به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «انتظار خاکستری است!» نوشته شیدا امینی به تازگی توسط انتشارات روزنه منتشر و راهی بازار نشر شده است.
این کتاب قطعاتی ادبی و احساسی را در بر میگیرد که میتوان موضوعاتی چون عشق، وطن، زندگی، حسرت، دریا، اسطوره و ... را بینشان مشاهده کرد.
عناوین کتاب «انتظار خاکستری است!» به این ترتیباند:
لبریز، سکوت کن صدای عشق را میشنوی!، اینجا اکنون... و دیگر هیچ!، شاید فردا، انتظار خاکستری است!، بازی بانمکیست زندگی!، بیسرزمین، زندانی، نهنگ، صدایم نکن!، دشت مرا میخواند، و که میداند عشق چیست؟، و این بود زندگی!، کسی در انتهای این شهر نامم را صدا میکند!، فرار، زندگی مشترک، اصالت، نفس میکشم روزها را شبها را، حسرت، زن، بازیگر، زمان، مرگ پرنده (برگرفته از اسطورهای قدیمی)، زود گذشت، مشکل!، ابریشم، در آغوش دریا، سراب، سپید سرد، درد، شبزده، خلا، تو!، رقص باد، عاشق.
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
برگهای زندگیام را رو میکنم. برگهایی که از صفحه زندگی من بر چیده شدهاند. روی صندلی پشت به دیوار مینشینم و سوسوی نور چراغ بر دیوار روبرو را مینگرم. بدین میاندیشم که تصویرم در پهنای محو سایهای گم شده است. زندگیم را شبیه رویایی میان خواب مرور میکنم. مور مور تنم را میفهم. میبینم که زندگی را در جایی جا نهادم. میفهمم که دستهایم سردند و لرزش انگشتانم را مینگرم. خاطرم از یاد کودکانم درد میگیرد و مانند شاخهای شکسته از هجوم باد، خودم را به تنومندی درخت حسرت میآویزم. نباید نه نباید! یقینم، حسم، ایمانم به آنچه حقیقت بود، به هر آنچه معنای زندگیم بود مرده است. من سوگوار خویشم. سوگوار لحظاتی که من، در آن، من نبود. لحظههایی که زیستنم دروغ بود. من دروغ بود و رویایم گویی در میان ترکه تلنبارشده امید، خواب مانده بود. سالها گذشتهاند. بازگشت بیمعناست. من دروغ را نفس کشیدم و بر آنم بپذیرم که حقیقت بوده است.
روزهای نمناک بارانی، تنم را به خیسی کوچه میسپارم و خودم را در خاطره روزهای رفته گم میکنم. هنگام غروب آسمان، آنزمان که خورشید از تمامی زیبایی روز رو میگرداند به خانه باز میگردم و آنجاست که خود را بیخودتر از همیشه در مییابم...
این کتاب با ۲۰۰ صفحه و قیمت ۱۲ هزار تومان منتشر شده است.