خبرگزاری مهر- گروه جامعه- یحی کاویان*: تعطیلی مدارس استعدادهای درخشان و نمونه دولتی در مقطع متوسطه اول به یک از چالشی ترین مسائل این روزهای وزارت آموزش و پرورش تبدیل شده است.
اصلی ترین استدلال موافقان برای تعطیلی این مدارس، آسیبهای مترتب بر شیوۀ پذیرش آنها است. ایشان در نقد شیوه پذیرش کنونی به موارد متعددی اشاره می کنند، از جمله: استرس ناشی از آزمون و اثر مخرب آن بر نشاط دانش آموزان، تمرکز آزمون بر دروسی خاص و نقش آن در به حاشینه راندن برخی از اهداف دوره ابتدایی، خطای اندازه گیری آزمون و شناسایی سختکوش به جای تیزهوش، مغایرت قالب چهارگزین های آزمون با ارزشیابی کیفی-توصیفی.
مخالفان این تصمیم، فارغ از بررسی مصداقی آسیبهای فوق یک استدلال عمده دارند؛ اینکه برگزاری آزمون ورودی «یکی» از شیوه های پذیرش دانش آموزان برای مدارس است، اگر انتقاداتی به آن وارد است، اقدام منطقی اصلاح این شیوه پذیرش است و نه حذف مدارس. به طور مثال اگر اشکالاتی به کنکور به عنوان شیوه پذیرش دانشگاهها وارد باشد، راه حل مواجهه با آن اصلاح کنکور است و نه حذف دانشگاهها.
بعد از ماهها گفتگو میان مسئولین وزارت آموزش و پرورش و مخالفان، ظاهرا استدلال مخالفان مورد پذیرش وزارت آموزش و پرورش قرار گرفته است. عبدالرسول عمادی، رئیس مرکز سنجش وزارت آموزش و پرورش در مصاحبهای اظهار کرده اند که «هیچ آزمونی برای ورود دانش آموزان به پایه هفتم برگزار نمی شود، اما با روش های جایگزین مانند مصاحبه و گفتگو دانش آموزان جذب مدارس استعدادهای درخشان می شوند».
این اظهار نظر حاکی از آن دارد که تغییر سیاست «حذف» مدارس استعدادهای درخشان به «اصلاح شیوه پذیرش» مدارس، مورد اجماع موافقان و مخالفان واقع شده است. با این وجود این اظهار نظر همچنان با ابهامات و مشکلاتی مواجه است؛
1. در این اظهار نظر همچنان اشارۀ صریحی به موضع وزارت آموزش و پرورش در قبال مدارس نمونه دولتی نشده است. نقش بی بدیل مدارس نمونه دولتی در فراهمسازی فرصت دسترسی به آموزش کیفی در مناطق محروم و کمتر برخوردار بر هیچ کس پوشیده نیست و به نظر می رسد حذف خاموش این مدارس در سکوت خبری ظلمی آشکار در حق دانش آموزان مناطق محرومی است که صدایشان هم به جایی نمی رسد. به نظر میرسد صدای بلند مدافعان مدارس استعدادهای درخشان باعث شده تا صدای بیرمق دانشآموزان مناطق محروم شنیده نشود.
با توجه به فلسفه وجودی مدارس نمونه دولتی، منطقی است آنچه در قبال مدارس استعدادهای درخشان رخ داده، در قبال مدارس نمونه دولتی نیز رخ دهد و این حداقل فرصت دسترسی به آموزش با کیفیت از دانش آموزان مناطق محروم سلب نشود.
2. اگر چه همانطور که اشاره شد، اصل «اصلاح شیوه پذیرش مدارس» تصمیمی مورد قبول همگان است، اما تصمیم ناگهانی برای اعمال آن با هیچ یک از اصول تغییر سیاست سازگار نیست. به نظر می رسد به منظور اصلاح منطقی شیوه پذیرش باید این مراحل طی شود؛
الف) اعلام عمومی تصمیم وزارت آموزش و پرورش مبنی بر اصلاح شیوه پذیرش مدارس استعدادهای درخشان و نمونه دولتی و درخواست از همه صاحبنظران تعلیم و تربیت برای پیشنهاد شیوه پذیرش جایگزین. این اقدام از یک سو به بهره مندی از خرد جمعی در تصمیمگیری کمک مینماید و از سوی دیگر احتمال پذیرش تصمیم نهایی در میان صاحبنظران را افزایش می دهد.
ب) طراحی شیوه پذیرش جدید مبتنی بر باهمنگری پیشنهادات ارائه شده و ارائه مجدد آن به جامعه علمی تعلیم و تربیت به منظور نقد و بررسی مجدد آن
ج) طراحی شیوه آزمایشی پذیرش بر اساس نظرات و اجرای آزمایشی آن در سطح محدود به منظور ارزیابی نقاط قوت و ضعف آن در صحنه عمل
د) طراحی مدل نهایی پذیرش بر اساس بازخوردهای حاصل از اجرای آزمایشی و اجرای آن در سطح ملی
بر اساس این توضیحات، شتاب زدگی وزارت آموزش و پرورش برای اصلاح شیوه پذیرش در سطح ملی پذیرفته شده نیست و بیم آن می رود که این شتابزدگی، چالش پذیرش در این مدارس را با وجوه پیچیدۀ جدیدی مواجه سازد. مقامات مسئول بایستی بهصورت همهجانبه به این مسئله نگاه کنند. مسئله سمپادها یا هر شیوه دیگری را کاملاً حرفهای، با ملاحظهی جوانب مختلف بسنجند.
با توجه به توضیحات فوق به نظر میرسد که می توان این موارد را از وزارت آموزش و پرورش انتظار داشت؛
1) پذیرش دانش آموز در مدارس نمونه دولتی پایه هفتم مشابه مدارس استعدادهای درخشان
2) پذیرش دانش آموز در سال جاری مطابق با روال سالهای گذشته و اجرای محدود و آزمایشی پیشنهادات جایگزینی نظیر مصاحبه
3) برنامه ریزی یک ساله برای طراحی شیوۀ جدیدی برای پذیرش در مدارس استعدادهای درخشان و نمونه دولتی منطبق با فرآیندی که توضیح آن در بالا آمد
*پژوهشگر مسائل آموزش و پرورش