خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ: برخی از داستاننویسان و رماننویسان کشورمان طی سالهای اخیر دست به تولید آثاری زدهاند که مشروطه یا بستر زمانیشان بوده و یا به طور مستقیم به آن پرداخته شده و بهانه اصلی تولید اثر بوده است. حمیدرضا شاهآبادی یکی از همین مولفان است که برای مخاطبان نوجوان و بزرگسال، نامی آشناست و برای هر دو گروه سنی، دست به تولید زده است.
شاهآبادی رمانها و کتابهای روایی مختلفی در حوزه مشروطه و تاریخ معاصر ایران نوشته که هم بهانه اصلیشان مشروطه بوده و هم به بهانه اصلی دیگری، در آنها به مشروطه پرداخته است. او مقالات «در فقدان کودکی؛ بررسی وضعیت کودکان ایرانی در دوره قاجار»، «نهضت مشروطه» و ... را نیز در کارنامه دارد که به این مقطع از تاریخ معاصر ایران مربوط هستند. او رمان «دروازه مردگان» را هم با همین بستر زمانی، زیر چاپ دارد.
بنابراین هنگام جستجو در آثار مکتوب مربوط به تاریخ و داستانهای مشروطه، یکی از مناسبترین گزینهها برای گفتگو، حمیدرضا شاهآبادی است. به همین دلیل در چهارمین قدم برای گفتگوهای مربوط به پرونده مشروطه، سراغ این داستاننویس رفتیم.
مشروح این گپ و گفت در ادامه میآید:
* آقای شاه آبادی شما کتابی به نام «انقلاب مشروطه: پایان دوره قاجار» برای نوجوانان دارید و رمانِ نوجوانی هم به نام «دروازه مردگان» که یک اثر فانتزی است و برای نوجوانان نوشته شده است. کتابهای «دیلماج» و «لالایی برای دختر مرده» هم از نظر بستر تاریخی مانند دو کتاب پیشین و درباره مشروطه هستند. این علاقه شما برای نوشتن از مشروطه از کجا ناشی شده است؟
شاید علتش این باشد که این شانس را داشتم که در موقعیتی قرار بگیرم که واقعیتهای مشروطه را درک کنم. من دانشجوی رشته تاریخ بودم و با استادی کار کردم که خیلی مرا به مطالعه در این باره تشویق میکرد و مرتب میگفت تاریخ مشروطه را بخوانم. با توصیه استاد، میزان این مطالعه بیشتر شد و هرچه مطالعهام بیشتر شد، میزان علاقهمندیام به این برهه از تاریخ ایران، بیشتر شد.
* بگذارید از اصل و اساس ماجرا وارد بشویم. به نظرتان برهه تاریخی مشروطه، قابلیت پرداخت داستانی دارد؟
قطعا مشروطیت و ماجراهای مرتبط با آن، یکی از مهمترین نقاط عطف کشور ماست. شاید بتوان گفت که اندیشههایی که طی ۱۰۰ سال زیر پوست جامعه شکل گرفته بودند، در این برهه تاریخی خودشان را نشان دادند و در معرض تقابل و تضاد قرار گرفتند. بنابراین مطالعه این دوره و شناخت دقیقش حتما میتواند موجب شناخت عمق تاریخ و فرهنگ ایران بشود. این مساله نه تنها در دوره منتهی به مشروطیت صدق میکند، بلکه درباره مقاطع بعدی و پیش از آن نیز صادق است.
* شما کتاب انقلاب مشروطه را برای نوجوانان نوشتهاید. کمی در این باره حرف بزنیم!
تلاش من در این آثار، این بود که مفاهیم را تا جایی که میتوانم قابل فهمتر کنم. همچنین سعی داشتم مطالب را به نوعی ارائه کنم که برای نوجوانان و بزرگسالان در یک سطح قابل استفاده باشد.
* مگر آن را برای نوجوانان ننوشته بودید؟
البته. اما خوشحالم که بگویم بخش مهمی از خوانندگان این کتاب بزرگسالانی هستند که میتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. در کنار آنها، نوجوانان هم ارتباط برقرار کردند و موضوع مشروطیت برایشان جذابیت پیدا کرد. این موضوع، به نظرم ویژگی آثاری است که برای نوجوانان و جوانان تولید میشوند. یعنی بزرگسالان نیز مخاطب این کتابها هستند.
* کدام زاویه یا کدام ویژگی مشروطه بود که شما را جذب کرد دربارهاش بنویسید؟
ما در زندگی خودمان، در حرکتهای اجتماعی و هر نوع برنامهریزی برای آینده از توجه به گذشته، بینیاز نیستیم. معمولا وقتی دارید رانندگی میکنید، همانطور که به جلو نگاه میکنید، باید حواستان به پشت سر هم باشد. اگر هم قرار است تغییر جهت بدهید، لزوم این توجه به پشت سر بیشتر میشود و باید بیشتر به عقب نگاه کنید. متاسفانه در کشور ما مفهوم تاریخ، به دلیل شیوههای اشتباه آموزشی، بد جا افتاده و معمولا نوجوانان و جوانان فکر میکنند تاریخ مجموعهای از حرفهای قدیمی و کهنه و غیرقابل استفاده برای امروز است.
درباره تاریخ بارها شنیدهایم که از الفاظی مثل نبش قبر مردهها استفاده میشود. در حالی که چیزی که مهم است، این است که تاریخ «علم شناخت امروز بر اساس بررسیگذشته است» یعنی اگر بخواهیم به درک درستی از مسائل امروز برسیم، ناگزیریم گذشتهمان را بررسی کنیم. این نکته مهمی است که هر نوع آگاهی، به نوعی معرفت تاریخی ختم میشود. یعنی شما نمیتوانید آگاهی خاصی را در هر رشته و موضوع به دست بیاورید، بدون اینکه در آن زمینه به معرفت تاریخی رسیده باشید. به عنوان مثال اگر در علم شیمی کار میکنید، ناچارید بدانید که شیمیدانهای گذشته چه کردهاند. در باقی علوم هم همینطور است چون اگر چنین رویهای را در پیش نگیرید، باید دوباره چرخهای زیادی را اختراع کنید تا به مقطع امروز برسید.
* خب درباره مشروطه چطور؟
خیلی از مسائل امروز ما مسائلی هستند که در دوران مشروطیت مطرح بودهاند و بیاعتنایی و پاسخ ندادن به آنها باعث شده هنوز هم محل بحث و اختلاف باشند. در حالی که اگر میتوانستیم حق هر واقعه تاریخی را درست و به جایش ادا کنیم، امروز اندیشه آزاد و رهاتری داشتیم که خیلی درگیر مسائل کلی و اصلی نباشد و به موضوعات روز بیاندیشد.
* اینکه شما مطالبی را درباره مشروطه و آن زمان در قالب رمان درآوردهاید، به دلیل تاثیرگذاری قالب رمان است؟ آیا میشد اهدافی را که در رمانها و داستانهایتان دنبال کردهاید، در چارچوب دیگری غیر از رمان دنبال کرد؟
همیشه در تاریخ، موضوعاتی هست که در قالب پژوهش های آکادمیک و شیوههای روایی معمول، قابل بیان و انتقال نیستند. پشت حوادثی که دربارهشان حرف میزنیم، مسائل ریز و درشتی وجود دارند که به قلم مورخان در نمی آیند و مورد توجه آنها قرار نمی گیرند. فکر میکنم چنین مطالب و موضوعاتی را میتوان در قالب رمان بیان کرد.