خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ: دومین گفتگو از سری مطالب پرونده مربوط به مشروطه که انتشار مطالبش از دیروز یکشنبه ۶ مرداد آغاز شد و تا سالروز صدور فرمان مشروطیت ادامه خواهد داشت، مربوط به تاریخپژوهی است که درباره مشروطه مطالعات زیادی داشته است.
حمیدرضا حسینی پژوهشگر تاریخ معاصر داستانهای زیادی از تاریخ ایران و همچنین مقطع مشروطه میداند. گفتگو با وی درباره منابع و اسناد مربوط به این برهه از تاریخ ایران، باعث شد که باب برخی داستانهای تاریخی مشروطه نیز باز شود.
این محقق، مشروطه را به چند قسمت تقسیم میکند و اولین بخش را بیشتر از باقی میپسندد؛ یعنی از شروع جنبش تا صدور فرمان مشروطیت.
در ادامه مشروح گفتگو با حسینی را میخوانیم:
* آقای حسینی به نظرتان درباره مشروطه منابع و ماخذ کمّی و کیفی مناسبی موجود است که محققانی مثل شما بتوانند از آنها استفاده کنند؟
ما طیف وسیعی از منابع مربوط به تاریخ مشروطه را در اختیار داریم که شامل کتابهای مورخان عصر مشروطه (که تاریخنگاری کردهاند)، خاطرات رجال سیاسی، اسناد و مدارک دولتی و رسمی، صورت مذاکرات مجلس شورای ملی، مطبوعات عصر مشروطه، اعلامیهها و شبنامهها، عکسهای آن دوره (که اتفاقا اطلاعات مهمی را ارائه میکنند ولی کمتر مورد توجه بودهاند)، مکاتبات خصوصی افراد درگیر در مسائل و ... میشوند
هرکدام از این گونهها، کاربرد خودشان را برای پژوهشگران دارند و نمیتوان اولویتی درباره میزان اهمیتشان قائل شد.
* میزان دسترسی به این منابع چگونه است؟
این بستگی به نوع منابعی دارد که پژوهشگران میخواهند سراغشان بروند. به عنوان مثال، کتابهای تاریخنگاری مربوط به مشروطه یا خاطرات رجال سیاسی آن دوران اکثر چاپ شدهاند و در اختیار عموم قرار گرفتهاند. یک سری اسناد و مدارک رسمی و دولتی هم هست که در آرشیوهای عمومی مثل کتابخانه ملی یا کتابخانه مجلس نگهداری میشوند. ظاهرا برای دسترسی به این دسته از منابع، مشکلی وجود ندارد اما در عمل، وقتی وارد این اماکن میشوید و میخواهید از مدارک و منابع مورد نیازتان استفاده کنید، آن بوروکراسی حاکم بر سازمانها و نهادهای دولتی، مانع دسترسی آسان و گسترده به منابع میشود.
یک دسته دیگر از اسناد و مدارک هم هستند که نزد اشخاص یا خانوادههای مختلف نگهداری میشوند که اساسا نمیدانیم کیفیت، محتوا و حجمشان چقدر است! حتی ممکن است برخی خانوادهها یا اشخاصی که این اسناد را نگهداری میکنند، از اهمیت آنها آگاه نباشند. دسترسی به این گونه منابع، ناممکن یا سخت است. کوششهایی هم در این زمینه شده تا این افراد و خانوادهها شناسایی شوند. برخی از محققان، مقداری از این اسناد را به طور شخصی خریداری کردهاند و برخی دیگر از اسناد و منابع هم توسط آرشیوهای دولتی خریداری شدهاند.
* به عنوان یک پژوهشگر و فردی که تاریخ را دنبال کرده، کدام وجه از مشروطه برای شما جالب و جذاب بوده است؟
مشروطه را از نظر سیر رویدادها، میتوانیم به چند بخش تقسیم کنیم. بخش اول، از شروع جنبش تا صدور فرمان مشروطیت است که از حدود آبانماه ۱۲۸۴ تا مردادماه ۱۲۸۵ خورشیدی طول کشید و اکثر رویدادهایش در تهران رخ داد. بخش دوم از تشکیل مجلس شورای ملی تا به توپ بستن مجلس توسط محمدعلی شاه (و ژنرال لیاخف روس) و آغاز استبداد صغیر است. بخش سوم دوره استبداد صغیر و خیزش مشروطه خواهان در سراسر ایران است که به فتح تهران و تشکیل مجلس دوم منجر میشود. من بین این مقاطع، بخش اول را دوست دارم. یعنی از شروع جنبش مشروطه تا صدور فرمان مشروطیت را.
* چرا؟
به این خاطر که در این دوره، جنبش خیلی آرام و نسبتا مسالمت آمیز پیش میرود. درست است که در تیرماه سال ۱۲۸۵ و در جریان تحصن مشروطهخواهان در مسجد جامع عتیق، کار به خشونت کشیده شد و بر اثر تیراندازی قوای دولتی، چندین نفر کشته شدند اما در مجموع، جنبش به طور مسالمتآمیز پیش رفت.
* دلیل این آرامش و مسالمت چه بود؟
شاید بتوان دلایل محتلفی را ذکر کرد.از جمله این که رهبری جنبش در تهران با تعقل بیشتری عمل میکرد و خصوصا دو مجتهد بزرگ پایتخت، یعنی سید محمد طباطبایی و سید عبدالله بهبهانی که پیشوایی جنبش در تهران را برعهده داشتند، از احتیاط لازم برخوردار بودند و خصوصا دغذغه حفاظت از جان و مال مردم را داشتند.
* آقای بهبهبانی هم سید بود؟
بله. در منابع مشروطه به این دو نفر سیدِین سَندِین و آیَتِین حجتین میگویند. همین نشان میدهد که چقدر حرفشان به اصلاح، برو داشته و بین مردم نفوذ داشتهاند. این دو شخصیت، پیشوایی جنبش را در تهران به عهده داشتند و نه رهبری کل جنبش را؛ و کار را با تعقل و دوراندیشی پیش بردند. چنان که میدانیم جنبش مشروطه حاصل ائتلاف سه گروه روحانیان، بازاریان و روشنفکران بود. به هرحال پس از تشکیل مجلس شورای ملی و آمدن نمایندگان از ایالتهای مختلف کشور به تهران، یک عده عناصر تندرو هم وارد جنبش شدند که مشکلاتی را ایجاد کردند.
* و جنبش را به بیراهه بردند؟
این عناصر تندرو، زمینهای را فراهم کردند تا بین مجلس شورای ملی و محمدعلی شاه و عناصر طرفدار او، چالش شدیدی شکل بگیرد. آنها دست به ترور زدند. از جمله میرزا علی اصغرخان امینالسلطان را که صدر اعظم محمدعلیشاه شده بود، ترور کردند که به قتل رسید. برخی از این عناصر حتی روی منابر یا در جراید خود به محمدعلی شاه ناسزاهای ناموسی میگفتند و به مادر او که اتفاقا دختر امیرکبیر بود، نسبتهای زشت میدادند.
* کارشان از سر حماقت بود یا میخواستند در شیپور جنگ بدمند؟
بعضا افراد پاکباختهای بودند و به کارهایی که میکردند باور داشتند و برخی از آنها جانشان را هم سر این مساله گذاشتند. خشونتهایی که این تندروها به جنبش وارد کردند، باعث شد در نهایت، مجلس به توپ بسته شود. سپس ائتلافی شکل گرفت و مشروطه خواهان از گیلان و آذربایجان و اصفهان و دیگر نواحی کشور به تهران آمدند و شهر را فتح کردند. بعد از فتح تهران، مجلس دوم تشکیل شد و متأسفانه خشونتها ابعاد تازهای پیدا کرد. بدین معنی که مشروطهخواهان به ترور یکدیگر روی آوردند و کار تا جایی پیش رفت که عناصر تندرو تحت فرماندهی حیدرخان عمواغلی، سید عبدالله بهبهانی را که آن همه در راه پیروزی مشروطیت کوشش کرده بود، در خانهاش ترور کردند.
* و ایشان کشته شد؟
بله؛ در همین خانهای که در بازار آهنگران تهران، کوچه بهبهانی قرار دارد، به قتل رسید. اینجا، به نظرم نقطه ناکامی مشروطه بود. چون در نهایت باعث بروز بیثباتی سیاسی، ناامنی اقتصادی و اجتماعی و هرج و مرج شدید شد و زمینه را برای ظهور رضاخان فراهم کرد.
بنابراین من مرحله اول مشروطه را بیش از سایر مراحل دوست دارم. البته در آن دوره هم میشد حدس زد که همه چیز به آرامی پیش نخواهد رفت. اما به هرحال هم رهبران جنبش و هم شخص مظفرالدینشاه کوشیدند که سطح خشونتها را کنترل کنند.
* آیا شده که جایی در تاریخ، اسناد و مدارک یا حقایق مربوط به مشروطه را خط بزنند؟
همواره عدهای هستند که تمایلات سیاسی و عقیدتی خود را در پژوهش تاریخی دخالت میدهند و برخی حقایق را نادیده میگیرند. از این عده که بگذریم، میتوانیم بگوییم هنوز بسیاری از منابع تاریخ مشروطه، حتی همین منابعی که در دسترس قرار گرفته، به خوبی بررسی نشده است و به نظر میرسد بهجز چند پژوهشگر نخبه، باقی محققان و پژوهشگرانمان از بسیاری از منابع استفاده نمیکنند.
* علتش چیست؟
یک دلیل ندارد، بلکه دلایل مختلفی باعث چنین وضعیتی شده است. بخشی از منابع، خارجی هستند. میدانیم که کشورهای خارجی و خصوصا بریتانیا و روسیه نیز در انقلاب مشروطیت، دخالت داشتهاند. کشورهای دیگری هم بودند که در ایران سفارتخانه داشتند و این سفارتخانهها حوادث مشروطه را رصد میکردند؛ مثل فرانسه یا عثمانی. بنابراین در آشیوهای وزارت امور خارجه این کشورها، اسناد بسیار مهمی درباره مشروطه وجود دارد که نمیدانیم چقدر از آنها قابل دسترسی هستند اما حتی در مواردی که این اسناد در دسترس قرار گرفته، پژوهشگران ایرانی از آنها استفاده کافی نکردهاند. دلیل این امر، شاید محدودیتهای مالی برای سفر به خارج از کشور بوده و شاید عدم تسلط پژوهشگران ما به زبانهای خارجی که استفاده از منابع روسی یا فرانسوی یا حتی انگلیسی را برای آنها دشوار میکرده است.
نکته مهم دیگر این است که اساسا در ایران، پژوهشهای ما به صورت گروهی صورت نمیگیرد بلکه در قالب کارهای فردی پیش میرود. توجه داشته باشیم که یک فرد، هرچقدر هم که توانمند باشد، نمیتواند صدها یا دهها هزار سند و مدرک را مورد بررسی قرار دهد؛ آنهم به زبانهای مختلف.
* آقای حسینی جالب است که این مساله در دیگر شاخههای فرهنگ و هنر یا حتی شاید ورزش ما وجود دارد. یعنی حتی در ورزشهای انفردی موفقتر از ورزشهای گروهی ظاهر میشویم!
بله. همینطور است اما متاسفانه میبینیم که در کشورهای دیگر، برای تحقیقات و پژوهشهای تاریخی مهم، یک تیم تشکیل میشود و کار را به طور گروهی جلو میبرند. اما مولفان و پژوهشگران ما، یکه و تنها سراغ کار میروند و طبیعتا با محدودیتهای فردی روبرو میشوند.