نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران گفت: دلیل عدم تحقق اقتصاد مقاومتی مشکلات اعتقادی است؛ زیرا آقایان به دنبال پیاده کردن مدل اقتصاد چین و ژاپن در کشور هستند.

خبرگزاری مهر، گروه سیاست؛ هادی رضایی- سینا سنجری: درسال‌های اخیر، انقلابی بودن و انقلابی‌گری تبدیل به یکی از کلیدواژه‌های مهم در فرمایشات رهبرمعظم انقلاب شده است. ایشان بارها از امام خمینی(ره) با عنوان «امامِ انقلابی» یاد کرده‌اند و همین صفت را علت اصلی عصبانیت دشمنان انقلاب از ایشان دانسته‌اند. این درحالی است که برخی سابقون انقلاب و مدعیان خط امام که روزگاری تب تند انقلابی داشتند و هرگز عدول از مرزهای ترسیم شده امام برای انقلاب را برنمی‌تابیدند، امروز همراه با طعنه و کنایه و با ژستی روشنفکرمآبانه بگونه‌ای سخن می‌گویند که برداشت عمومی از انقلابی‌گری، همان تندروی و افراطی‌گری باشد.

برای اولین گفتگوی تفصیلی حجت الاسلام حاجی صادقی در کسوت نمایندگی ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در یکی از روزهای ماه مبارک رمضان به دفترش رفتیم. یکی از افرادی که می‌تواند از انقلابی‌گری پاسداران انقلاب سخن بگوید.

حاجی صادقی ۱۳ اسفندماه سال گذشته طی حکمی از سوی رهبرمعظم انقلاب، بعنوان نماینده ولی فقیه در سپاه منصوب شد. او در اوایل جنگ تحمیلی طلبه‌ای بود که به مناطق جنگی بخصوص خرمشهر اعزام می‌شد و سال ۱۳۵۹ رسما وارد سپاه شد.

عضویت در هیات علمی دانشکده شهید محلاتی نمایندگی ولی‌فقیه سپاه در قم، نماینده ولی فقیه در دانشگاه امام حسین(ع) و جانشین نماینده ولی فقیه در سپاه از جمله مهمترین مسئولیت‌های سابق حجت‌الاسلام حاجی صادقی در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بوده است.

در ابتدای گفتگو از حجت‌الاسلام حاجی‌صادقی در خصوص چرایی تغییر نگرش برخی مسئولین فعلی کشور، که روزگاری از انقلابیون مطرح بحساب می‌آمدند، نسبت به شعارهای انقلابی امام و ضرورت انقلابی‌گری پرسیدیم. وی گفت: «در صدر اسلام هم کسانی را داشتیم که در یک دوره در کنار پیامبر اکرم(ص)، افرادی مجاهد و مبارز بودند اما یک زمان پیش آمد که گفتند دوران انقلابی بودن تمام شده است».

وی ادامه داد: «برخی می‌گویند رهبری تند می‌روند در حالی که رفتار رهبری تندروی نیست بلکه روحیه انقلابی است. همین تعابیر درباره علی علیه السلام هم به کار برده می‌شد. عده‌ای پیش رسول خدا(ص) می‌رفتند و می‌گفتند: "ای رسول خدا! علی انسان خشن و غیر قابل گفتگویی است».

حاجی صادقی نگاه برخی مسئولین کشور در مواجهه با جریان استکبار را دیدگاهی ساده‌انگارانه توصیف و به تشبیهی که عده‌ای از سیاسیون درباره آمریکا و استکبار بکار می‌بندند اشاره کرد و گفت: «برخی درکشور فکر می‌کنند استکبار گاو است! و می‌گویند چرا با شاخ‌های گاو درگیر می‌شوید، بیاید و آنها را بدوشید! حرف ما این است چرا استکبار را گاو می بینید!؟ باید استکبار را گرگ ببینید».

نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران در ادامه گفتگوی تفصیلی خود با خبرگزاری مهر به ماجرای برجام هم اشاراتی داشت. وی معتقد است: «در مسئله مذاکرات هسته‌ای برجام ما هرکجا محکم ایستاده‌ایم دشمن عقب رفته است، آنها اگر از ما مقاومت ببینند عقب نشینی می‌کنند».

حاجی صادقی با اشاره به تجربه ناموفق در اعتماد به آمریکا در جریان برجام و تکرار این تجربه نافرجام در تعامل با اروپا گفت: «اوایل برجام می‌گفتند اگر کدخدا را دیدید اروپا دیگر کاره‌ای نیست! اما امروز از کدخدا مایوس شدند و به اروپا چسبیده‌اند».

نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با اشاره به سیاست های اقتصاد مقاومتی نیز اظهار داشت: شعار اقتصاد مقاومتی، چند سال است که گفته می‌شود اما محقق نمی‌شود. من دلیل آن را مشکلات اعتقادی می‌دانم، آقایانی که کتاب «اقتصاد کنزی» را ترجمه و مبنا قرار می‌دهند و به دنبال پیاده کردن مدل اقتصاد چین و ژاپن در کشور هستند، هیچگاه پیاده کننده اقتصاد مقاومتی نیستند. من به برخی گفتم ای کاش شما در تقلیدتان هم به صورت کامل تبعیت می‌کردید.

وی افزود: مثلا از گاندی تبعیت می‌کردید که با وجود اینکه آتش پرست است، گفت برای استقلال کشورمان پا برهنه در خیابان راه می‌رویم ولی کفش انگلیسی نمی‌پوشیم. اما متاسفانه نگاه برخی مسئولان این است که راه حل مشکلات کشور ما پیوند با دنیاست و دنیایی که معنا می‌کنند کشورهایی است که شک نداریم اگر دستی دراز کردند خنجری در آستین دارند، تصور من این است که در بخش عدالت گام‌های بسیار بزرگی باید برداریم.  

در ادامه گفتگو به بخشی از فرمایشات اخیر رهبر انقلاب مبنی بر اینکه "انقلابی‌گری به معنای تخریب و ویرانگری نیست" اشاره کردیم و به ماجرای یک جریان انقلابی‌نما، که اخیرا با حمله به ارکان جمهوری اسلامی درصدد به کرسی نشاندن حرف خود هستند، پرداختیم.

نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران، انقلابی‌ بودن را همپای گفتمان امام و رهبری حرکت کردن توصیف کرد و گفت: «به همان میزان که فاصله گرفتن از روحیه انقلابی برای کشور مضر است، از رهبری انقلابی‌تر بودن هم خطرناک است».

وی ادامه داد: «کسانی که انقلابی‌گری را محدود به نظام، ولایت و جمهوری اسلامی نمی‌دانند، دو گروه هستند. این ها یک بدنه دارند و یک راس. من بدنه این گروه را بچه‌های خوبی می‌دانم اما سران آنها دنباله رو این جمع نیستند و به دنبال فتنه می‌گردند و از این جمع ارزشی سوء استفاده کرده و هیچ اعتقادی به آنها ندارند».

متن کامل این گفتگو به شرح زیر است:

یکی از ویژگی‌های بارز امام خمینی مقاومت و استکبارستیزی و ایستادگی در برابر زیاده خواهی‌های استکبار جهانی به ویژه آمریکا است، اما امروز برخی مسئولان کشور که در دوران ابتدای انقلاب از انقلابیون مطرح به حساب می‌آمدند، تفکرات امام در موضوع استکبارستیزی را مناسب وضع موجود نمی‌دانند و انقلابی‌گری را به معنای افراطی‌گری تلقی می‌کنند، این تغییر نوع نگاه به شعارها، پیام‌ها و اندیشه‌های حضرت امام(ره) چه اثراتی را در جامعه و کشور داشته است؟ و اینکه آیا نوع تفکر امام با توجه به گذشت چهل سال و تغییر نسل آیا امکان تحقق دارد و مناسب امروز جامعه است؟    
 
در مقدمه باید بگویم حضرت امام خمینی(ره) حق حیات به گردن ملت ما دارد، خداوند در قرآن می‌فرماید؛ پیامبر با آوردن اسلام به شما حیات می دهد، یعنی اسلام آمده است به انسانها حیات بدهد و امام اسلام ناب را زنده کرد، ایشان با احیای اسلام مردم را زنده کرد. 

اگر از من بپرسند بزرگترین کار امام چه بود نمی گویم انقلاب اسلامی؛ ایشان اسلام را معنا و تفسیر کرد و از تحریف و بدبینی نجات داد و اندیشه های اسلام همان است که امام راحل بیان کردند.
 
اسلام دینی است که جنبه ایجابی و سلبی دارد و در کنار تاکید بر پرستش خدا، تاکید بر دوری از طاغوت دارد. اسلام دینی است که تولی و تبری را دو روی یک سکه می داند و رحمانیت آن در کنار اشداء علی الکفار معنا می شود و این به آن معناست که قرآن به همان مقدار که به بحث توحید می پردازد به بحث شرک هم می پردازد. یک مثال بزنم بنی امیه مردم را در مسائل ایمانی آزاد می گذاشتند و می گفتند هرچه می خواهید درباره خدا سخن بگوئید و مطلب بیاموزید اما نمی گذاشتند درباره شرک بحث کنند، مانند این چیزی که امروزه برخی می گویند از اسلام رحمانی سخن بگوئید، چرا از تندی ها سخن می گویید. امام صادق(ع) در این باره می فرماید: «بنی امیه برای این از اسلام رحمانی سخن می‌گفتند و به مردم اجازه نمی‌دادند که از کفر بگویند، که زمانی که آنها را به سمت کفر می بردند کسی متوجه نشود.»


 امام برای اینکه یک نظام برپایه حاکمیت دین و خدا برپا کند باید در ابتدا طاغوت ستیزی می کرد، باید «یکفر بالطاغوت» می‌آمد و بعد «یومن بالله»؛ این تفکر امام بود. بعد از ایشان آن کسی که پرچم را در دست گرفتند مقام معظم رهبری بودند.

دشمنان ما می‌گویند چرا ما نتوانستیم بعد از امام خمینی(ره) ریل انقلاب اسلامی را عوض کنیم؟ ببینید پیامبر اکرم (ص) مراتب بسیار بالایی دارند و امام نسبت به پیامبر قطره‌ای از اقیانوس هستند، اما چرا بعد از پیامبر(ص) کفار می‌گویند توانستیم روی مسلمانان تاثیر بگذاریم و کاری کنیم تا آنها اسلام‌کُش و امام‌کُش بشوند، اما نتوانستند بعد از امام خمینی(ره) انقلاب اسلامی را منحرف کنند؟ پاسخ این است؛ چون بعد از امام کسی راس کار آمد که از جنس خود امام بود.

عده‌ای زمانی انقلابی دو آتیشه بودند اما امروز می‌گویند دوران انقلابی‌گری تمام شده است! حرف من این است؛ آنچه انقلاب را ۴۰ سال نگه داشته اصول امام است و اگر انقلاب از اصول اصلی خودش دست بردارد مرگش فرا می‌رسد. یکی از اصول انقلاب روحیه استکبار ستیزی و فرهنگ نه گفتن به استکبار و گفتمان مقاومت و ایستادگی است. آنچه که انقلاب اسلامی را بعد از چهل سال پویا، زنده و تاثیر گذار کرده است انعطاف و انفعال نبوده بلکه مقاومت بوده است.   

اینکه برخی اینگونه فکر نکنند جای تعجب ندارد، از قرآن برایتان مثال بزنم. قرآن می‌گوید «ایمان آوردن سخت اما بر ایمان مقاوم ماندن سخت‌تر است» بسیاری افراد وارد صراط مستقیم می‌شوند و به قول شما روزی انقلابی دو آتیشه بودند اما امروز رفتار دیگری دارند، آنچه موجب می‌شود بعضی در صراط مستقیم نمانند، ایمان سست و تشکیک در وعده‌های خداوند است. خداوند در آیه ۱۵ سوره شریفه حجرات می‌فرماید «مومن کسی است که ایمان آورده و در وسط راه دچار شک و شبهه نشود، ایمان خود را از دست نداده باشد و متزلزل نشده و باور خود را از دست نداده باشد» 

در صدر اسلام هم کسانی را داشتیم که در یک دوره در کنار پیامبر اکرم(ص)، افرادی مجاهد و مبارز بودند اما یک زمان پیش آمد که گفتند دوران انقلابی بودن تمام شده است. این همان حرفی است که عده‌ای امروز می‌زنند. می‌گویند دوران انقلابی‌گری تمام شده و دوران گفتمان منطقی است. باید به آنها گفت که با چه کسی می‌خواهند گفتمان منطقی داشته باشند؟ طرف شما کیست؟ آیا آنها اهل گفتمان هستند؟ باید به آنها گفت طرف مقابل بردگی شما را می‌خواهد و قصد دارد شما را به گذشته برگرداند. بعد شما می‌خواهید با گفتمان منطقی مسائل را حل کنید!؟ این رفتار در صدر اسلام در برخی افراد وجود داشت. این عده در مقطعی به جمع بندی رسیدند که با علی(ع) نمی توان اسلام را حفظ کرد، آنها گفتند با علی نمی‌شود ولی با معاویه می‌شود.   

امروز هم در جامعه ما عده‌ای هستند که در ابتدای انقلاب با امام خمینی(ره) بودند اما امروز گرفتار شدند و از ادامه راه صراط مستقیم انقلاب به دلیل شبهه علمی و غلط بودن تحلیل باز مانده‌اند.  
 دلیل لغزش انسانها این است که اعتقادات آنها بر اساس منطق و اصول نیست بلکه آنها برمعیار احساس‌شان عمل می‌کنند. پس دلیل اول، نداشتن اعتقاد راسخ است. دسته ای دیگر به دلیل نداشتن روحیه جهادی و نبود حال مبارزه از انقلابی‌گری فاصله می گیرند. در صدر اسلام عده ای بودند که می‌گفتند حق با علی(ع) است اما مشکل ما با علی(ع) این است که اگر با او باشیم باید هرروز بجنگیم اما ما حال جنگ نداریم. سخنان آنها در نهج البلاغه آمده، که به حضرت علی علیه السلام می گفتند زمستان است و زمان مناسبی برای جنگ نیست و به هر بهانه‌ای از اجرای فرمان امام سر باز می‌زدند.   

برخی درکشور فکر می‌کنند استکبار گاو است! می‌گویند چرا با شاخ‌های گاو درگیر می‌شوید؟! بیاید و آنها را بدوشید!من معتقدم نه تنها اقتضای زمان این نیست که از اصول حضرت امام خمینی(ره) فاصله بگیریم؛ بلکه باور ما این است که اصول امام کارساز و راهگشای ما در شرایط مختلف است و امروز بیش از هر زمانی نیاز جامعه ما عمل به اصول امام در مقابل دنیای گرگ صفت استکبار است. 

تجربه به ما نشان داده هر کشور و ملتی و حتی خود ما هر کجا در مقابل دشمنان انعطاف نشان دادیم، یعنی در مقابل تندی آنها نرمی کرده‌ایم؛ آنها پیش آمده و بر زیاده‌خواهی خود افزوده‌اند. قرآن به ما می‌گوید در مقابل دشمنان مراقب باشید! به تعبیر من، شما را چه شده است؟ به آنها دست دراز می‌کنید اما آنها با شما دست نمی‌دهند! شما با آنها محبت می‌کنید اما آنها با شما مهربان نیستند! هرگاه ما انعطاف نشان داده‌ایم پیش روی کرده‌اند و هر زمانی که محکم ایستاده‌ایم عقب رفته‌اند. دلیل این ویژگی آنها گرگ صفتی‌شان است. اشکالی که ما به برخی دوستان داریم این است که آنها فکر می‌کنند استکبار گاو است! و می‌گویند چرا با شاخ‌های گاو درگیر می شوید! بیاید و آنها را بدوشید! این حرف را محمد مرسی هم بعد از انقلاب مصر می‌گفت.

انقلاب مصر کار بسیار بزرگی بود اینکه بتوان حسنی مبارک را سرنگون کرد اقدام عظیمی بود که می توانست تاثیر بسیاری در کشور های منطقه بگذارد. مرسی گفت:" من اشتباه ایران را نمی کنم و با همه مستکبران غرب و شرق درگیر نمی شوم، مصر به پول حاکم عربستان و حمایت آمریکا نیاز دارد، پس راه خودم را می روم و با آمریکا و عربستان دشمنی نمی کنم. " اما عاقبت کار اورا همه دیدند.

حرف ما این است چرا استکبار را گاو می بینید!؟ استکبار را گرگ ببینید. گرگ اگر قوت و قدرت دید عقب نشینی می‌کند. شما او را به گاو تشبیه نکنید. تاریخ نشان داده  کسانی که رفتند شیر این گاو را بخورند، زهر در شیر بود و مسموم شدند. آقای مرسی در مصر می‌خواست از استکبار بهره‌مند شود اما لطمه بسیار بزرگی به انقلاب مصر زد. بیش از ۷۰۰ شخصیت انقلابی که هرکدام در حد یک رهبر بودند، همه آنها به دلیل اشتباهات مرسی نابود شدند. اما ببینید که چطور حزب اللهِ کوچک مقاومت کرد و توانست پیروز شود و امروز چه تاثیر مهمی در منطقه دارد. این نشان می‌دهد که انفعال کارساز نیست و نتیجه‌ای جز شکست در پی ندارد.  

اوایل برجام می‌گفتند اگر کدخدا را دیدید اروپا دیگر کاره‌ای نیست! اما امروز از کدخدا مایوس شدند و به اروپا چسبیده‌انددر مسئله مذکرات هسته‌ای برجام ما هر کجا محکم ایستاده‌ایم دشمن عقب رفته است. مشکل این است که ما فکر کرده‌ایم با یک دنیای اهل منطق، گفتگو و مذاکره عقلانی طرف هستیم. نه خیر! به این شکل نیست، طرف ما خوی استکباری و برتربینی دارد. شما رفتار وزیر امور خارجه آمریکا را دیدید که ۱۲ دستور خطاب به کشور ما داد! حرف ما این است که شما اعتماد به آمریکا را تجربه کردید. یادتان می‌آید آن اوایل آنها می‌گفتند ما با کدخدا می‌بندیم، اگر کدخدا را دیدید این بچه‌ها [اروپایی‌ها]، دیگر کاره‌ای نیستند! اما امروز از کدخدا مایوس شدند و به اروپا چسبیده‌اند. ما به آنها می‌گوییم اینها بچه‌های همان کدخدا هستند و اگر یک سناریو با آمریکا در قبال ایران طراحی نکرده باشند باز هم حاضر نیستند به خاطر ما مقابل آمریکا بایستند. اگر از ما مقاومت ببینند عقب نشینی می‌کنند. امروز گفتمان مقاومت و استکبارستیزی امام راحل یگانه راه پیش‌روی ماست. گفتمان مقاومت امام نه تنها کهنه و تاریخ مصرف گذشته نشده بلکه هرچه جلوتر می‌رویم زنده‌تر می‌شود. 

آیا امروز در گفتمان مقاومت و انقلابی‌گری امام خمینی(ره) انحراف ایجاد شده است؟

ما گفتمان امام را همان گفتمان رهبری می‌دانیم. هر کجا در برجام و دیگر مسائل از گفتمان رهبری زاویه گرفتیم درواقع از گفتمان امام منحرف شده‌ایم. زیرا پرچمدار گفتمان امام راحل مقام معظم رهبری هستند. گاهی برخی تعبیرات در خصوص رهبری کاملا اشتباه است. برخی می‌گویند رهبری تند می‌روند در حالی که رفتار رهبری تندروی نیست بلکه روحیه انقلابی است. همین تعابیر درباره علی علیه السلام هم به کار برده می‌شد. عده‌ای پیش رسول خدا(ص) می‌رفتند و می‌گفتند: «ای رسول خدا، علی انسان خشن و غیر قابل گفتگویی است» پیامبر هم به آنها می‌فرمودند: «در رابطه با حکم خدا نباید کوتاه آمد» من معتقدم هرجا از محور ولایت، گفتمان و مطالباتشان فاصله گرفتیم به همان میزان از گفتمان امام راحل منحرف شدیم.  
 
با وجود اینکه به فرموده مقام معظم رهبری، انقلاب اسلامی ایران بدون نام امام خمینی(ره) در هیچ جای دنیا شناخته شده نیست، اما شاید بتوان گفت هنوز ابعاد شخصیتی ایشان برای جامعه ما به ویژه جوانان جا نیفتاده است! یکی از اصول اساسی زندگی امام و مقام معظم رهبری ساده زیستی است و ما شاهد آن بودیم روزی که امام از تبعید به ایران آمد و روزی که دعوت حق را لبیک گفت، بر دارایی‌های مادی ایشان افزوده نشد. بعد از امام نیز مقام معظم رهبری بنا بر اعتراف همگان، ساده زیست هستند و همواره مسئولان را به ساده زیستی و دوری از اشرافی‌گری سفارش می کنند. به نظر شما دلیلی که حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری بر ساده زیستی مسئولین تاکید داشتند چیست؟ آیا مسئولین در سطوح مختلف توانسته‌اند در اجرای این توصیه موفق باشند؟

اولین نکته‌ای که باید به آن توجه کرد این است که ساده زیستی امام و رهبری نمایشی نبوده و نیست. در مقابل برخی نمایش زهد می‌دهند که ماندنی نیست. زهد، نمایش نداشتن نیست. همانطور که می‌دانید امام در خانواده‌ای به دنیا آمدند که امکانات برای ایشان فراهم بود، اما زهد وابسته و اسیر نبودن است. نکته دوم این است که ساده زیستی امام و رهبری ریشه در اعتقادات ایشان دارد. باور امام و رهبری این است که متعلق به مردم هستند و عشق به مردم را عشق به خدا می‌دانند. امام راحل زندگی در سطح مردم را یک ارزش می‌دانست نه از روی اجبار. ایشان معتقد بود که ساده زیستی فضیلت است و انسان را از قید و بند دنیا آزاد می کند. ایشان به ساده زیستی به عنوان یک تکلیف دینی نگاه می‌کردند.  

امام و مقام معظم رهبری هرگز به ساده زیستی نگاه ابزاری نداشتند و می‌دانستند اگر کسی ساده زیستی را از دست بدهد قدرت تاثیرگذاری و هدایت و راهنمایی دیگران را از دست می‌دهد. اینکه شما می‌گویید عده‌ای امروز از ساده زیستی فاصله گرفته‌اند، این در صدر اسلام هم وجود داشته است. زمانی از ساده زیستی فاصله گرفتند و به سمت دنیاطلبی رفت.  

آلودگی به تجملات و خروج از ساده زیستی یکی از عوامل زاویه گرفتن از گفتمان امام و رهبری استامروز یکی از محورهای زاویه گرفتن از فرهنگ و گفتمان امام و رهبری آلودگی به تجملات و خروج از ساده زیستی است، که این اقدام با مبانی فکری امام فاصله دارد و پیوند بین مردم و مسئولان را کاملا از بین می‌برد. آنچه مردم را رنج می‌دهد کمبودها نیست بلکه تبعیض است که مردم را می رنجاند، اگر سطح زندگی مسئولان با زندگی قشر متوسط جامعه تنظیم شود مردم کمبودها را تحمل می‌کنند.  

یکی از مسائلی که همواره حضرت امام خمینی (ره) و رهبر معظم انقلاب بر آن تأکید دارند، توجه به محرومین و کوخ‌نشینان است و ما می‌بینیم که حضرت امام(ره)، فقرا را از ولی‌نعمتان خود می‌داند. به نظر شما تأکید حضرت امام و دلیل اهمیتی که برای کوخ‌نشینان قائل بودند، چیست؟ آیا مسئولین توانسته‌اند در این عرصه موفق باشند؟  

 امام خدمت به محرومان را یک تکلیف الهی می دانست و باور داشت که اگر توانستیم حکومت ستمشاهی با آن قدرت را ساقط کنیم با کمک همین کوخ نشینان بوده و می‌فرمایند، «من یک موی اینها را به تمام کاخ نشینان نمی‌دهم» از طرف دیگر امام و رهبری باور داشتند هیچ عبادتی انسان را مانند خدمت به خلق، به خدا نزدیک نمی‌کند. امام و رهبری تجسم دین هستند. اینکه آیا بعد از انقلاب توانسته‌ایم در این حوزه موفق باشیم؛ باید بگوئیم بله، اقدامات بسیار خوبی در این حوزه انجام شده است. انصافا در جهت‌گیری‌ها برای محرومیت زدایی کارهای خوبی انجام شده است، اما آیا به مطلوب حقیقی رسیده‌ایم؟ باید بگوئیم خیر.

طبق فرمایش مقام معظم رهبری، در بحث عدالت کارهای بسیاری انجام شده، اما آیا توانسته‌ایم عدالت عالی را به طور کامل پیاده کنیم؟ باید بگوئیم خیر، فاصله زیادی داریم و اشکال این است که مسئولان و مدیران ما در بخش‌های مختلف از قوه قضاییه، مجریه، مقننه و دیگر ادارات، باید در ابتدا به اصول امام و رهبری اعتقاد داشته باشند و در مرحله دوم به دنبال اجرای آن باشند. مشکلاتی که وجود دارند از بی عدالتی مردم نیست، آنچه در نظام نقش دارد عدالت محوری مسئولان است. در این زمینه باید بیش از پیش تلاش کنیم، اگر به اصول و سیاست‌های امام و مقام معظم رهبری توجه کنیم مسائل مرتفع می‌شود.   

من دلیل عدم تحقق شعار اقتصاد مقاومتی را مشکلات اعتقادی می‌دانم؛ برخی آقایان بدنبال پیاده کردن مدل اقتصاد چین و ژاپن در کشور هستندنباید اینگونه باشد که شعارها و اصول رهبری و امام را تکرار ولی عمل نکنیم. مثلا شعار اقتصاد مقاومتی، چند سال است که گفته می‌شود اما محقق نمی‌شود. من دلیل آن را مشکلات اعتقادی می‌دانم، آقایانی که کتاب «اقتصاد کنزی» را ترجمه و مبنا قرار می‌دهند و به دنبال پیاده کردن مدل اقتصاد چین و ژاپن در کشور هستند، هیچگاه پیاده کننده اقتصاد مقاومتی نیستند. من به برخی گفتم ای کاش شما در تقلیدتان هم به صورت کامل تبعیت می‌کردید.

گاندی با وجود اینکه آتش پرست است، گفت برای استقلال کشورمان پا برهنه در خیابان راه می‌رویم ولی کفش انگلیسی نمی‌پوشیممثلا از گاندی تبعیت می‌کردید که با وجود اینکه آتش پرست است، گفت برای استقلال کشورمان پا برهنه در خیابان راه می‌رویم ولی کفش انگلیسی نمی‌پوشیم. اما متاسفانه نگاه برخی مسئولان این است که راه حل مشکلات کشور ما پیوند با دنیاست و دنیایی که معنا می‌کنند کشورهایی است که شک نداریم اگر دستی دراز کردند خنجری در آستین دارند، تصور من این است که در بخش عدالت گام‌های بسیار بزرگی باید برداریم.  
 
 رهبر معظم انقلاب در دیدار با دانشجویان فرمودند «انقلابی‌گری به معنای تخریب و ویرانگری نیست» شما انقلابی‌گری خارج از چهارچوب انقلاب و جمهوری اسلامی را چگونه تعریف می‌کنید؟ افرادی هستند که ادعای انقلابی بودن دارند اما به چهار چوب مدنظر رهبری معتقد نیستند، این نوع انقلابی‌گری چه تفاوتی با انقلابی‌گری مد نظر امام و مقام معظم رهبری دارد؟ با وجود اینکه شاید این عده قائل به مسامحه با غرب هم نباشند اما در عین حال در چهار چوب مدنظر رهبری هم نیستند. 

علی علیه السلام می‌فرمایند دو گروه درباره من به هلاکت می‌رسند؛ گروه اول کسانی که من را قبول ندارند و گروه دوم کسانی که من را خدا می‌دانند. ببینید تند رفتن از امام علی علیه السلام هم انحراف است. شاخص انقلابی‌گری اصیل، همراهی با ولایت است. 

کسانی که انقلابی‌گری را محدود به نظام، ولایت و جمهوری اسلامی نمی‌دانند، دو گروه هستند. اینها یک بدنه دارند و یک راس. من بدنه این گروه را بچه‌های خوبی می‌دانم که باید با آنها صحبت و راهنمایی شان کرد. نمی‌خواهم تشبیه کنم اما در صدر اسلام هم این تندروی‌ها وجود داشت؛ ۱۶ هزار نفر در زمان حکومت علی علیه السلام تندروی کردند. علی علیه السلام می‌فرمایند این گروه دو دسته هستند، عده‌ای آگاهانه و با نیت تخریب آمده‌اند اما عده‌ای دیگر که اکثریت با آنهاست فریب خورده اند. امام علی علیه السلام با هدایت‌گری، ۱۲ هزار نفر از این گروه را نجات داد و ۴ هزار نفری که باقی ماندند افرادی بودند که ندانسته در خواب بودند و یا اینکه می‌دانستند اما نمی‌خواستند بفهمند. این گروه آگاه خوارج بودند، البته جامعه ما به این شکل نیست. ما تعدادی جوان داریم که رفتار برخی مسئولان را می‌بینند، اما نمی‌توانند تشخیص دهند. اشتباه مسئولان، اشتباه نظام اسلامی نیست؛ این افراد بجای شکایت از فرد متخلف، از کل نظام شکایت می‌کنند به گونه‌ای که دشمنان اسلام و نظام جمهوری اسلامی ایران از آن بهره می‌برند.

عده ای دیگر هم وجود دارند که مشکل شان با اصل نظام است. تفکری که این افراد را رهبری می‌کند، تفکری است که می‌گوید نظام ولایی نباید باشد اما راه مقابله با نظام اسلامی را استفاده از بچه‌های انقلاب می‌داند. مانند اقدامی که معاویه در جنگ صفین کرد. ۱۶ ماه جنگ طول کشیده بود و مالک اشتر فرمانده خط مقدم جبهه علی علیه السلام خبر داد؛ «علی جان! امروز آفتاب غروب نمی‌کند مگر اینکه معاویه کشته و یا دست بسته تحویل داده شود»، اما چگونه شد که معاویه‌ی شکست خورده، پیروز میدان شد؟ معاویه و مشاورش عمرو عاص گفتند علی را جز سپاه علی نمی‌تواند شکست دهد، اگر می‌خواهی علی را شکست بدهی باید ابتدا سپاه او را رام کرد.  

عمرو عاص به معاویه گفت: اگر در یک سوی جنگ علی باشد و در سوی دیگر میدان معاویه، مسلمانان شک ندارند که حق با علی است. تو را با علی مقایسه می‌کنم تو کجا و علی کجا!؟ پس به این نتیجه رسیدند که طرف علی باید از خود او بزرگتر باشد. معاویه گفت: چه کسی را پیدا کنم که بزرگتر از علی باشد؟ عمروعاص به او گفت: خداوند. پس به همین دلیل قرآن‌ها را بر نیزه کردند و گفتند: که ای سپاهیان شما دارید با خدا می‌جنگید. 

نیرنگ معاویه نتیجه داد و سپاه حضرت علی(ع) تحت عنوان انقلابی‌گری مقابل حضرت ایستادند. آنها به حضرت علی گفتند «ای علی! تو با قرآن میجنگی!؟» امروز باید بدانیم هیچکدام از ما به اندازه مقام معظم رهبری انقلابی نیستیم. باید بدانیم به همان میزان که فاصله گرفتن از روحیه انقلابی مضر است، از رهبری انقلابی‌تر بودن هم خطرناک است. این افراد را من دو گروه می‌دانم که عمده آنها افراد خوبی هستند. یکسری از این افراد بدرفتاری‌ها و بی‌عدالتی‌ها دیدند و نمی‌توانند تحلیل درستی بکنند. مثلا می‌گویند: چرا رهبری با برخی از این دولتمردان و مسئولین مدارا می‌کند؟ باید به آنها گفت این ما هستیم که رای می‌دهیم و دولت‌هایی مانند دولت بنی صدر را روی کار می‌آوریم. من یادم هست زمانی که بنی صدر رئیس‌جمهور شد بسیاری از بچه‌های انقلابی پیش حضرت امام رفتند و به ایشان گفتند، مگر شما نمی‌دانید بنی صدر چگونه فردی است و چه می‌کند؟ امام فرمودند: تا زمانی که مردم رایی را که به بنی صدر داده‌اند، از نظر قلبی پس نگیرند از من انتظار نداشته باشند.  

به همان میزان که فاصله گرفتن از روحیه انقلابی برای کشور مضر است، از رهبری انقلابی‌تر بودن هم خطرناک استاین معنا ندارد ما افرادی را انتخاب کنیم و روی کار بیاوریم و از طرف دیگر توقع داشته باشیم مقام معظم رهبری با آنها برخورد کند. شیوه عمل ما باید به گونه‌ای باشد که در هر صحنه‌ای برای رهبری سرباز گوش به فرمان باشیم و برای ایشان همراه انتخاب کنیم، نه کسانی که اهل اجتهاد برابر نص بوده و خلاف رهبری حرکت کنند.

 در جنگ صفین سه ظلم به علی(ع) روا شد، اول اینکه علی که در اوج پیروزی بود صلح را بر او تحمیل کردند، دوم اینکه مذاکره را بر او تحمیل کردند و سوم اینکه مذاکره کننده یعنی ابوموسی اشعری را به او تحمیل کردند. امروز هم ما باید به این جوانان بگوییم نباید رفتار خودمان را بر رهبری تحمیل کنیم. اسلام از ما خواسته تابع ولایت و رهبری باشیم. حکمت و مصلحت بسیاری از امور را ما نمی‌دانیم؛ مانند داستان خضر و موسی. من این عزیزان را می‌شناسم، این‌ها انسان‌های خوبی هستند اما سران آنها دنباله رو این جمع نیستند و به دنبال فتنه هستند و از این جمع ارزشی سوء استفاده کرده و هیچ اعتقادی به آنها ندارند و حق را تنها در خودشان می‌دانند. مثلا در خصوص قوه قضاییه، که البته انتقادهایی به عملکرد آنها وارد است، تا زمانی که از جناح مخالف افرادی را دستگیر و با آنها برخورد می‌کند از این قوه تعریف می‌کنند اما زمانی که یک نفر از خودشان دستگیر می‌شود، قوه قضاییه ظالم و ستمگر می‌شود. این افراد محور حق را خودشان می‌دانند و به خودشان اشاره می‌کنند و می‌گویند به حق رأی دهید.  
 
یکی از مسائلی که در زمان انقلاب و بعد از آن شاهدش هستیم، بینش بالای حضرت امام (ره) برای تأسیس و حفظ نهادهایی برای آبادانی کشور و حفظ انقلاب است؛ حفظ ارتش با وجود تمامی تلاش‌های داخلی و خارجی برای منحل کردن آن یا تاسیس نهادهایی مانند سپاه پاسداران، بسیج مستضعفین، کمیته امداد امام خمینی(ره) و جهاد سازندگی و همچنین حفظ و سروسامان دادن به ارتش. این بینش و آینده‌نگری امام (ره) از کجا نشأت گرفت و شما این نهادها را تاکنون به چه میزان موفق دیده‌اید؟  
 
ریشه بینش حضرت امام در دین است، وقتی دین وجود داشته باشد بینشی فرا زمانی به دست می‌آید. حضرت امام بینشی بیش از ۵۰ سال داشتند. امروز طراحی‌هایی که مقام معظم رهبری هم می‌کنند که تا عصر ظهور  پیش رفته، به دلیل باور دینی ایشان است.  
 
اما اینکه آیا این‌نهادها توانسته‌اند در کار خود موفق باشند، باید بگوییم این سازمان‌ها در کارخود فراز و نشیب‌های زیادی داشته‌اند و عمدتا هم موفق بوده‌اند. بنده به طور مشخص در خصوص سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که مدنظر شما بود باید بگویم سپاه سنگر نشین خط مقدم دفاع از انقلاب اسلامی است و هر کجا تهدیدی متوجه انقلاب شود با تمام وجود در میدان حاضر می‌شود.