به گزارش خبرنگار مهر، دکتر فرزان سجودی استاد دانشگاه، چارچوب نظری بحث خود را کاربرد نشانه شناسانه دو مفهوم «خود» و «دیگری» در شکل دهی به گفتمان و تعیین کانون و حاشیه آن دانست و سه شاخص و عبارات اشاره ای را برشمرد، اول عبارات شخصی مثل ضمیرهای من و تو، دوم عبارات زمانی مثل امروز و اینجا و اکنون و سوم اشارات مکانی مثل اینجا و آنجا .
وی به معنابخشی بافت به این عبارات اشاره کرد و گفت: با تغییر مرکز گفتمان مراجع این عبارات نسبت به کانون گفتمان تغییر می کند.
دکتر سجودی با بسط این چارچوب به سطح فرهنگ، ملیت و سیاست، شکل گیری هویت ملی و سیاسی را نیاز به آرامشی خواند که در دل گفتمان و به کمک ایدئولوژی سعی در پوشاندن گسست ها و ارائه خودی منسجم و یکپارچه دارد، اما نیروهای واپاشاننده همواره از دل گفتمان به مخالفت با این هویت یکسان می پردازند.
دکتر سجودی به اهمیت دو عنصر تشابه و تمایز و توآمان بودن آن ها در دل یک ساختار سلسله مراتبی برای شکل گیری هرگونه گفتگو اشاره کرد و گفت: هرگونه شکل گیری خود مستلزم حضور دیگری است. از این رو در جهان اسطوره ای نیز (مثلا نزد فردوسی) خود ایرانی در تمایز با دیگری مشخص و متمایز می شود. از طرفی جهان اسطوره با طرد تراژیک هرگونه هم آمیزی میان این خود و دیگری که در مرزهای این دو رخ می دهد، مانع از شکل گیری آمیزش میان این دو می شود و همیشه برهم زدن مرزهای خود و دیگری در جهان اسطوره ای عقوبت تراژیک داشته است.
دکتر سجودی با اشاره به وضعیت کنونی گفت: امروز با تحول تکنولوژی آمیزش خود و دیگری نیازی به سفر به مرزهای جغرافیایی ندارد و از این رو پیوسته در مرزهای خود و دیگری هستیم . بنابراین یکی از راههای مبارزه با این مرزها امروزه به صورت بیگانه هراسی و خلوص طلبی ( در شکل های شووینیستی و غیره...) آشکار شده است.
وی دو جریان عمده امپریالیسم و فاندامتالیسم (بنیادگرایی) را دو روی یک سکه خواند و گفت: این دو طرفدار جهانی سازی و یکسان کردن و از میان بردن تفاوتها و مرزها هستند که به صورت دو کلان روایت (meta naration) سعی در همسان سازی و سلطه دارند. اما نیروهای فروپاشاننده امروز نیز چون پست مدرن ها در کار هستند و مانع از این همسان سازی شده اند.
دکتر سجودی با تأکید بر جهانی شدن به جای جهانی سازی یکسان ساز، جهانی شدن را گونه ای اختلاط، آمیزش، همزیستی و هم آمیزی در عین حفظ تمایزها معرفی کرد و آن را موتور محرک و نیروی سازنده و عامل بالندگی تمدن و پویایی بشر دانست.
وی جهانی شدن را ورود به جهانی از لحاظ فرهنگی متکثر، آمیخته، در حال آمیزش و رنگارنگ و وجود این تکثر را علت معناداری معرفی کرد و در پایان گفت: جهانی شدن یعنی حضور کثیر در جهان، متفاوت، متنوع، آمیزش، تأمل، گفتگو، از آن خود کردن و متفاوت کردن پویا، بالنده و زنده.