تحولات چندساله اخیر در حوزه فضای مجازی در فقدان و یا کم‌کاری در عرصه سیاست‌گذاری فرهنگی و اجتماعی، منجر به «بحران شبکه اجتماعی» شده است.

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ،مجید سلیمانی ساسانی*

این روزها «فضای مجازی ایرانی»، وارد عرصه جدیدی شده است و اولین تجربه «فراگیر» عامه مردم ایران در تعاملات ارتباط مجازی در «شبه‌شبکه» ارتباطی تلگرام با شکست مواجه شد. درواقع آنچه ایرانیان به‌واسطه تلگرام با آن مواجه بودند، حاوی الگوریتمی خاص از شبکه روابط انسانی و تولید محتوا بود که به اعتقاد نگارنده، تنها به «بازتولید قدرت» منتج می‌شد و «تاریخ‌مندی» را از زیست‌جهان ایرانی حذف می‌کرد. امروز باید متأسف باشیم که انبوه محتوای فارسی تولیدی در تلگرام، قابلیت تذکر و ارجاع در تاریخ ما را ندارد. همان‌گونه که در حیات تلگرام نیز این امکان به‌دلیل «عدم امکان جستجو» و «میرایی بسیار بالای پیام» وجود نداشت. درواقع با مرثیه‌ای اجتماعی و فرهنگی در تاریخ ایران روبرو هستیم که دو سال از تاریخ حیات ایرانی را با «فقدان» مواجه ساخته است.

حال قرار است الگوی اشتباه تلگرام در ساختار پیام‌رسان‌های داخلی ادامه یابد. پیام‌رسان‌هایی که همه از الگوی تلگرام بهره برده‌اند و هیچ نشانی از «شبکه‌های اجتماعی متعامل» ندارند. به نظر می‌رسد که این دنباله‌روی نمی‌تواند پیامدهای دست‌کاری تلگرام در روابط اجتماعی ایرانیان، بحران تاریخ‌مندی و میرایی پیام را پایان دهد و بحران شبکه اجتماعی را تداوم خواهد بخشید. به زعم نگارنده، موقعیت کنونی، بهترین موقعیت برای بازگشت به وظایف اصلی «پیام‌رسان‌ها» و «شبکه‌های اجتماعی اینترنتی»، البته به‌گونه‌ای کاملاً مجزا است. بدین معنا که نرم‌افزارهای پیام‌رسان در حیطه خود یعنی؛ «پیام‌رسانی» - به‌عنوان یک خدمت عمومی – ادامه دهند و عرصه تعاملات را به شبکه‌های اجتماعی واگذار کنند. تمایزی که به‌عنوان‌مثال میان فیس‌بوک، توییتر و اینستاگرام با پیام‌رسان‌ها وجود دارد می‌تواند این سخن را روشن سازد. به نظر می‌رسد حتی ایجاد الگوهای تعاملی در «کانال»‌های نرم‌افزارهای پیام‌رسان نیز نمی‌تواند به الگویی از روابط منجر شود که به این «ارتباط کلان یک‌سویه» موجود و به تعبیری «بحران شبکه اجتماعی در ایران» پایان دهد. اما چرا از وضعیت کنونی را تحت عنوان «بحران» نام‌گذاری کرده‌ام؟

به زعم نگارنده، تحولات چندساله اخیر در حوزه فضای مجازی در فقدان و یا کم‌کاری در عرصه سیاست‌گذاری فرهنگی و اجتماعی، منجر به «بحران شبکه اجتماعی» شده است. بحران در مفهوم اجتماعی آن به وضعیتی اشاره می‌شود که «تعادل» از میان می‌رود، «نظم اجتماعی» مختل می‌گردد، «سازمان‌های اجتماعی» ناکارآمد شده و «دگرگونی‌های بنیادی» خارج از شمول عام رخ می‌دهد. البته در این زمینه باید اذعان کرد که هرچند «تغییرات اجتماعی» لازمه هر جامعه پویایی است، اما اگر این تغییرات از وجوهی مانند «سرعت» و «عدم پیش‌بینی‌پذیری» برخوردار باشند، بحران ایجاد خواهند کرد. در مسئله شبکه‌های اجتماعی در فضای مجازی ایرانی، به نحو قابل اطمینانی می‌توان گفت که بحران اجتماعی در حال رخ دادن است. جامعه ایران به صورت گسترده و به ناگاه، وارد تجربه تعامل مجازی شد و این تعامل نه از خلال یک شبکه اجتماعی، بلکه از طریق فراگیری یک پیام‌رسان رخ داد (آمارهای گزارش گروه We Are Social در سال ۱۳۹۵ نشان می‌دهد که کاربران ایرانی با ۱۳۵ درصد رشد، بیشترین نرخ رشد در استفاده از پیام‌رسان‌ها و شبکه‌های اجتماعی را داشته‌اند و چنین رشدی در یک مدت کوتاه، در هیچ کشوری وجود نداشته است). رشد خیره‌کننده استفاده از یک پیام‌رسان به‌عنوان شبکه اجتماعی، طی سال‌های ۱۳۹۵ و ۱۳۹۶، نشان از بحران‌های آتی داشت. زیرا عمده کاربران ایرانی، تجربه حضور و تعامل در شبکه‌های اجتماعی عام جهانی را نداشته‌اند و استفاده از این شبکه‌ها، محدود به عرصه‌های نخبگانی بود. در واقع، این شروع را می‌توان شروعی نامناسب برای ورود به این عرصه تلقی کرد که الگوی تلگرام نیز به این مسئله دامن زد. تلگرام با قابلیت «کانال»، از «تعدد گروه‌ها» و تعاملات آنان کاست و یک‌سویگی در روابط را تعمیق بخشید و موجب گسترش و ترویج «محتوای جریان‌های کلان رسانه‌ای» در گروه‌ها شد. در حالی که ترویج محتوای رسانه‌های جریان اصلی در الگوی روابط شبکه‌های اجتماعی، به‌گونه‌ای دیگر دنبال می‌شود و قابلیت‌ انتشار کلان بدون ارزیابی مخاطبان در این شبکه‌ها وجود ندارد.

با این توضیح به نظر می‌رسد که فضای مجازی ایرانی، نیازمند سیاست‌های جدی‌تری در عرصه شبکه‌های اجتماعی و پیام‌رسان‌های مجازی است و بهره‌گیری از پیام‌رسان‌ها به‌عنوان شبکه اجتماعی، قطعاً پیامدهای بحران را افزایش خواهد داد. ازاین‌رو، باید با وضع و اجرای سیاست‌های ملایم از الگوی تلگرامی در پیام‌رسان‌های داخلی عبور کرد و در کنار آن به شبکه‌های اجتماعی تعاملی در عرصه فضای مجازی ایرانی اندیشید. این سیاست می‌تواند شامل بازگشت به شبکه‌های اجتماعی موجود باشد و یا از ایده‌ای جدید برای دستیابی به شبکه اجتماعی داخلی فراگیر با توجه به الزامات بومی آن باشد. با این قید که زمان اندکی وجود دارد و عرصه فناوری‌های دیجیتال در فضای مجازی منتظر تعلل و خمودگی ما نمی‌ماند.

* دانش‌آموخته دکتری علوم ارتباطات، مدرس و پژوهشگر فرهنگ و رسانه