خبرگزاری مهر، گروه سیاست، حسام رضایی: حسن روحانی رئیسجمهور امروز در همایش سراسری قوه قضاییه، در بخشی از سخنانش گفت: «ما در ماجرای ائتلاف علیه عراق و به اصطلاح خودشان، آزادسازی کویت، یکی از توطئهها این بود که ایران وارد این مخمصه و جنگ شود. یادتان نرفته که عدهای بر ما ایراد میگرفتند که چرا «خالدبن ولید» را در عراق تنها میگذارید. میگفتند باید در منطقه در خط مقدم جنگ با آمریکا باشیم. اگر هوشیاری نظام و اعلام بی طرفی فعال جمهوری اسلامی نبود، ما را وارد یک درگیری جدید دیگر کرده بودند.» سوال اینجاست؛ مراد حسن روحانی از «عدهای» چه کسانی است؟
پس از به بنبستکشیده شدن مذاکرات قطعنامه ۵۹۸(از مرداد ۶۷ تا فروردین ۶۹) «صدام حسین» رئیسجمهور وقت عراق که کشورش در مخمصه اقتصادی شدید قرار داشت، در اردیبهشتماه سال ۶۹ با تغییر موضع سیاسی محسوس، در نامهای خطاب به آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور وقت کشورمان، خواستار مذاکرات غیررسمی و سری با طرفهای ایرانی برای حل و فصل مذاکرات جنگ شد.
پس از چراغ سبز ایران، صدام، برادر ناتنی خود «برزان تکریتی» را برای مذاکره با ایرانیها مامور کرد. مکان مذاکرات، مقر اروپایی سازمان ملل متحد در شهر ژنو تعیین شد. پس از برگزاری سلسه نشستها و گفتگوهای سری میان طرفین، عراقیها در نهایت، شروط ایرانیها برای اعلام آتشبس، نظیر «عقبنشینی از اراضی اشغال شده» و «تبادل اسراء» را قبول کردند. هر چند در این میان، بعثیها در تعیین متجاوز و پرداخت غرامت، از مواضع قبلی خود کوتاه نیامدند و روی پاشنه خصومت چرخیدند.
بعثیها پس از حل منازعه خود با ایرانیها، در مردادماه سال ۶۹ ماشین جنگی خود به مقصد کویت را روشن ساختند. در حقیقت عراقیها برای اینکه مجبور نباشند، به طور همزمان در دو جبهه، یعنی مذاکرات صلح با ایران و جنگ علیه کویت بجنگند، لاجرم به مذاکره با ایران تن دادند.
پس از حمله صدام به کویت -که برای انتفاع از ذخایر عظیم نفتی این کشور و در نتیجه خروج از بحران اقتصادی صورت گرفت- و حملات محدود موشکی به مواضع رژیم صهیونیستی، شاخکهای آمریکاییها حساس شد. آمریکاییها و متحدان غربیاش که هشت سال تمام، صدام را برای تجاوز به ایران تسلیح و ترغیب کردند، به محض در خطردیدن منافع سیاسی و اقتصادی خود در منطقه، در روز ۲۶ دیماه سال ۶۹ پای به عرصه جنگ با عراقیها نهادند. حالا همگان منتظر بودند تا موضع جمهوری اسلامی در قبال این جنگ را ببینند.
ایران از یک سو در تغایری ذاتی با امپریالیسم آمریکا قرار داشت و از سوی دیگر به مدت هشت سال، تحت یورش سرنیزههای بعثیها بود و اکنون با حمله آمریکا به این کشور، وقت انتقام برای ایرانیها فرارسیده بود. اما ایران نه از آمریکا انتقام گرفت و نه از بعثیها!
جلسه شورای عالی امنیت ملی به ریاست شخص رهبر معظم انقلاب اسلامی در بهمنماه سال ۶۹ برای تصمیمگیری پیرامون موضع کشورمان در جنگ میان آمریکا و عراق برگزار شد. در این جلسه تصویب شد که ایران ضمن اعلام بیطرفی در جنگ، خواستار بازگشت طرفین درگیر به مرزهای بین المللی و خروج نیروهای ائتلافی از منطقه شود. این تصمیم اما به مذاق عدهای در مجلس سوم خوش نیامد.
مجلس سوم که اکثریت کرسیهایش در دست نیروهای به اصطلاح آن زمان، «چپ» قرار داشت، نسبت به موضع شورای عالی امنیت ملی، واکنش تندی نشان داد. «صادق خلخالی» در همین باره در جلسه علنی مجلس گفت: «نباید این فرصت را از دست بدهیم؛ ما نمیتوانیم ملت عراق را تنها بگذاریم. گذشتهها یک چیز دیگر است. اینجا سرنوشت اسلام مطرح است. حمله آمریکا به عراق، یک جنگ صلیبی است.»
«علیاکبر محتشمیپور» که همچون خلخالی از نیروهای مطرح مجمع روحانیون مبارز بود، طی نطقی در صحن مجلس درباره لزوم ورود ایران به صحنه جنگ، به نفع عراق اظهار داشت: «حوادث و بحران اخیر یادآور رویارویی خالدبن ولید در برابر ابرقدرتهای صدر اسلام است. امروز ملت های مسلمان منطقه به خصوص ایران، وظیفه شرعی دارند که در جهادی مقدس به مقابله با نیروهای کفر آمریکا و ناتو و رژیم صهیونیستی برخیزند. جمهوری اسلامی نمی تواند در این جنگ خانمانسوز، نسبت به سرنوشت مسلمانان بی تفاوت باشد. وظیفه ما جهاد علیه آمریکاست. همه ما باید شعار «مرگ بر آمریکا» را سر بدهیم.»
«بهزاد نبوی» دیگر نماینده منتسب به جناح چپ و عضو سازمان مجاهدین انقلاب هم در دیداری با دانشجویان دانشگاه تهران خواستار بهرهگیری از این فرصت برای حمله به اسرائیل و جنگ با آن شد. وی در جمع دانشجویان گفت: «این جنگ فرصتی تاریخی برای حمله به اسرائیل به وجود آورده بود که از دست رفت. وظیفه ما این بود که به هر طریق ممکن است سمت و سوی جنگ را عوض می کردیم. ما میبایست در سیاست خارجی و مواضعمان در قبال عراق، این نکته محوری را نصبالعین قرار میدادیم.»
نیروهای جناح چپ در حالی حمله آمریکا به عراق را جنگ «کفر» علیه «اسلام» تحلیل میکردند که نیروهای سیاسی بعثی هم مشغول پمپاژ رسانهای چنین دیدگاهی بودند. «طارق عزیز» وزیر امور خارجه وقت عراق که برای جلب حمایت کشورمان از این کشور در جنگ با آمریکا، به ایران سفر کرده بود، در تشریح جزئیات دیدارش با هاشمی رفسنجانی گفت: «من گفتم که عراق تمایل به اقدام مشترک با ایران دارد و ما در منطقه با جنگ اصلی مواجه هستیم. ما در عراق و شما در ایران و تمام کشورهای عربی و اسلامی با جنگ امپریالیستی و صهیونیستی رو به رو هستیم.»
پس از این، رهبر معظم انقلاب اسلامی طی سخنانی به تبیین و تشریح موضع رسمی جمهوری اسلامی ایران نسبت به تحولات منطقه پرداختند. ایشان با اشاره تلویحی به اظهارات برخی نمایندگان مجلس که معتقد بودند ایران باید در جنگ آمریکا علیه عراق، برای دفاع از اسلام و مبارزه با استکبار، به نفع عراق وارد عمل شود فرمودند: «این ادعاهایی که صدام میکند که ضد آمریکاست، این ها را شوخیهای بی مزه و بیتاثیری میدانیم. یک شبه آدم ضد آمریکایی میشود!؟ مبادا کسانی و زبانهایی بدون قصد و غرض سویی، فقط به خاطر اشتباه و اینکه مصلحت را نمیفهمند و اینکه نمیدانند چه بگویند یک چیزهایی بگویند که مردم را دلسرد کنند. برخی مصلحت انقلاب و نظام و مردم را نمیدانند. میخواهند با زید بدی کنند، با نظام بدی میکنند.»