به گزارش خبرگزاری مهر، مراسم رونمایی و نقد مجموعه شعر «تماشایی» سروده میلاد عرفانپور عصر روز گذشته با حضور مرتضی امیریاسفندقه، محمدمهدی سیار و حامد طونی در فرهنگسرای انقلاب برگزار شد.
امیریاسفندقه در ابتدای این نشست با بیان اینکه کتاب خوبی به ادبیات معاصر تقدیم شده، گفت: عرفانپور باز هم یکی از بهترین آثار خود را به حوزه شعر و ادبیات معاصر تقدیم کرده است که بسیار اثر ارزشمندی است.
وی افزود: صحبت کردن درباره شعر همیشه دشوار بوده است چون شعر بیشتر از آنکه تعریف شود، تعریف کننده است. اگر مخاطب رو در روی آن قرار بگیرد جهان را معرفی میکندو دنیای فکرش را شاعر به مخاطب نمایان میکند.
وی با بیان اینکه ما متن را قضاوت میکنیم، افزود:پیش از این که در جامعه نقد مترقی در غرب و شرق این موارد مطرح شود در آئین ایمانی ما مطرح شده که بنگر چه میگوید،منگر که میگوید؛ اینکه در کتاب چه گفته شده، مهم است.
اسفندقه در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه تماشایی اثری ارزشمند است و در برخورد با آن چارهای جز تسلیم نداریم، گفت: شعر میلاد مخاطب را سریع خلع سلاح میکند و سلاح تازه به او میدهد. اسلحه را گرفته و در واقع به مخاطب صلاحیت میدهد. شعر او ابتدا مخاطب را تخریب و سپس بنای تازه برای او میسازد.
به گفته این شاعر میلاد عرفانپور فردی آرام و صبور است اما ببینید از چه منظری به نردبام به این مجموعه نگریسته است. پس درمییابیم صحبت کردن درباره شعر کار دشواری است. چرا که اگر شعر مشتی کلام زنده و جاندار نیست، چیست؟ باید بگویم شعر میلاد جاندار است.
اسفندقه ضمن بیان اینکه شعرهای نابی در این مجموعه قرار گرفته، شاعر بیآنکه بخواهد نشان دهد از خودش نیز سبقت گرفته چرا که او رقیبی جز خود ندارد،افزود: در این مجموعه شعر میلاد عرفانپور نسبت به سایر آثار او باید گفت او اهل رصد ستاره کلمات است و به درستی کلمات را رصد کرده است. او میلادهای متعددی را پشت سر گذاشته و به اینجا رسیده است. این زایش دوباره در شعر میلاد همان تعبیر در شعر انقلاب است.چرا که شعر پارسی در همه ادوار شعر انقلاب بوده است. یعنی شاعر علیه خود دروغینش، مدام قیام میکند بنابراین تولدهای تازهای در شعر دیده میشود.
وی به سه قالب غزل، نیمایی و رباعی که در این مجموعه مدنظر قرار گرفته، اشاره کرد و گفت: البته قالب هرگز مهم نیست به جز برای افرادی که قالبی زندگی میکنند اما میلاد در ترس قالب طبع درخشانی داشته است ولی من به عنوان معلم ادبیات میگویم باید قالب نیمایی رابه جامعه معرفی کنیم و این معرفی به درستی در قالب، موسیقی و وزن نیمایی که در شعرهای میلاد عرفانپور هست، به شکل علمی معرفی شده است.
اسفندقه به حذف فعل در شعر میلاد عرفانپور اشاره کرد و آن را یکی از ویژگیهای سرودههای این شاعر برشمرد و گفت: فعل در شعر میلاد در جایی حذف میشود که فرصت نمیکند فعلیت را به رخ بکشد. او این ویژگی را در آثارش به درستی پیاده میکند اما در مورد وزن اشعار عرفانپور باید به او تبریک بگویم چرا که وزن در شعر نیمایی موضوعیت دارد و هرگز بر واژه تحمیل نمیشود و به این دلیل است که استبداد وزن در شعر او وجود ندارد.
وی با بیان این عبارت که دم میلاد عرفانپور گرم که این مجموعه را به ما هدیه داد، گفت:به نظرم با این کتاب میلاد اعلام میکند که نه او میتواند شعر را کنار بگذارد نه شعر میلاد را.
حامد طونی در بخش دیگری از این مراسم به دو محوریت فضای اندیشه کار میلاد عرفانپور و رباعیهایش اشاره کرد و گفت: چند مؤلفه در شعر میلاد وجود دارد. اول اینکه شاعر باید جان شوریده و بیقراری داشته باشد. دوم اینکه شاعر نوعی بیاختیاری را تجربه میکند یعنی شاعری که متاثر از هستی شعر بر زبانش جاری میشود و مجموعه این موارد در کنار هم جوهر شاعرانه میشود که شاعر باید آن را دارا باشد و میلاد عرفانپور در آثارش لحظات و آناتی دارد که به تماشا مینشیند. دریافت کرده و سپس ثبت میکند.
وی به چند نمونه از رباعیهای عرفانپور در مجموعه تماشایی اشاره کرد و آنها را متاثر از یک واقعه دانست، توضیح داد: گاهی یک مواجهه در ذهن ذخیره میشود و بعدها در زبان بروز میکند. مثلا در مورد شعر «از آخر مجلس شهدا را چیدند» آقای عرفانپور متاثر از یک واقعیت این رباعی را سروده آنهم حادثه حسینیه رهپویان شیراز است.
این شاعر ادامه داد: حوزه اندیشه و شعر میلاد عرفانپور بخش دیگری است که باید به آن اشاره کنم. چرا که شاعر در مواجهه با هستی در چند ساحت قرار میگیرد. اول مواجهه من شاعر با خود، دوم مواجهه من شاعر با طبیعت و سوم مواجهه من شاعر با اجتماع که در هر سه جهت رباعیهایی از میلاد عرفانپور سراغ داریم اما در رابطه با من شاعر با طبیعت در این مجموعه و سایر مجموعههای عرفانپور تجربیات خوبی ثبت شده چرا که شاعر مرزی بین خود و طبیعت احساس نمیکند و مدام پیوستگی را در عالم هستی میبیند.
طونی به ارتباط من شاعر با جامعه اشاره کرد و در این خصوص گفت: در این زمینه میلاد شاعری است که مرزها را جابجا میکند ؛چرا که شعرهای اجتماعی او دارای دغدغههای مردمی است. شعر عرفانپور شعر حکمت است آن چیزی که در شعر امروز کم دیده میشود. نکته مهم اینکه حکمت در لایههای فردی باقی نمیماند و پیوست اجتماعی با لایههای اجتماعی مییابد. شعر او نوعی عرفان اجتماعی است و به دنبال آن است علاوه بر سلوک فردی دیگران را همراه کند.
محمدمهدی سیار از کارشناسان حوزه ادبیات نیز به مجموعه تماشایی اشاره کرد و گفت: حالی که یک شاعر و معلم ادبیات همچون مرتضی امیری اسفندقه از خواندن یک کتاب پیدا میکند حرف آخر را میزند و گویای همه موارد است.
وی گفت: با اینکه در هنگام سرایش پیش از چاپ و حتی کمی قبلتر همه یا بخشی از اشعار را خوانده بودند اما با دیدن کتاب تماشایی غافلگیر شدند. من و میلاد همسایه، همکار، دوست و هم عصر هستیم. به حدی حرفهای کاری بین ما هست که شاید از شعر سراغی نمیگیریم اما معمولا اشعار را برای یکدیگر پیامک میکنیم یا میخوانیم اما در موقعیتهای طبیعی این شعرها را شنیده بودم و فکر نمیکردم وقتی کتاب چاپ شود، من غافلگیر شوم.
وی گفت: پیش از چاپ بارها با خود میلاد اشعار این مجموعه را خوانده بودیم یا ترتیب سرودهها را عوض کرده بودیم اما وقتی کتاب را دیدم شگفتزده شدم و اشعار برایم تازگی داشت.
سیار در بخش دیگری از سخنان خود با تاکید بر اینکه «تماشایی» مجموعه شعری خوب و خواندنی است، تصریح کرد: مخاطب با خواندن این مجموعه جهانش بزرگتر میشود چرا که شعر خوب و تر و تازه عالم را گسترش میدهد.
این شاعر به مانند امیری اسفندقه و طونی به «حکمت» در شعر عرفانپور اشاره کرد و توضیح داد: گمشده شعر و ادبیات و هنر ما در این روزگار حکمت است. البته تعریف ما از حکمت میتواند دوگونه باشد. یکی ممکن است همین که بگوییم حکمت در ادبیات منظور این باشد که شاعر فلسفه خوانده باشد و اصطلاحات فلسفوی و با کلی حرفهای کلی در شعرش مواجه شویم. یعنی در واقع شاعر در آثارش خود را به رخ بکشد و بگوید من چیزی خواندم و بهرهای بردم که البته باید بگویم برخی شان شعر را در حرفهای کلی میدانند تا اتفاقات جزیئ، اما به گمان من نگاه درستتر به حکمت میتواند تماشای همان امر ازلی و ابدی در لحظه و دیدن آن باشد. حکمتی که شاعر میتواند به ما هدیه بدهد این است و برای همین اهمیت شعر از فلسفه بیشتر میشود چون شاعر است که میتواند در لحظه موارد را پیش چشم ما بیاورد.
سیار با بیان اینکه میلاد عرفانپور همانند ما در ترافیک رانندگی میکند، همین جا زندگی دارد، بنابراین پیوند با طبیعت هم برای شاعر لازم است، گفت: لمس موارد غیرشاعرانه نشان میدهد میلاد عرفانپور را همینها شاعر کرده چرا که او از زندگی فرار نمیکند وحکمت او همان است که آنچه آفریده را میتوانیم در زندگی امروز ببینیم و بخوانیم.
اسفندقه در بخش دیگری از سخنانش گفت: شعر پارسی شعر پارسایی است،عشق، علاقه، عاطفه، سیاست همه جزو آن است چرا که شاعر میتواند به عالم سیاست وارد شود، اعتراض داشته باشد اما نه برای یک بشقاب پلو! باید بگویم شعر پارسی شعر دیدار است نه گفتار.
وی در پایان سخنانش گفت:شعر میلاد عرفانپور شعر حفظکردنی است و باید آن را کنج ذهن سپرد.
طونی در بخش پایانی به رباعیهای عرفانپور اشاره کرد و با بیان اینکه در دو دهه گذشته تولید انبوهی از رباعی در فضای شعر کشور اتفاق افتاده که متاسفانه سطحیزدگی در آنها دیده میشود، گفت: رباعیهای میلاد عرفانپور به عنوان یکی از استوانههای رباعی در دوران فعلی سعی کرده اجازه ندهد این فضا ادامهدار باشد.
وی گفت: رباعی باید وحدت و تشکل یکپارچه داشته باشد چون علیرغم کوتاهیاش قالبی سخت است و باید در مجال کوتاه حرف بزرگ زد. علاوه بر اینکه مصراع ضعیف نداشته باشیم و تعداد کلمات نیز قابلیت جابجایی نداشته باشد و تک تک کلمات در نسبت و ارتباط با هم باشند. من شاگرد میلاد عرفانپور هستم و باید از بستری که اردوی آفتابگردانها برای شاعران جوان مهیا شده، تشکر کنم.
سیار در پایان این مراسم به موضوع لحن در شعر عرفانپور اشاره کرد و گفت: اتکای شاعرانگی شعر به لحن است. میلاد عرفانپور در کشف لحنهای ویژه در زبان محاوره و غیره، استاد است که من این موضوع را در شعر کمتر کسی دیدهام. از زبان مردم و محاوره ضربالمثلها و اصطلاحات به عنوان بخشی از رباعیاش استفاده میکند که من این مسئله را در شعر کمتر کسی دیدهام و گاهی تمام بار شاعرانگی روی یک حرف اضافه است و به یک پس و پیش کردن واژه است که لحن خاصی به شعر میدهد.
در پایان این مراسم پس از رونمایی از مجموعه شعر «تماشایی» میلاد عرفانپور در جملاتی کوتاه گفت: من جلسات نقد را بیشتر دوست دارم. امیدواریم بیش از پیش شاهد برپایی این نشستها باشیم. من در این جلسات به میزان یک سال انرژی دریافت میکنم. روح و جان میگیرم. من بارها گفتهام حاضرم اگر داشته باشم با هزینه شخصی جلسات نقد را برگزار کنم و بهرهاش را ببرم اما هر حسنی که این مجموعه داشته باشد یا دارد واقعا لطف خدا بوده نه توانایی بنده.