شاپور اعتماد درباره سیاستهای علمی کشور و روند آن به خبرنگار مهر گفت: وقتی که من در حوزه سیاست علمی کشور کار می کردم ما فکر میکردیم که با توجه به پا گرفتن تحصیلات تکمیلی در دانشگاهها شاهد یک رشد علمی استثنایی هستیم. واقعیت امر هم نشان داد که ما شاهد چنین رشدی بودیم. اندازه گیری ها و تحقیقات ما هم همه موید این قضیه بود.
عضو گروه مطالعات علم مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران افزود: در آن زمان در اوج این قضیه بودیم و تقریباً وضعیت علمیمان به موقعیتی رسید که در منطقه خود را از حیث کمی موقعیت برتر یافتیم( سالهای ۸۶_۸۵)، بنابراین امید ما در آن سالها این بود که یک هسته علمی تشکیل میشود که در پیوند با جهان است و به عبارتی ما در موقعیتی قرار می گیریم که روی نقشه علمی جهان برویم. اما همزمان اتفاقی که افتاد این بود که پروژه نانوتکنولوژی از آمریکا به مثابه سیاست کلان اقتباس شد و مورد حمایت و تشویق مقامات رسمی قرار گرفت. همان زمان که ما رشد علمی برجسته ای داشتیم در بررسی موقعیتمان، ساختار این رشد بسیار نامتوازن بود.
این پژوهشگر حوزه فلسفه ادامه داد: بنابراین از نظر سیاست علمی آنچه که در درجه اول اهمیت داشت متوازن کردن رشتههای علمیمان نسبت به همدیگر بود اما وقتی که نانوتکنولوژی شکل گرفت، تاکید گفتمانی به میان رشته ای بودن علوم انتقال و تحول یافت. در آن زمان من متوجه این تحول و پیامدهای آن نبودم. به اعتقاد من طی دهه بعد از رشد علمی، از نظر سیاست کلان به رشد تکنولوژیک، روی آوردیم که این گام به اعتقاد من، ضربه مهلکی به سیاست علمی ما وارد کرد و به جای تقدم قائل شدن برای علم، برای تکنولوژی تقدم قائل شدیم. این جابجایی ارزشی را نباید دست کم گرفت.
شاپور اعتماد در پاسخ به سئوالی درباره وضعیت کنونی فلسفه علم اظهار کرد: فلسفه علم موضوعی است که به هر صورت همیشه درگیر آن هستیم ولی آنچه که در چندین سال اخیر شاهد آن بودیم، این بوده که مباحث خاص مورد تحلیل فلسفی قرار گرفته اند، رشتههایی مثل فلسفه فیزیک، فلسفه زیست شناسی هستند که سوای بصیرتهای فلسفه عمومی علم سعی می کنند به محدودیتی که یک رشته برای فیلسوف ایجاد می کند، پایبند باشند و در مورد دستاوردهای آن علم فعالیت فلسفی کنند. در این منظر فیزیک از همه جلوتر است ولی در رشته های دیگر مثل نوروساینس نمیتوانید شاهد رونق این بحث باشید برای اینکه وقتی شما صحبت از ذهن می کنید، پای رشتههای متفاوتی به میان می آید.
فلسفه علم با تاریخ علم گره خورده است
عضو هیئت علمی موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه در ادامه افزود: بنابراین اگر بخواهیم به این سئوال پاسخ دهیم که فلسفه علم به چه کاری می آید؟ و اگر این موضوع را با دوره قبل مقایسه کنیم، درمی یابیم فلسفه علم با تاریخ علم گره خورده است و این بده و بستان بین این دو بسیار پرثمر بوده است، امروز شاهد جدایی هستیم که فلسفه علم و تاریخ علم مستقلا در حال فعالیت هستند و چه در زمینه تاریخ و چه در زمینه فلسفه مباحثی که مطرح میشوند، خیلی ریزنقش و تخصصیتر شده اند. در واقع نوع کار فرق کرده و مساله سود و زیان هر یک از آنها نیست. اینکه هریک از این مباحث تخصصی تر شدهاند به معنی آن است که مثل تاریخ فلسفه علم سابق برای جماعت تحصیل کرده در دسترس نیست و اینکه چگونه آنها را دسترس پذیرتر کنیم به تبحر دانشمندان بستگی دارد و به افرادی که در این حوزه کار میکنند.
شاهد تکثیر نمایشنامههای علمی هستیم
اعتماد تصریح کرد: اگر ۲۰ یا۳۰ سال گذشته را در نظر بگیریم، اتفاقی که افتاده این است که در زمینه ادبیات نمایشی یک رونق استثنایی را شاهد هستیم که از جانب نمایشنامهنویسان به وقوع پیوسته و در فضای علم به علت پرنزاع بودن آن حس میکنم، فضای جالبی برای روی صحنه آوردن مضامین علمی است. در نتیجه اتفاقی که رخ داده این است که بدون اینکه مضامین علمی را از نظر موضوع فدا کنند، آنها را در قالب نمایشنامه ارایه کرده اند و یک دفعه ما شاهد تکثیر نمایشنامههای علمی هستیم. نه در یک یا ۲ رشته بلکه در انواع و اقسام رشته ها از فیزیک تا نوروساینس. این تحول جدیدی است که باید ببینیم که چقدر دوام می آورد و چقدر مستمر میشود.
شاپور اعتماد در پایان درباره آثار جدیدی که در دست تالیف و ترجمه دارد، گفت: کتاب «فرمان و دیوان» را به تازگی ترجمه کردهام که در نوبت انتشار از سوی انتشارات فرهنگ معاصر است. این کتاب درباره سیاست خارجی آمریکا در جنگ جهانی دوم و روابط بینالملل این کشور است. همچنین کتاب دیگری در زمینه آرای فلسفی چامسکی در دست دارم که در شرف تحویل دادن به موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه است.