به گزارش خبرنگار مهر، رمان «خواب هایت را در این خانه تعریف نکن محمود» نوشته عباس سلیمی آنگیل به تازگی توسط انتشارات هیلا منتشر و راهی بازار نشر شده است. این رمان درباره وقایع تاریخی ایران اواخر قرن چهارم و ابتدای قرن پنجم و همچنین شکنجه غزها نوشته شده است.
به عقیده نویسنده کتاب، آنچه در رمان پیش رو از قرن پنجم و سال های پایانی قرن چهارم آمده، جدا از هویت تاریخی خود هم، معنا دارد. به روایت اسرارالتوحید، نیشاپور قرن پنجم یکی از آبادترین و زنده ترین شهرهای ایران بوده است. ابوسعید ابوالخیر، عارف نامدار در این شهر و همان عصر زندگی می کرده است. ابوالحسن خرقانی، ایشی نیلی از زنان مرید ابوسعید و حسن مودب خادم خانقاه ابوسعید از دیگر شخصیت های حاضر در این رمان تاریخی هستند.
شکنجه غزها در تاریخ ایران و ادبیات فارسی، بازتاب زیادی داشته است. خفه کردن با خاک یکی از شکنجه های رایج آن ها بوده است. به این ترتیب که خاک را در حلق مردم ریخته و آن ها را خفه می کردند. غزها، شهرهای مرو و مهنه (زادگاه و محل دفن ابوسعید ابوالخیر) را نیز در ایران نابود کردند. در رمان پیش رو، خرده داستان هایی هم درباره رستم و خاندانش نقل شده اند که این داستان ها را نویسنده رمان، از سالخوردگان منطقه کجور مازندران شنیده است. در این رمان همچنین عبارات و اشاراتی از کتاب های اسرارالتوحید و تذکره الاولیا درج شده است.
عناوین فصل های مختلف این رمان به این ترتیب اند: «آغاز راه؛ یکمِ محمود»، «آب پاکی؛ یکمِ فرشته»، «شب های کردیچال و دیو سپید؛ یکمِ سیاوش»، «پس از خرانق؛ دومِ محمود»، «از دانشکده تا اتاقک جن گیر و از آن جا تا دوردست؛ دوم فرشته»، «شب های بیمارستان؛ دوم سیاوش»، «نرسیده به خرقان؛ سوم محمود»، «بر مین رفته»، «فرشته در آن سوی آب ها؛ سوم فرشته»، «پس از مادر؛ سوم سیاوش»، «از کویر تا کنگره عرش؛ چهارم محمود» و «بازگشت به کردیچال؛ چهارم سیاوش».
در قسمتی از این کتاب می خوانیم:
پیرمردی که لباس کردی تنش بود و پای پسرش قطع شده بود، بعدازظهرها می آمد کنار تختم می نشست و با صدای بلند درباره بابا حرف می زد. وقتی من چشم هایم را می بستم، با مریض های دیگر حرف می زد. آن قدر حرف هایش را تکرار کرد که حفظ شدم. می گفت: «یا ربی شکر. این مرد از شیخ های کسنزان است. نفسش حق است. یا حضرت غوث. یا حضرت غوث گیلانی.»
بعد هم دستمال بزرگش را از جیبش در می آورد و اشک هایش را پاک می کرد و برای همه چایی می ریخت. رفتم حرف هایش را توی گوگل زدم اما چیز زیادی نفهمیدم. فقط املای حضرت غوث را یاد گرفتم.
یک بار آن قدر چایی داد خوردم که حالم بد شد. می گفت: «چایی چه قابل دارد کاک سیاوش. بخور باز هم هست. بخور...» پسرش عصبانی شد. نمی توانست از روی تخت بلند شود. یک پایش را قطع کرده بودند و به نظرم می خواستند پای دیگرش را هم قطع کنند. یک وری شد و سرم داد زد: «لیوانت را برعکس کن. لیوانت را برگردان. این نمی فهمد، همه فلاسک را به خوردت می دهد! ای بابا!»
این کتاب با ۱۱۲ صفحه، شمارگان ۵۵۰ نسخه و قیمت ۹ هزار تومان منتشر شده است.