خبرگزاری مهر – سرویس فرهنگ: انگیزه میگل ابنسور برای نگارش کتاب «دموکراسی علیه دولت» را باید از دل تناقضاتی جستجو کرد که از همنهادی میان دموکراسی مدرن با دولتهای لیبرال دموکرات از یک سو و دولتهای فاشیستی از سوی دیگر برمیخیزد. این کتاب اگر چه کتابی دشوار و پیچیده برای ارائه خوانشی فعال و رادیکال از دموکراسی است، اما درک اصل و خلاصه این محتوای پیچیده، چندان دشوار نیست.
دموکراسی هم در دوره یونان باستان وجود داشته و هم در جهان مدرن امروز؛ اما این دو نوع دموکراسی از نظر ماهوی تفاوتهای مهمی با هم دارند. یکی از این تفاوتها شدیدا مورد توجه میگل آبنسور است. اگر دوران مدرن به قول «اسلاوی ژیژک» اساساً چیزی نیست جز گسستها، انشقاقها و مغاکها در دل آنچه که پیشتر یکپارچه، منسجم، واحد، همگانی و... تلقی میشد، دموکراسی جدید هم بر خلاف دموکراسی دوره باستان فاقد همسانسازی، انسجامگرایی و یکپارچگیای است که تحقق آنها در بستر یک جامعه، همواره غایت و هدف دولتهای متمرکز آن جوامع بوده است. دولت در این معنا شدیدا عامل و همچنین نیازمند از بین برد انشقاقها و گسستها است و این معنا ارتباطی تنگاتنگ با «توتالیتاریسم» و تمامیتخواهی دارد. بنابراین میتوان در همه انواع دولتها، بویژه دولتهای محافظهکار و دست راستی بذر نوعی از توتالیتاریسم و تمامیتخواهی را تشخیص داد که «دموکراسی راستین» بنا بر خوانش مارکس و برخی اخلافش، نافی اینگونه دولتمحوری فرمالیستی است.
بر این مبنا دموکراسی جدید همواره بر علیه و در تضاد دولتهای متمرکز قرار میگیرد و از نظر آبنسور باید هم قرار بگیرند. کنش دموکراسی در این شرایط کنشی نه تنها رادیکال و غیرمحافظهکارانه، بلکه به قول آبنسور کنشی شورشی است. او تئوری «دموکراسی شورشی» و تضاد این نوع از دموکراسی را در مسیری تئوریزه میکند که پیشتر از او «هانا آرنت» و «ژاک رانسیر» و حتی متفکری بیربطتر به فلسفه سیاسی مانند «مارتین هایدگر» در این مسیر گام نهاده بودند و آنچه را رشد توتالیتاریسم در دل دولتهای ظاهراً دموکراتیک جدید – از قرن نوزدهم به این سو - مینامیدند، مورد انتقاد قرار دادند. بدینترتیب تقابل ابنسور با دولت از مسیر دموکراسی را باید با توجه به نقد ریشهای و رادیکالش از سلطه در همه معانیاش و همچنین تمامیتخواهی جدید فهم کرد. نقدی رادیکال به دولت و سلطهگری سازمانیافته که ریشههای آن در آراء کارل مارکس بهتر از همه جا یافته میشود و عموم نقدهای قرن بیستمی به دولتهای محافظهکارا هم از همان آثار سرچشمه میگیرند.
کتاب میگل آبنسور با عنوان «دموکراسی عله دولت؛ مارکس و لحظه ماکیاولین» در چنین فضایی تلاش میکند معنای دموکراسی «راستین» مارکسی را که در بیان ابنسور با وصف «شورشی» تشخص یافته، توضیح دهد و روشن کند که در دوران کنونی دموکراسی یا باید انتقادی، رادیکال، همواره فعال و نفیکننده فرمالیسم محافظهکارانه دولت و در نتیجه شورشی باشد، یا اینکه به چیزی ضد خویش بدل خواهد شد. به عبارت دیگر دموکراس خود به نقابی تبدیل میشود که توسط آن دولتهای توتالیتر و سلطهگر میتوانند در عین حال خود را دموکراتیک هم بنامند و اتفاقا از دموکراسی و مردمسالاری و برخی فرمهای تهیشده از محتوا نظیر صندوق آرا و دخالت شهروندان و حقوق شهروندی و... هم دم بزنند.
این روایت ابنسور از شرایط یوتوپیاییای که دموکراسیهای جدید باید واجد آن باشند در بستر خوانشی از مارکش پیش میرود که مبنی بر آن پدر مارکسیسم، انشقاق و گسست اجتماعی- مردمی از دولت را در یک سوسیالیسم یوتوپیایی نه تنها پیشبینی کرده، بلکه خود انشقاقها و گسستها را در چنین جوامعی امری ذاتی و ضروری میدانست. از نظر مارکس رهایی تاریخی انسان اجتماعی جدید، از سلطه نظامها و ساختارهای متصلب موجود در تاریخ که بنا بر تعبیر ماکیاولی «خودِ تاریخ سیاست» را شکل بخشیده است، تنها از دل همین گسستها ممکن میشود و بر این مبنا ابنسور در کتاب «دموکراسی علیه دولت» تلاش میکند این «لحظه ماکیاولیستی مارکس» را در دل نظامهای کنونی قرن بیستم که عموما هم علاقهدارند «دموکراتیک» نامیده شوند، نشان دهد. آری ابنسور هم مانند مارکس شدیداً دلمشغول «سلطه و رهایی از سلطه» بود و از این نظر لحظهای را در مارکس تشخیص میدهد که بنا بر خوانش ماکیاولی از طریق انشقاقها و گسستهای میان «دولت» (به مثابه سوژهی سلطه) و «مردم» (به مثابه ابژهی سلطه) است که میتوانیم راه رهایی را بیابیم یا نشان دهیم.
ترجمه کتاب مهم میگل آبنسور با عنوان «دموکراسی علیه دولت؛ مارکس و لحظه ماکیاولین» به فارسی و انتشار آن در ایران را باید به فال نیک گرفت؛ چون به نظر میرسد که ایرانیان اعم از سوژهها و ابژههای مدیریت سیاسی در جامعه، بیش از هر مولفهای در «فلسفه سیاسی» باید بیاموزند که «دموکراسی راستین» و «فضای دموکراتیک انتقادی» چیست. این کتاب برای این آموزش کمک شایانی به خوانندگانش خواهد کرد.
«دموکراسی علیه دولت» را نشر ققنوس با ترجمه «فواد حبیبی و امین کرمی» در ۲۹۶ صفحه و با قیمت ۲۱ هزار تومان روانه بازار کتاب کرده است.