خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ: در سومین قدم از گفتگوهای مربوط به مشروطه و ردپایش در فرهنگ با یکی از تاریخنگاران و نویسندگانی گفتگو کردیم که در زمینه تاریخ و مشروطه و یکی از چهرههای موثر در آن کار کرده است.
حجت فلاح توتکار یکی از نویسندگانی است که در پروژه ۱۰ جلدی «شخصیتهای مانا» که سال گذشته اخباری از آن منتشر شد، فعالیت داشته و کتابی درباره ستارخان از رهبران مشروطه نوشته است. مجموعه مورد نظر توسط انتشارات سوره مهر آماده چاپ میشد و فلاح نیز نوشتن یکی از کتابهایش را چنانچه گفته شد، به عهده داشت. اما او کتاب دیگری را نیز با عنوان «اصناف: از انقلاب مشروطیت ایران تا انقراض قارجاریه (۱۳۰۴ - ۱۲۸۵ ش)» در کارنامه دارد. این مولف، علاوه بر این آثار، مقالات زیادی هم درباره تاریخ معاصر ایران نوشته است.
ستارخان معروف به سردار ملی یکی از سران مشروطه بود که در سال ۱۲۸۴ در منطقه قراجه داغ متولد شد و بعدها همراه با خانواده مجبور به مهاجرت به شهر تبریز شد. در طول زندگی، سختیهای زیادی از جانب حکومت قاجار بر وی هموار شد. ستارخان پس از فراز و نشیبهای زیاد در زندگی جزو مشروطهخواهان شد و به دلیل خدماتش، در سال ۱۳۲۵ از انجمن ایالتی آذربایجان لقب سردار ملی را دریافت کرد. این انجمن به باقرخان یکی دیگر از سران مشروطه، لقب سالار ملی را داد. این دو در جریان محاصره شهر تبریز توسط نیروهای حکومتی، مقاومت کرده و تسلیم نشدند تا نیروهای ضدمشروطه از محاصره دست برداشتند.
ستارخان در نهایت در سال ۱۳۳۲ هجری قمری درگذشت.
در فرصت کوتاهی که دست داد تا با حجت فلاح گفتگو کنیم، علاوه بر این مسائل، درباره منابع موجود برای تولید فیلم و دیگر کالاهای فرهنگی نیز با این پژوهشگر صحبت کردیم، که مشروحش را در ادامه میخوانیم:
* آقای فلاح کتابی که درباره زندگی ستارخان نوشتید، از جمله آثاری است که میتوان برای مطالعه تاریخ مشروطه سراغش رفت و مشخص است که برای نوشتنش از منابع و ماخذ مربوط به این بخش از تاریخ معاصر ایران استفاده کردهاید. دسترسی به این منابع آسان بود؟
میشود سراغ منابع رفت. بگذارید اینطور بگویم که میشود درباره مشروطه کار کرد اما باید منابع دستهاول را ببینید و اینگونه منابع را در اختیار داشته باشید. به همین دلیل، نوشتن از مشروطه کار چندان راحتی نیست.
* چرا چون دسترسی به منابع دستهاول سخت است؟
هم این و هم، اینکه، از وقایعی چون مشروطه، قرائتهای مختلفی شده که بعضا با واقعیت همخوانی ندارند.
* در مورد ستارخان هم همینطور است؟
بله درباره این شخصیت هم بعضا قرائتها و تفاسیری وجود دارند که با واقعیتِ او متفاوتاند.
* چه مدت طول کشید تا کتاب «ستارخان» را نوشتید؟
یک سال طول کشید.
* سختیهای کارتان در کجا بود؟
پیدا کردن، دسترسی به منابع و گردآوریشان از جمله سختیهای این کار بودند. همینطور مقابله با تفسیرهای مختلفی که بعضا میتوانند اشتباه باشند، هم از جمله دشواریهای کارم بود. من علاوه بر کتابها، سراغ روزنامههای آن روزگار و اسناد مکتوب باقیمانده هم رفتم. به این ترتیب، درباره نزدیکان و افرادی که نقل یا خاطراتی از آنها درباره ستارخان باقی مانده بود، هم مطالعه کردم.
* به موزهها هم رفتید؟
به موزهها نرفتم اما منطقهای را که ستارخان در آن زندگی میکرده یا در آنها حضور داشته، دیدم.
* یعنی به تبریز رفتید؟
بله هم تبریز و هم دیگر اماکنی که ستارخان در آنها حضور داشته است. سیمای شهر تبریز در زمان حال تغییر کرده و عوض شده است. اما برخی اماکن و نشانهها هنوز از دوره مشروطه باقی ماندهاند. نمونهاش، محله امیرخیز در شهر تبریز است که پایگاه ستارخان بوده و قیامشان را از آنجا شروع کرده است. همینطور منزلش در شهر تبریز. به زبان محلی تبریزیها این محله، امیرهقیز نامیده میشود. یکی از نقلهایی که درباره این محله وجود دارد این است که چون ستارخان از این محله قیام کرده و در واقع برخاسته، نامش را اینچنین گذاشتهاند.
* در طول تحقیق و پژوهش درباره موضوع مورد نظر این کتاب، به چه سختیهایی برخوردید؟
راستش دیگر به این سختیها عادت کردهایم. در واقع منابع باید به راحتی در دسترس باشند ولی نیستند. سختیهای کار در زمینه منابع است.
* این روزها کار دیگری درباره مشروطه در دست انجام دارید؟
خیر.
* علتش ناامیدی و سرخوردگی است یا مشغول به کار دیگری هستید؟
نه. علتش سرخوردگی نیست. دوست دارم در این زمینه تحقیق کنم و قلم بزنم. علاقهمندیام به مشروطه، شخصیتهایش و تاریخ از سالها پیش وجود داشته و دارد. ناامید هستم. اما در حال حاضر دغدغه دیگری دارم.
* فکر میکنید در زمینه تولیدات فرهنگی هنری درباره مشروطه، جای چه عاملی خالی است؟
جای بسیاری چیزها خالی است. ما از حیث تولیداتی مثل فیلم و سریال، اثر درستی در زمینه مشروطه نداریم.
* منظورتان این است که به این مساله پرداخته نشده یا اینکه درست پرداخته نشده است؟
نه. اگر پرداختی هم بوده، سرسری و برای دفاع از موضوعات دیگری بوده است.
* یعنی میگویید که خود مفهوم مشروطه، مغفول واقع شده است؟
بله. دقیقا چون پرداختها و تفاسیری که انجام شده برای دفاع از چیزهای دیگری بوده و ظاهرا کسی کاری به کار خودِ مشروطه نداشته است. یعنی نه خودش، نه محتوایش و نه ارزشی که این رویداد داشته است.