نکته‌ مهمی که در پیوند با گستره‌ی صنایع فرهنگی باید به آن اشاره شود این است که هیچ اتفاق نظر جهانی درباره‌ حوزه‌هایی که در گستره‌ی صنایع فرهنگی قرار می‌گیرند، وجود ندارد.

به گزارش خبرگزاری مهر، حسین خزائی عضو هیات علمی گروه فرهنگ‌پژوهی پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی روز چهارشنبه مورخ ۲۹ فروردین ماه جاری به دیار باقی شتافت.

حسین خزایی از سال ۱۳۸۶ همکاری خود را با پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه آغاز کرده بود و تاکنون مقالات متعددی از وی منتشر شده است؛ از جمله این مقالات: پساساختارگرایی و فرهنگ، نقش رسانه در خانواده، نقس سنت در مدرنیته، انسجام اسلامی در سیره نبوی، آسیب‌شناسی مطالعات زنان، مبانی نظری گفت و گوی تمدن‌ها و … بوده است.

یادداشت زیر چکیده‌ای از آخرین تحقیق علمی وی است که در ادامه می خوانید؛

با توجه به گستردگی موضوع که هم محصولات فرهنگی و هم فعالیت‌های فرهنگی را در بر دارد و از سوی دیگر محصولات فرهنگی نیز دایره گسترده‌ای دارد در این نوشتار به بخشی از موضوع محصولات فرهنگی یعنی صنایع فرهنگی می‌پردازیم. با توجه به تغییرات شتابان و همراهی ذایقه ها با نوآوری و کیفیت: بخش در خور توجهی از کیفیت محصولات فرهنگی ناظر به آینده‌نگری است؛ صنایع فرهنگی را می‌توانیم همچون پلی بین حوزه‌ی صنعت و ساحت متعالی فرهنگ در نظر بگیریم که در یک سوی این پل، «صنعت» به‌معنای وسیع کلمه و طیفی از کارآفرینان و سرمایه‌گذاران قرار می‌گیرند که رسالت یا منافع اقتصادی خود را در تولید انبوه کالاها و خدمات فرهنگی می‌بینند؛ و در سوی دیگر آن «فرهنگ» به‌معنای وسیع هنرمندان و هنروران و دیگر ذی‌نفعانی قرار می‌گیرند که رسالت یا منافع خود را در تولید کالاها و خدمات فرهنگی در راستای توسعه‌ی ارزش‌ها و نمادهای یک «فرهنگ» می‌بینند.

 تعریف صنایع فرهنگی:

اصطلاح «صنایع فرهنگی» به طیفی از کسب‌وکارهای انتفاعی (تجاری) گفته می‌شود که مواد اولیه‌ی آن‌ها را خلاقیت هنری و فرهنگی انسان تشکیل می‌دهد. صنایع فرهنگی را «صنایع محتوایی» نیز می‌نامند که در نقطه‌ی مقابل «صنایع فیزیکی» قرار می‌گیرد. جالب است بدانیم که به نظر پرفسور ریچارد فلوریدا، خلاقیت انسانی سه ضلع یا سه نوع دارد که عبارتند از:

خلاقیت هنری و فرهنگی؛ که در خلق آثار هنری و فرهنگی تجلی می‌یابد.

خلاقیت فنی؛ که در خلق اختراع‌ها بازتاب می‌یابد.

خلاقیت تجاری و اقتصادی؛ که در کارآفرینی نمود می‌یابد.

نکته‌ی مهمی که در پیوند با گستره‌ی صنایع فرهنگی باید به آن اشاره شود این است که هیچ اتفاق نظر جهانی درباره‌ی حوزه‌هایی که در گستره‌ی صنایع فرهنگی قرار می‌گیرند، وجود ندارد.

صنایع فرهنگی از دهه‌ی ۱۹۹۰ به این سو عنوان تازه‌ای پیدا کرده‌اند: صنایع خلاق.

در برخی کشورها صنایع فرهنگی و صنایع خلاق اغلب به یک معنا به کار می‌روند، اما در برخی کشورها صنایع فرهنگی > صنایع خلاق است.

صنایع فرهنگی به آن دسته از فعالیت‌هایی اطلاق می‌شود که اساساً با تولید کالاهای نمادین سروکار دارند؛ کالاهایی که ارزش اقتصادی آن‌ها از ارزش فرهنگی آن‌ها نشأت می‌گیرد. این تعریف شامل فعالیت‌هایی می‌شود که اوکانر آن‌ها را «صنایع فرهنگی کلاسیک» می‌نامد: رادیو و تلویزیون، فیلم، انتشارات، موسیقی غیرزنده، طراحی (مشتمل بر طراحی انواع وسایل از جمله لباس)، معماری، و رسانه‌های جدید؛ و هنرهای سنّتی شامل هنرهای تجسمی، صنایع دستی، تئاتر، موسیقی، کنسرت و اجرای زنده، ادبیات، موزه‌ها و گالری‌ها. «هنرهای سنّتی» از دیدگاه اوکانر، در واقع تمام فعالیت‌هایی هستند که ذیل مفهوم هنر واجد شرایط سرمایه‌گذاری و حمایت توسط دولت هستند.