جواد کلاته نویسنده و پژوهشگر دفاع مقدس در گفتگو با خبرنگار مهر، درباره کتاب جدید خود گفت: این روزها نگارش کتاب «در هیاهوی سکوت» شامل روایت مستند زندگی شهید عباس ورامینی را به پایان رساندهام. این شهید رئیس ستاد لشگر ۲۷ محمدرسولالله(ص) بود و گفتهها و ناگفتههای زیادی در زندگیاش وجود دارد.
وی افزود: به طور خلاصه باید بگویم که شروع کار با دیدن تصویر این شهید بود که سالها آن را در خیابان وحدت اسلامی میدیدم. عموما آثارم درباره شهدا، همینطور شروع میشوند. تحقیق و نگارش این کتاب را ۳ سال پیش شروع کردم که البته میان این کار، نگارش کتاب «فرمانده لالهها» پیش آمد که یک سال زمان برد. وقتی قرار شد روی این کتاب کار کنم، متوجه شدم که اسناد و مدارک بسیار کمی در اختیار دارم. یعنی وقتی که زونکن مربوط به حاج عباس ورامینی را از کتابخانه بیرون کشیدم، دیدم به غیر از چند نامه و عکس و مصاحبههایی که خانوادهاش در دهه ۷۰ انجام داده بودند، چیزی در اختیار ندارم. البته شمارهای از مجله شاهد یاران هم بود که یک پرونده درباره این شهید کار کرده بود. به سراغ افرادی رفتم که در آن مجله با آنها مصاحبه شده بود و دوباره با آنها گفتگو کردم. به این ترتیب، با همسر و برادر این شهید و همچنین شهید حسین همدانی درباره او گفتگو کردم.
این پژوهشگر در ادامه گفت: در مرحله بعد، مصاحبههای مفصل و چندجلسهای با همسر شهید و برخی از دوستان نزدیکش داشتم. نکته جالب شهید ورامینی این است که مراحل رشد و ترقی را بسیار با سرعت طی کرده و موفق شده در لشگر ۲۷ محمدرسولالله (ص) نظر شهید همت را به خود جلب کند. او از نیروهای بسیج استاد تهران و فعال در بخش آموزش بوده است. با اینکه از دانشجوهای تسخیرکننده لانهجاسوسی نبود، اما در دومین روز این مناسبت خود را به سفارت آمریکا رسانده و تبدیل به جانشین عملیات لانه جاسوسی میشود. بعد هم که فرمانده عملیات از آنجا میرود، شهید ورامینی فرمانده عملیات آنجا میشود. تذکر این نکته هم ضروری است که حاج عباس ورامینی، صرفا یک نیروی عملیاتی و بسیجی نبوده بلکه یک فرد تحصیلکرده، درسخوانده و به قول خیلی از رفقایش، یک نظامی خوشتیپ بوده است.
کلاته گفت: آنچیزی که در مسیر تحقیقهایم توجهم را جلب کرد، روحیه مبارزه در مسیر تحقق عدل و توحید بود. اسناد و مدارک جامانده از مواضع و سخنان شهید ورامینی و نامههایی که به دوستان و همسرش دارد، با این که برخی از آنها پیش از شروع جنگ نوشته شدهاند، گویی در روزگار دفاع مقدس نوشته شدهاند. او از همان روزهای انقلاب و چه بسا پیش از آن، روحیه ظلمستیزیاش را داشته و میگفته اگر جنگ ایران و عراق هم تمام بشود، برای مبارزه در راه توحید به افغانستان خواهد رفت. اگر کار در افغانستان هم تمام بشود، به هر جای دیگری میرود که کسی در آن، فریاد دادخواهی سر میدهد. الان و در این شرایط که این حرفها را میزنیم شاید بسیاری از حرفها و مواضع کلیشهای به ذهنتان برسد اما این شخصیت تحصیلکرده و رزمنده خوشتیپ با اعتقاد قلبی این حرفها را میزده و اطرافیانش این حرفها را باور میکردند. ما هم به همین دلیل، امروز باورشان میکنیم.
مولف کتاب «مگر چشم تو دریاست» ادامه داد: کتاب «در هیاهوی سکوت» در ۴ فصل تدوین شده که به ترتیب عبارتاند از: محله فراموشنشدنی، سالهای پرالتهاب، بهسوی دانشگاه جبهه و در هیاهوی سکوت. وصیتنامه این شهید و همچنین سخنرانی شهید همت در مراسم هفتم او در بهشت زهرا نیز دو ضمیمهای هستند که انتهای کتاب چاپ خواهند شد. در حال حاضر، نگارش کتاب را به پایان بردهام و سردار گلعلی بابایی هم آن را مطالعه و تائید کرده است. کتاب را به دست خانواده شهید ورامینی رسانده و منتظر تائید آنها هستیم. علاوه بر سردار بابایی، سردار محمود امینی هم بر محتوای تاریخی و مستند این کتاب نظارت کرده است. اما سال گذشته بود که یکسری مدارک جذاب و مفید برای کامل کردن این کتاب به دستم رسید. به اینترتیب، مصاحبهای که شهید ورامینی در سال ۶۱ انجام داده بود، با راهنمایی گلعلی بابایی و حسین بهزاد و سردار امینی به دستم رسید. در این مصاحبه اسناد تاریخی ارزشمندی درباره چگونگی تشکیل سپاه ۱۱ قدر و نشانههای اعتماد شهید همت به ورامینی درج شده است. این مصاحبه خیلی به کارم آمد و پس از آن هم به گزارشهایی از راویان جنگ، برخی مصاحبهها، گفتگوهای جلسات فرماندهی و متن مکالمات بیسیم عملیات والفجر ۴ دست پیدا کنم.
وی در ادامه گفت: متن و روایت کتاب پیش رو، دو زاویه دید دارد. بیشتر حجم کتاب به روایت سوم شخص مفرد اختصاص دارد و گاهی نیز از راوی اول شخص مفرد نیز استفاده کردهام. معدود خاطرات و روایتهایی هم هستند که از زاویه دید دوم شخص مفرد ارائه شدهاند.
کلاته در پایان گفت: کتاب «در هیاهوی سکوت» در حال حاضر در مرحله فنی به سر میبرد و تا دوماه آینده به چاپ میرسد.