و احساس عدم امنیت و نیز به دعوت و تشویق شاه طهماسب صفویِ اول و علی بن هلال کَرَکی معروف به شیخ علی مِنشار، شیخ الاسلام اصفهان، از جبل عامل به ایران آمد و در اصفهان ساکن شد. از آنجا که پدر شیخ بهایی شاگرد ویژه شهید ثانی بود و به دلیل برجستگیهای علمی و شخصیتی وی، شهرت بسیار یافت و بعد از ۳ سال اقامت در اصفهان، شاه طهماسب به توصیه شیخ علی منشار، پدر شیخ بهایی را به قزوین خواند و شیخ الاسلامی این شهر را به او اعطا نمود. پدر شیخ سپس مورد توجه شاه محمد خدابنده صفوی (محمد میرزا فرزند شاه طهماسب و پدر شاه عباس بزرگ؛ ۹۸۵ تا ۹۹۶ ه. ق) قرار گرفت و به مقام شیخالاسلامیِ هرات منصوب شد.
در سن سیزده سالگی بود که بهاءالدین (شیخ بهایی) به همراه پدرش از جبل عامل به ایران آمد و ابتدا در اصفهان و سپس در پایتخت وقت ایران یعنی شهر قزوین که مرکز علمیِ دانشمندان شیعه بود ساکن گردید و به کسب علوم مختلف و یادگیری زبان فارسی پرداخت و به مدت سی سال دراین شهر پرورش یافت. شیخ هنگام سفر پدرش به هرات، به علت اشتغال به کسب علم، همراه وی نبوده است؛ شیخ بهایی چندی نیز در مشهد به تحصیلات خود ادامه داده و پس از وفات پدرش در بحرین (در بازگشت از سفر حج)، مدتی در هرات به جای پدر مقام شیخ الاسلامی را عهدهدار بوده است.
پس از اتمام تحصیلات، به سبب برجستگی علمی و ادبی و اخلاقی و عرفانی اش از ۴۳ سالگی شیخالاسلام اصفهان شد و در پی انتقال پایتخت از قزوین به اصفهان (در ۱۰۰۶ قمری)، از ۵۳ سالگی تا آخر عمر (۷۵ سالگی) منصب شیخالاسلامیِ پایتخت صفوی را در دربار مقتدرترین شاه صفوی، شاه عباس بزرگ برعهده داشت. البته مدتی پس از اولین انتصابش ب هعنوان شیخالاسلام اصفهان، به شوق سفر حج، از این منصب کناره گرفت و مسافرت ۴ ساله خود را به قصد حج آغاز کرد و در حالی که حالت درویشی و کسوت فقر و عرفان یافته بود، در ۱۰۲۵ق به اصفهان بازگشت و مجدداً شیخ الاسلام گردید و از آن پس تا آخر عمر در دستگاه شاه عباس صفوی به شیخ الاسلامی اشتغال داشت.
وی در این سفر، به عراق و حلب، شام و مصر و سَراَندیب (سِیلان)، حجاز و بیت المقدس رفته و در سیر خود به دیدار و مصاحبت با بسیاری از علما و اکابر عرفا نائل شده است. بهائی در سفرهای خود، به طور ناشناس و در کسوت فقر و درویشی سیر میکرده و با صاحبان ادیان دیگر و مذاهب اسلامی به بحث و احتجاج پرداخته و در بسیاری موارد، تقیه نیز میکرده است. همچنین او در راه بازگشت از حج به تبریز رفت و حدود یک سال در آنجا ماند. وی سفری نیز به "کَرْکِ نوح" در جبل عامل داشته و در آنجا با شیخ حسن صاحب معالم (متوفی ۱۰۱۱ق) دیدار کرده است. وی به شهرهای دیگری نیز چون کاظمین، هرات، آذربایجان و قم و شیروان مسافرت کرده است.
از سفرهای تاریخی شیخ بهائی، سفر پیاده او به مشهد است. بار اول، در ۲۵ ذیالحجه ۱۰۰۸ق بود که شاه عباس به شکرانه فتح خراسان، از طوس تا حرم امام رضا (ع) را پیاده رفت و شیخ بهایی نیز او را همراهی کرد. سه سال بعد، شاه عباس به سبب نذری که داشت دوباره با پای پیاده از اصفهان به مشهد رفت و ۳ ماه در این شهر ماند که در این سفر نیز شیخ بهائی همراه او بود.
شیخ بهایی در سال ۱۰۳۰ یا ۱۰۳۱ ه.ق در اصفهان درگذشت. وی چند روز قبل از مرگ با جمعی از همراهان و شاگردان خود به زیارت قبر بابا رکن الدین شیرازی رفت و مکاشفهای برایش روی داد که از آن، نزدیک بودن مرگش را استنباط کرد. محمدتقی مجلسی که از همراهان شیخ بوده، این مکاشفه را گزارش کرده است. نقل شده است وی صدایی شنید که «شیخنا به فکر خود باش». شیخ از آن پس، خلوت گزید و بعد از ۷ روز بیماری از دنیا رفت و بنا بر وصیت خودش جنازه او را به مشهد بردند و در پایین پای امام رضا(ع)، در جایی که پیشتر محل تدریس وی بود، به خاک سپردند.
همسر شیخ بهائی، دختر شیخ علی منشار محقق کَرَکی (مشوق شاه صفوی برای دعوت از پدر شیخ به ایران)، زنی دانشمند بود که پس از درگذشت پدر، کتابخانه نفیس چهارهزار جلدی او را به ارث برد و شیخ بهائی آن را در ۱۰۳۰ق وقف کرد. بیشتر منابع، فرزندی برای شیخ بهایی ذکر نکردهاند.
شیعه بودن شیخ بهایی را باتوجه به تعلق او و خانوادهاش به شیعیان جبل عامل و نیز تالیفهای بسیارش در فقه و معارف شیعی غیر قابل تردید دانستهاند. از شاخصترین این آثار قصیده معروف «وسیله الفوز و الامان» او در مدح امام زمان (عج) و نیز صلوات مشهوری است که برای ۱۴ معصوم ساخت و با عبارت «اللهم صل و سلم و زد و بارک علی صاحب الدعوة النبویة» شروع میشود و آن را خدام بقاع متبرکه در مراسم اعیاد در آستان قدس رضوی و حضرت معصومه(س) و مذکّران شیعه در دیگر مجالس مذهبی میخوانند. [۲۹] بهاءالدین عاملی در اشعار عربی خود علاوه بر اظهار ارادت و اخلاص کامل به ائمه شیعه و اشتیاق به زیارت قبور ایشان[۳۰]، در مواردی از مخالفان آنها تبری جسته است.[۳۱]
محمدامین محبّی[۳۲] و احمد خَفاجی[۳۳] بر این باورند که بهائی تسنّن خود را از شاه عباس اول که شیعه بود، پنهان میکرد و او را تنها به سبب افراطی که در محبت ائمه شیعه داشته است، شیعه شمردهاند.[۳۴] احتمالا مهمترین سبب این اشتباه، مشی و سلوک خود بهائی است که وی در سفرهای خود تقیه میکرد و به سبب مشرب عرفانی خود، با هر ملتی به اقتضای مذهب ایشان رفتار مینمود.
بعضی علمای شیعه بر تسامح بهائی در برخورد با مذاهب دیگر ایراد گرفته و در توثیق او تردید کردهاند،[۳۵] ولی مسلم است که شیخ بهائی فقیه شیعی معتدلی بوده و به شیوه قدما، به اقوال و آثار عامّه نظر داشته است؛ برای نمونه، بر کشاف زمخشری حاشیه نوشته و حاشیهاش بر تفسیر بیضاوی علیرغم ناتمام ماندن، از بهترین حواشی این تفسیر شمرده شده است.[۳۶]
استادان
شیخ بهایی نزد استادان بهنامی تحصیل نموده است که برخی از آنها عبارتاند از:
- پدرش شیخ عزالدین حسین عاملی، که فقه و اصول، تفسیر، حدیث و ادبیات عرب را نزد وی آموخت.
- نجم ابن شهاب، معروف به ملاعبدالله بهابادی، مؤلف مشهور «حاشیه بر تهذیب المنطق» منطق و کلام؛ شیخ معانی و بیان و ادبیات عرب را نزد او فرا گرفت.
- مولانا افضل قاینی به او ریاضی، کلام و فلسفه آموخت.
- وی طب را از حکیم عماد الدین محمود، طبیب ویژه شاه طهماسب و مشهورترین پزشک ایران در آن دوره آموخت.
- ابی لطیف مقدسی به او صحیح بخاری را تدریس نمود.
- ملا محمد باقر یزدی مؤلف کتاب مطالع الانوار نیز که از ریاضیدانان عصر خود بوده، بنا بر نقلی استاد وی بوده است.
شاگردان
بسیاری از علماء مشهور قرن یازدهم، شاگرد وی بودهاند که برخی از مشهورترین آنها از این قرارند:
- صدرالمتألهین شیرازی معروف به ملاصدرا، فیلسوف مؤسسِ حکمت متعالیه (م: ۱۰۵۰).
- ملامحسن فیض کاشانی (م: ۱۰۹۱).
- سیدمیرزا رفیعالدین محمدبن حیدر حسینی طباطبایی نائینی معروف به ملارفیعای نائینی (م: ۱۰۹۹).
- ملامراد تفرشی
- محمد تقی مجلسی، معروف به مجلسی اول، متوفی ۱۰۷۰ ق.
- محمدباقر سبزواری، معروف به محقق سبزواری، شیخ الاسلام اصفهان، وفات ۱۰۹۰ ق.
- سید ماجد بحرانی
- شیخ جواد بن سعد بغدادی معروف به فاضل جواد، شارح خلاصة الحساب و زبدة الاصول شیخ بهائی.
- ملا حسنعلی شوشتری.
- ملا خلیل بن غازی قزوینی (م: ۱۰۸۹ق).
- شیخ زین الدّین بن محمد نواده شهید ثانی.
- ملا صالح مازندرانی
آثار شیخ بهایی
۱. آثار تألیفی
برخی، آثار او را ۱۲۰ عنوان گفته اند. اما آنچه امروزه از وی میشناسیم، حدود ۹۵ کتاب و رساله است. در برخی از مهمترین آثار عبارت اند از: ۱. جامع عباسی: از نخستین و معروفترین رسالههای عملیه فقهی و به زبان فارسی است. برخی از این کار، به عنوان اولین دوره فقه فارسی غیر استدلالی که به صورت رساله عملیه نوشته شده یاد میکنند؛ ۲. الزبده فی الاصول: مهمترین اثر شیخ است در اصول فقه. تاریخ نگارش آن اوایل قرن یازدهم بوده؛ دورهای که در آن دوره، عصر رواج اخباریگری در حوزه فقه شیعی است؛ ۳. اربعین: تألیف اربعین حدیث، از سوی محدثان و عالمان شیعی بر اساس حدیث معروفی است که از پیامبر اکرم (ص) در فضیلت روایت کردنِ چهل حدیث نقل شده است.
کار وی این امتیاز را دارد که برخوردار از شرحی جامع درباره احادیث یادشده است و از این رو می توان گفت از بهترین و معروفترین اربعینها میباشد. تنها در این اثر و مثنوی سوانح حجاز تنها است که شیخ به مباحث سیاسی پرداختهاست و میتوان دیدگاه درونی او را در باب علل همکاری علما با شاهان صفوی را به دست آورد؛ ۴. مثنوی سوانح الحجاز (نان و حلوا): این کتاب ترکیبی از مواعظ، طنز، حکایت، تمثیل و لطایف عرفانی و معارف بشری است که با زبانی روان سروده شده است؛ ۵. کشکول: مشهورترین اثر شیخ بهایی الکشکول است که مجموعه فخیمی از علوم مختلف میباشد و بازتابدهنده دانش و روش شیخ بهایی قلمداد میشود؛ ۶. صمدیه: صمدیه را شیخ بهایی در باب علم نحو برای برادر خود '''عبدالصمد''' نوشته است که در دوره متأخر، جزوی از دروس ادبیات عرب حوزه های علمیه بوده است؛ ۷. مشرق الشمسین و اکسیر السعادتین: در فقه استدلالی بر مبنای آیات الاحکام و احادیث است؛ ۸. حبل المتین فی اِحکام احکام الدّین: در فقه؛ ۹. الاثنا عشریه: در پنج باب طهارت، نماز، زکات، خمس، روزه و حج است؛ ۱۰. زبده الاصول: شامل بیش از چهل شرح و حاشیه و نظم؛ ۱۱. مفتاح الفلاح: این کتاب دارای شش باب (فصل) است که نویسنده در هر فصل (ساعتی از شبانه روز) اعمال مخصوصی را در نظر گرفتهاست. نگارنده کتاب خود را به درخواست جماعتی نوشته است تا یک مسلمان بتواند در یک شبانه روز، تمام اعمال خود را بر طبق آن انجام دهد و لذا نمازهای واجب و مستحب، وضو، طهارت و غیره را نیز در کتاب خود ذکر کردهاست. شیخ بهایی در انتهای این کتاب، تفسیر سوره حمد را نیز آورده است؛ ۱۲. حدائق الصالحین: شرحی ناتمام است بر صحیفه سجادیه؛ ۱۳. حدیقة هلالیه: شامل تحقیقات و فواید نجومی ارزنده؛ ۱۴. التحضیر: کتابی است در علوم غریبه درزمینه احضار جن.
۲. آثار کاربردی (آثار معماری و مهندسی)
آثار فراوانی در معماری و مهندسی به شیخ بهائی منسوب است که برخی از مهمترین آنها از قرار ذیل میباشد: ۱. تقسیم آب زایندهرود برای ۷ ناحیه از نواحی اصفهان؛ ۲. گنبد مسجد امام اصفهان؛ ۳. طراحی کاریز نجف آباد معروف به قنات زرینکمر؛ ۴. تعیین دقیق قبله مسجد امام اصفهان؛ ۵. طراحی نقشه حصار نجف؛ ۵. طراحی و ساخت شاخص ظهر شرعی در مغرب مسجد شاه اصفهان و نیز در صحن حرم مطهر حضرت رضا علیهالسلام؛ ۶. طرح دیواری در صحن حرم حضرت علی(ع) در نجف به قسمی که زوال شمس را در تمام ایام سال مشخص میکند؛ ۷. طراحی صحن و سرای مشهد رضوی به صورت یک ۶ ضلعی؛ ۸. اختراع سفیدآب که در اصفهان به سفیدآب شیخ معروف است؛ ۹. ساختن منارجنبان؛ ۱۰. طراحی گنبد مسجد امام اصفهان بهنحوی که صدا را ۷ مرتبه منعکس میکند؛ ۱۱. ساختن ساعتی که نیاز به کوک کردن نداشت؛ ۱۲. ساخت مسجد چهار باغ روی لجنزار۱۳. ساخت گرمابهای که با شعلهای کوچک گرم میشد؛ ۱۴. محاسبات ریاضی بدیع: یکی دیگر از کارهای برجسته این استاد بزرگ در عملیات حساب و ریاضی، نکته جالبی است که در کتاب "خلاصه الحساب " او آمده و جهان ریاضی در طراحی رایانههای اولیه از آن بهخوبی استفاده کرده است.
شخصیت شیخ بهایی
۱. شخصیت علمی
شیخ بهایی در همه علوم عصر خود متبحر و در پارهای، منحصر به فرد تلقی میشد. همچنین وی در علوم دینی به رتبه استادی رسیده بود و حائز کرسی درس بود. مرجع عملی فقهی به شمار میرفت و آثار علمی وی در حوزههای علمی دینی، مورد توجه بوده است. وی در سلسله اجازات روایی قرون اخیر فرد شاخصی است؛ زیرا بسیاری از اجازات روایی از طریق او به پدرش و شهید ثانی ختم میشود. نیز از مهمترین حوزههای دانشی که شیخ بهائی در آن ورود جدی داشته است، ریاضی، معماری، مهندسی، جغرافیا و نجوم بوده است.
تبحر وی در ریاضی و معماری و مهندسی باعث شد در تعیین سمت قبله مسجد امام اصفهان نقش اساسی ایفا کند. تقسیم آب زاینده رود در محلات اصفهان و روستاهای مجاور رود، طراحی و ساخت گلخنِ گرمابهای معروف در اصفهان که به روایتی تنها با یک شعله بسیار کوچک گرم می شد، طراحی منار جنبان اصفهان، طراحی کاریز نجف آباد - اصفهان (قنات زرین کمر، یکی از بزرگترین کاریزهای ایران)، معماری مسجد امام اصفهان، مهندسی حصار نجف و شاخص تعیین اوقات شرعی (ساعت آفتابی در مغرب مسجد شاه) از کارهای اوست. بنا به نقلی، شیخ بهایی را بنیانگذار تهیه نان سنگک، حلواشکری نیز میدانند.
۲. شخصیت معنوی و عرفانی
شیخ بهائی در کسوت فقر و درویشی بوده و علیرغم آمد و شد به دربار صفوی، مشرب تصوف و عرفان و زندگی زاهدانهای داشته و به همین خاطر مورد توجه منابع صوفیه قرار گرفته و گاه توسط صوفیان، یک صوفی تمام عیار معرفی شده است. او در آثار خود از ابن عربی با عباراتی مانند جمال العارفین، شیخ جلیل، کامل، عارف و واصل صمدانی تجلیل کرده است که موجب انتقاد برخی از علمای شیعه نسبت به او گشته است. به هر حال شیخ بهائی، نسبت به اکثر علما و فقهای امامیه تا زمان خودش، تمایل بیشتری به عرفان نشان داده است. به گفته علامه محمدباقر مجلسی، وی اهل چله نشینی و ریاضات شرعی بوده و به شاگرد خود محمدتقی مجلسی نیز تعلیم ذکر کرده است. البته خود شیخ بهائی در داستان رمزی گربه و موش و در اشعارش، از صوفیان سالوس و ریایی انتقاد شدیدی کرده است.
۳. شخصیت و موقعیت اجتماعی
بهائی به خواهش شاهان صفوی، شیخ الاسلام، بالاترین منصب رسمی دینی شد. اما این منصب مورد رضایت و علاقه زیاد او نبود و همچنان گرایش به عزلت داشت و در زهد و درویشی به سر میبرد. به گفته خود وی در برخی آثارش، پذیرش این منصب و نزدیکی به شاهان که از نظر او سلاطین جور محسوب میشدند، برای اصلاح رفتار آنان و کمک به خلق خدا بوده است. همچنین وی فراتر از این منصب، در دانش، تقوا و کاردانی مورد اعتماد و استناد کامل شاه عباس اول بود و همواره طرف مشورت او و مجری برخی امور مهم قرار میگرفت. شیخ بهائی اقامه نماز جمعه اصفهان را نیز بر عهده داشت.
۴. شخصیت ادبی
شیخ بهایی آثار برجستهای به نثر و نظم پدیدآوردهاست که علاوه بر فارسی و عربی، شامل ترکی هم هست. اشعار فارسی او عمدتاً شامل مثنویات، غزلیات و رباعیات است. وی در غزل به شیوه فخرالدین عراقی و حافظ، در رباعی با نظر به ابو سعید ابوالخیر و خواجه عبدالله انصاری و در مثنوی به شیوه مولوی شعر سرودهاست. ویژگی مشترک محتوایی اشعار شیخ بهایی، تعلق شدید به زهد و تصوّف و عرفان است. بهترین منبع برای گردآوری اشعار شیخ بهایی، کشکول است تا جایی که به برخی محققان، انتساب اشعاری را که در کشکول نیامده به شیخ بهایی ثابت نمیدانند. از کتب ادبی معروف شیخ در زبان فارسی میتوان از اینها نام برد: ۱. نان و حلوا یا سوانح سفر الحجاز (بر وزن مثنوی مولوی) که ذکر آن گذشت؛ ۲. نان و پنیر (بر وزن مثنوی مولوی) نزدیکترین مثنوی شیخ بهایی به مثنوی مولوی از نظر محتوا و زبان؛ ۳. شیر و شکر (اولین منظومه فارسی در زحاف خبب از بحر مُتدارک عربی). مجموعهای از معارف و مواعظ حکمی با لحنی حماسی است. ۴. مثنویهایی مانند نان و خرما، شیخ ابوالحشم و رموز اسم اعظم را نیز منسوب به او دانستهاند. ۵. کلیات اشعار فارسی او شامل غزلیات، مثنویات (نان و حلوا، شیر و شکر، نان و پنیر)، قطعات، رباعیات، مستزاد و مخمس میباشد؛ ۶. پند اهل دانش و هوش به زبان گربه و موش به نثر و به شیوه داستانی رمزی . این کتاب، از یک سو متاثر از موش و گربه منظوم عبید زاکانی و از سوی دیگر تاثیرگذار در رساله منثور جواهر العقول منسوب محمد باقر مجلسی است.
اشعار عربی وی را نخستین بار شیخ محمد رضا، فرزند شیخ حر عاملی جمعآوری کرده که بعدها به صورت کامل چاپ شده است. مشهورترین شعر عربی بهایی قصیدهای با عنوان وسیله الفوز و الامان فی مدح صاحب الزمان در ۶۳ بیت است. دوبیتیهای عربی شیخ بهایی بیشتر در اظهار شوق نسبت به زیارت روضه چهارده معصوم است. بخش مهمی از اشعار عربی شیخ لُغَز و معمّاست که بیانگر تسلط شیخ بر این حیطهاست. توانایی او در ایجاز و بیان معماگونه مطالب در آثاری چون رسائل پنجگانه اثنی عشرّیه، خلاصة الحساب، فوائد الصمّدیه، تهذیب البیان، الوجیزه فی الدرایه و همچنین تبحر او در صنعت لُغَز و تعمیه در آثاری چون لغزالزبده، لغزالنحو، لغزالکشّاف، لغزالصمدیه، لغزالکافیه و فائده مشهود است.
به طور کلی، شیخ بهایی در ادبیات و شعر، از زبردستان در قرون اخیر محسوب میشود و آثار ادبی وی بهویژه از منظر عرفانی و دینی بسیار قابل توجه و شایان بررسی ویژه است.
سخن پایانی
به نظر میرسد شخصیت شیخ بهایی در زمان خودش در مجموع از چند ویژگی اساسی برخوردار بوده است: ۱. توجه به سیره اصیلِ توغل در علمآموزی؛ ۲. تربیت درونی خود از طریق ورود به عالَم عرفان و معنویت؛ ۳. توجه به سیر در آفاق جهان جهت آشنایی بیشتر با بزرگان و شخصیتهای علمی و دینی و معنوی، ادیان، مردم، فرهنگها، دانشها و جوامع مختلف؛ ۴. بهره گیری حداکثریِ علمی و عملی از مزیتهای فرهنگی، علمی و دینی دیگر جوامع؛ ۵. ملاقات با سرآمدان علم و فرهنگ و عرفان در سراسر گیتی و همدلی، همصحبتی و مباحثه با آنها؛ ۶. توجه به تأثیرگذاریِ پردامنه در اجتماع؛ ۷. نزدیک شدن به حاکمان و اصلاح و تربیت آنها؛ ۸. سازندگی در جامعه و حل مشکلات مردم از طریق اقدامات عملی؛ ۹. فراتر رفتن از مرزهای دانش و نوآوری در علم و فناوری؛ ۱۰. پدید آوردن آثار مکتوب در جهت تأثیر بر روند علم در میان خواص و فرهنگسازی در میان عموم.
بدین ترتیب روشن است که شیخ بهایی می تواند الگویی جامع برای عالمان و دانشمندان جهان اسلام به ویژه در جهان تشیع و ایران باشد. شیخ بهایی با بهره گیری از ویژگیهای فوق، توانست تأثیر عمیقی بر جامعه زمان خود و پس از خود بر جای نهد. ژرفای معنویت و عرفان و معرفت وی، در شخصیت خود وی و جهان پیرامونش تأثیری اساسی داشت؛ به نحوی که زندگی او را رنگی دیگر بخشیده بود و بسیاری از شاگردان وی، در زمره فیلسوفان و عارفان بعدی قرار گرفتند. همچنین تفوقِ وی در علوم و فنون مختلف و شاگردی و مصاحبت نزد بسیاری از بزرگان دانش در سراسر جغرافیای در دسترس او، از وی علامه ای ساخته بود با پیشرفتها و اختراعات علمی چشمگیر که همه دانشمندان عصر را به تعظیم وامیداشت. اثر تلاشهای عملیِ وی در محیط زندگیش اصفهان، هنوز پس از ۴۰۰ و اندی سال از انتهای عمر وی باقی است. این تلاشهای عملی، تنها تأثیر بیرونی در محیط پیرامونش نداشته و قطعاً در لایههای زیرین فرهنگ زمانهاش و اعصار بعد از آن نفوذ نموده است. در تولید آثار علمی و ایجاد تأثیر در عالمان عصر خود جزو سرآمدان بود و در سرایش آثار ادبی و شعری و ایجاد نفوذ در میان عموم و خواص توفیق شایانی داشت. او نیک میدانست که نه علم منحصر است به آنچه او و استادانش میدانند و میگویند و نه فرهنگ و تمدن اجتماع اطرافش، آنچنان کامل است که بتوان در آن همه عناصر تکامل واقعی را یافت و این منظر به جهان را از جهاندیدگی خود به دست آورده بود و از این رو همواره در ارتقاء و نوآوری در همه زمینهها میکوشید. این تلاش خستگیناپذیر شیخ تا اواخر عمر او ادامه یافت؛ تلاش برای دانستن بیشتر و فهم بهتر در جهت عمل دقیقتر و فعالیت بیشتر و بهرهگیری از تمام استعداد و قوای خود در راستای پیشرفت و تکامل خود و اجتماع؛ مسیری که سراسر زندگی شیخ را تشکیل میداد.
در واقع این نسخه حیات شیخ بهایی، آنچنان برای دانشمندان و علماء عصرِ حاضر قابل تجویز، کامل و بهروز است که نمیتوان نه چیزی به آن افزود و نه چیزی از آن کاست. توجه به ارتباطات علمی و بینالمللی، لزوم توجه به پیشرفتهای علمی در همه رشتهها و عدم کفایتِ توجه به رشته تخصصی خود، توجه به معنویت و باطنگرایی در کنار علم، دوری از دنیاطلبی در مسیر علم و عدم دلبستگی به مقام و منزلتهای مادی و اجتماعی، عدم قناعت به درجهای خاص از علم و زیادهطلبی روزافزون نسبت به دانش، توجه به تأثیربخشی علم در محیط عملی و بهبود کیفیت زندگی بشر از طریق علم و دانش، لزوم توجه دانشمندان به رفتار حاکمان و هدایتگری و اصلاح آنها نسبت به عملکرد دولت و... همه از محورهایی است که برای علمائ و فرهیختگان امروز ما بسیار ضروری اند و نمونه جامع و واقعیِ همه این محورها را میتوان در احوال و کارهای شیخ ملاحظه کرد و درس آموخت. با این الگو، عالمان دینی ما تنها نباید به علوم خاصی تحت عنوان علوم دینی (فقه و اصول و تفسیر و تاریخ اسلام و کلام و ...) بسنده کنند و باید به علوم روز و عمل در جهت بهبود سطح زندگی مردم نیز بپردازند تا بتوانند دامنه تأثیر و عمل خود را همواره بهبود و ارتقاء دهند.