*خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ و ادب : آقای جلالی تغییر چهره داده اید ؟
- زنوزی جلالی : بله ، فکر کردم آدم باید بتواند یک روزی ، طوری اشتباهات اش را تصحیح کند ، ضمن این که به هر روی تصنع با روح قلم زیاد سازگار نیست . جوری که آدم در این حال احساس سلامت و راحتی نمی کند .
* تغییر چهره دادن راحت بود ؟
- چندان راحت که نه . ولی خب، مدتی بود خیلی با خودم کلنجار می رفتم و احساس ریا و دوگانگی می کردم . فکر می کردم دارم چیزی را از دیگران پنهان می کنم که در تنهایی هایم سخت آزارم می داد ، چیزی که بدجور دل چرکینم می کرد . به خودم گفتم بیا و از این به بعد خودت باش و این شد که تصمیم گرفتم بیشترخودم باشم ، همین طور که می بینید ، صاف و ساده .
*از کارهای تازه تان بگویید .
- دارم اپیزود سوم داستان بلند جنگ نیروی دریایی را می نویسم . اسمش "هدف، خرمشهر " است . اپیزود اولش " توپ پاشنه ، سمت ساعت دو " همن روزها منتشر می شود و اپیزود دومش " سکان سمت ، میانه اروند " هم زیر چاپ است و دارد کارهای مقدماتی اش را می گذراند . البته اگر خرده کاهای مختلف بگذارند .
*مقصودتان کدام خرده کارهاست ؟
- خرده کارهایی مثل داوریهای جشنواره های مختلف .
* کدام جشنواره ها ؟
- جشنواره هایی مثل، جشنواره ادبیات داستانی بسیج ، یا زندگینامه نویسی ، جشنواره داستانی حوزه هنری در سطح استانها و ... و نیز به اینها اضافه کنید شرکت در جلسات هفتگی شورای بنیاد سینمایی فارابی - سینمای اقتباسی - را و نیز جلسات کانون پرورش فکری را و نیز کلاسهای یومیه داستان نویسی را در فرهنگسرای هنر و ... .
* انتخاب کتاب سال هم که نزدیک است .
- بله ، گویا این طور است .
* فکر می کنید امسال کتابی انتخاب بشود ؟
- امیدوارم این طور شود .
زنوزی جلالی قبل از تغییر چهره
----------------------
* اگر نشد چی ؟ اگر مثل سالهای قبل گفتند هیئت داوران به این نتیجه رسیده که امسال هم کتاب درخوری نداریم ؟
- خب این را دیگر باید ازداوران کتاب سال پرسید .
* خیلی ها معتقدند که در این دست انتخابها ، خط کشیها و مصلحتها در انتخاب کتاب سال و جشنواره های دیگر دخیل اند ...؟
- بله ، متاسفانه این یکی از آفتهای جدی ادبیات داستانی معاصر ماست . دلجوییهایی نظیر انتخاب آثار نسبتا بی مایه و حذف آثار نسبتا درخور تامل گروه مقابل .
* یعنی تا این حد به این انتخاب ها بدبین هستید ؟
- چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است ؟ در خیلی جاها ، بله ، متاسفانه .
* نمونه اش ؟
- زیاد تعمق نمی خواهد . کافی است قبل از اعلام نتیجه ، آثار را ببینید و با یک حساب سرانگشتی ، نام داوران را با خط و ربط ذهنی نویسندگان آن دست آثار بسنجید تا بدانید کدام اثر شانس بیشتری برای انتخاب دارند . متاسفانه در موارد بسیاری سلامت داوریها همیشه زیر سایه این دست از دلنوازیها و خط و خط کشیها از رمق افتاده اند . در حالی که داور باید روح و سلامت نفس اش را به این چیزها نفروشد و به اصطلاح ، خدا ما بین قضاوت کند ... البته مشکلات دیگری هم هست .
* و این مشکلات ؟
- این که هر نویسنده ، با هر سبک و سیاق و هر توان نازل کار خودش را برترین می داند و فکر می کند لابد در حق اش حق کشی کرده اند . نویسنده اگر سلامت نفس داشته باشد باید بفهمد داوران انتخاب کتاب سال هم معیارهایی دارند . مثلا این توقع بی جایی است اگر نویسنده ای با درونمایه ای تاریک و ماتریالیستی که در اثرش در انداخته و جبری محتوم و کوررا مد نظر دارد ، بخواهد کارش مثلا در بنیاد حفظ آثارو نشر ارزشهای دفاع مقدس ، با وجود بسیار نوآوری ها ، رتبه اول را بیاورد ، خب این توقع بسیار بی جایی است ، چون روح کار اصلا با هدف های بنیاد مورد نظر در تقابل است .
* و بالاخره ؟
- همانطور که لابد ما نباید انتظار داشته باشیم کانون و یا نهادی با باورهای مادیگرایانه و ماتریالیستی به کاری با درونمایه ایده آلیستی رتبه ای در خور بدهد ، حالا اگر نویسندگانی ساده اندیش نمی خواهند این اصل بدیهی را درک کنند و دارند مثل کبک سرشان را زیر برف پنهان می کنند ، این مسئله دیگری است .