مجلهمهر: بعد از ماجرای انتشار عکسهای عروسی پسر سفیر ایران در دانمارک و اعتراض یکی از روحانیون اینستاگرامی بیش از ۱۰ روز است که میگذرد. ماجرایی که منجر به مناظرههای پربازدید اینستاگرامی کاملا زنده شد و مخاطبان مجازی را نسبت به اشرافیگری چهرههای سرشناس و به اصطلاح آقازادهها حساستر کرد. اگرچه جوابیههای زیادی به این نقدهای تند و تیز از سوی خانواده آقای سفیر شده بود. اما نتوانست در ماجرا تغییری ایجاد کند و موج اشرافی ستیزی آقازادهها هر روز وسیعتر شد تا اینکه اسامی و عکسهای تازهای هم در فضای مجازی منتشر شد که جواب آقازادهها را همراه داشت اما هربار موج نفرت از اشرافیگری را بیشتر کرد. حالاچند وقتی است آقازادههای فعال فضای مجازی حسابی گوشی دستشان آمده که توسط مخاطبانشان کاملا زیر ذرهبین هستند و به سبک زندگیشان ولو اینستاگرامی نظارت میشود و از ساعت و عینک و کمربند شلوارشان میتواند برایشان حسابی دردسر درست کند.
افشاگریهای مجازی از سبکزندگی اشرافی آقازادهها از پست یک روحانی اینستاگرامی به نام سیدمهدی صدرالساداتی شروع شد که بازخوردهای مثبت و منفی فراوانی داشت. طرفداران صدرالساداتی معتقدند این کار میتواند جامعه را به موضوع اشرافیگری حساس کند و از مقامات قضایی بخواهد که جلوی کسانی که آبروی نظام جمهوری اسلامی را مورد خطر قرار میدهند بایستد. اما مخالفان نیز معتقدند این دست افشاگریهای نوعی رسوایی و سیبل قرار دادن شخصی آقازادههاست که خلاف اخلاق و حتی شرع است و هدف وسیله را توجیه کردهاست.
به همین بهانه سراغ دوتن از روحانیون فعالی مجازی موافق و مخالف این ماجرا رفتیم تا با آنها در این باره گفتگو کنیم:
امیرحسین جعفری موافق؛
پرچم اشرافیستیزی باید دست انقلابیها باشد نه ضدانقلابها
امیرحسین جعفری متولد ۱۳۶۷ پایه ۱۰ را گرفته و به تهران آمدهاست. و در درس رهبری و ایت الله شهیدی را شرکت میکنم و در ساختن مستند و فعالیت های فرهنگی فعال است.
شما در صفحه مجازی که دارید یکی از روحانیونی هستید که وارد موج اشرافیستیزی و افشای اشرافیگری آقازادهها شدهاید. این موضوع برایتان چه زمانی آغاز و مهم شد؟
رهبری در اولین جلسه درسشان درباره فضای مجازی و لزوم فعالیت در این فضا صحبت کردند و فرمودند برخی طلبهها حتی بلد نیستند که با این ابزارها کار کنند و من هم به صورت جدی مشغول شدم. متوجه شدم خیلی از کارهای تبلیغی که انجام میدادم مثل پیامهای اخلاقی و قرآنی که قرار میدادم چون شرایط اقتصادی جامعه خیلی بد است؛ مردم موضع میگرفتند و به صورت همان عامیانه میگفتند برو بابا با نان نداریم بخوریم آن وقت تو از این حرفها میزنی. از آن جا دنبال این افتادم که تولید محتوا کنم درباره مشکلات مردم. برای همین نماهنگی را با کمک پولی که از مردم جمع کردیم به نام «لقمه در خون» ساختیم. بعد از آن بحث اشرافیگری و ضد اشرافیگری داغ شد که یکی از ساکنان هامبورگ به من درباره یکی از آقازادههای ایرانی ساکن آنجا پیام داد و از اشرافیگری آنها گله کرد. از نظر بنده باید پرچم اشرافیستیزی دست انقلابیها باشد تا دست ضدانقلابهایی مانند آمدنیوز باشد.
مرز این اشرافیگری کجاست؟ چون حالت مچگیری دارد و عدهای معتقدند کار زیبایی نیست و حتی غیر شرعی است. در جواب چه میگویید؟
مردم تعیین میکنند که چه چیزی اشرافیگری هست و چه چیزی نیست. اما در جواب میگویم که ممکن است طرفی که در این ماجرا نقد میشود ضربه بخورد. اما ضربهای که این افراد میخورند از ضربهای که اسلام و انقلاب اسلامی از سبک زندگی و رفتار این افراد میخورد قابل مقایسه نیست. آبروی این افراد بیشتر از نظام جمهوری اسلامی و امام و رهبری نیست و این افراد دارند با این کارها دارند آبروی انقلابی را میبرند که این همه خون پایش ریخته شدهاست. درست است ما باید بین آبروی این افراد و آبروی نظام اسلامی یکی را انتخاب کنیم. این افراد دارند ناخواسته به انقلاب ضربه میزنند.
در این باره نظر علما را پرسیدهاید؟
بنده قبل از اینکه این کار را انجام دهم از استاد خودم پرسیدم گفتند به موارد منفی اشاره میکنید در کنارش به موارد مثبت هم اشاره کنید که جنبه سیاهنمایی نداشته باشد و ایجاد ناامیدی نکند که من این کار را هم انجام دادم.
این اشرافیگریها چطور به گوش شما میرسد؟
مردم برایمان میفرستند و ما تحقیق میکنیم. مثلا مسئول مرکز اسلامی هامبورگ ۴ سال اتریش و ۷ سال آلمان بودهاست در طول این سالها خانوادهاش همیشه همراهش بودند. تا یک سنی میگوییم بچهها در کنار خانواده بودند اما در این ۷ سال آلمان همیشه خانواده و فرزند و عروس و داماد کنارشان بوده و از این رابطه سمتهای مختلف هم گرفتهاند. خب اطلاعات زیادی از جزییات سبک زندگی این افراد از نوع خانه و زندگی و پوشش و حتی ماشینهای گرانقیمت شان به دست ما میرسد. و بعد از اینکه ما این موارد را نوشتیم کلی پیامهای تشکر برای ما از آلمان آمد. خب من نمیتوانم این مسائل را نگویم وقتی طلبه سادهزیست عادی در خیابان به خاطر کارهایی که این افراد میکنند ناسزا میشنود. البته بعد از ماجرای خانواده سفیر یک مقدار محتاطانه عمل میکنند.
تا چه زمانی این کار را ادامه میدهید؟
بله من این موج را ادامه میدهم و مستندات را پیگیری میکنم. اما همانطور که ادامه دارد باید آدمهای سادهزیست و خوب را از زیرخاک پیدا کنیم و به مردم بشناسانیم. اما در افتادن با برخی خیلی خطرناک است.
عدهای میگویند این کار از نظر شرعی درست نیست و این نوع ملامت و رسوا کردن از حوزه شرع و اخلاق خارج است؟
این موردی که میفرمایید برای زمانی است که منکر علنی نیست و مخفی است و شما میتوانید به خودش بگویید این کار را نکن. بحث منکرهایی که به صورت علنی است تفاوت دارد. یعنی فرد نه تنها برای آبروی خودش نسبت به آن منکر ارزشی قائل نیست بلکه حتی آن منکر را آبروی خودش میداند و این موضوع را مداوم ادامه میدهد. این موضوع دیگر نهی منکرش هم باید به صورت علنی باشد. در واقع گناهان علنی برخوردهای سخت علنی دارد. این صفحهها عمومی بوده و اینطور نبوده که کسی تجسس کند. نکته مهمتر اینکه امیرالمومنین آبروی عثمان بن حنیف وقتی به عنوان والی حضرت علی در جلسه اشراف شرکت کرده بود آبرویش را با یک نامه برد. اگر این منکر مسئول جمهوری اسلامی باشد در سیره اهل بیت میبینیم که متفاوت است تا برخورد با یک انسان معمولی.
مصطفی تشیعی منتقد؛
این نوع رسواگریها وجهه شرعی ندارد
مصطفی تشیعی از روحانیون فعال مجازی است که در چندوقت اخیر اعلام کرده بود که نوع برخورد جاافتاده در این روزها برای مبارزه با اشرافیگری اخلاقی و شرعی نیست. با این روحانی به عنوان مخالف گفتگو کردیم.
شما یکی از روحانیون فعال در فضای مجازی هستید که بارها در مخالفت با این ماجرا حرف زدید. دلیل این مخالفت چیست؟
دلیل مخالف بنده چند ساحت دارد. یکی بحث شرعی آن است که آیا این کار شرعی است. یکی ساحت اخلاقی و دیگری بحث اجتماعی و عقلایی است. یعنی بنا بر سه ساحت من با آن مخالفم اما برای این کار راه حل دارم. از نظر شرعی از چندی از اساتید حوزه پرسیدهام و گفتند که این کار قطعا غیر شرعی است. اما برای دوستان اینطور جا افتاده که چون این عکسها خصوصی نبوده و به صورت عمومی منتشر شده پس جایز است. اما اینطور نیست چون در نهی از منکر باید در بردن آبرو و انتشار آن جلوگیری کنیم. فرقی هم نمیکند که آن شخص گناه را در خفا انجام داده باشد یا علنی باشد اما ما آن را گستردهتر منتشر کنیم. ما یک زمانی افشا کردن داریم که به معنی این است که یک چیز خصوصی را منتشر کنیم. اما یک زمانی سوا داریم که رسوا کردن در احادیث ما شدیدا نهی شدهاست و به هیچ عنوان نوع گناه را جدا نکردند. مثلا حدیثی از رسول الله هست که با عتاب میفرمایند مسلمانان کاش ایمانی که به زبان میگویید در قلبتان رسوخ کرده بود از پیدا کردن عیب و پیگیری عیب و رسوا کردن و مذمت مسلمین برای عیب خودداری کنید. اگر این کار را کردید خداوند پیگیر عیوب شما میشود همانطور که شما این کار را انجام دادید و اگر خداوند پیگیر عیوب کسی شود، آبروی طرف را میبرد حتی اگر در پستوی خانه کاری را انجام داده باشد.
سوالی که پیش میآید این است که این موضوع برای همه نیست. بلکه در مخالفت با کسانی که از فرزندان و خانوادههای سران نظام جمهوری اسلامی هستند و این افراد به اسم نظام علیه نظام کار میکنند و از بیت المال بهره میبرند.
از لحاظ شرعی هیچ تفاوتی بین این دو نیست که اگر آقازاده بود یا نبود تفاوتی کند. یکی دیگر از چیزهایی که آقایون اعلام میکنند که کار غیرشرعی نیست برخورد امیرالمومنین با کسانی که نسبت به بیت المال سست یا بی موالات بودند است. این باعث شده که طرفداران این کارها این است که چون امیرالمومنین این کار را میکرد ما هم میتوانیم این کار را انجام دهیم. اما باید بگوییم در همه رسالهها آمدهاست که رسوا کردن و برخوردقهرآمیز و بردن آبرو از شئونات حاکم است و از مردم نهی کردند که وارد این مسائل است و تنها مردم باید تذکر بدهند آن هم تذکری که باعث بردن آبرو و رسوایی نشود. من در این باره صحبتهای رهبری را نیز پیگیری کردم که در سال ۸۲ در جمع دانشجویان و اساتید دانشگاه شیراز میفرمایند که شما عدالتخواهی را فریاد بزنید اما به هیچعنوان قضیه را شخصی و مصداقی نکنید. صریحا رهبری روی این موضوع تاکید میکند یکی از دلایلی که رهبری میفرمایند این است که ممکن است اشتباه کنید و قضیه آن طوری نباشد که شما فهمیده اید و وقتی در یک حرکت عدالتخواهانه در آبروی یک نفر اشتباه میکنید دیگر باید فاتحه آن حرکت را خواند.
شما با اساتید حوزوی درباره این نوع حرکتها صحبت کردید؟ که اگر خلاف شرع است باید این اشرافی ستیزی چگونه انجام شود؟
اساتید فرمودند اگر کسی تبلیغ اسراف و تجملگرایی کند که قطعا خلاف شرع است و در این موضوع هیچ بحثی نیست اما تذکر شما باید به خود آن شخص باشد نه انتشار آن شخص و بردن آبروی آن شخص. اگر گوش نکرد چه؟ تکلیف از مردم ساقط میشود. اما مردم باید از حکومت مطالبه کنند. اتفاقا پرسیدم ممکن است حاکم گوش نکند؛ اساتید گفتند روی حاکم فشار بیاورند تا حاکم مجبور به اقدام شود. اما فشار این دوستان فشار به شخص است نه فشار به حاکمیت. مردم باید از حکومت خودشان فشار بیاورند و پاسخ بخواهند. اما اگر حرکتی را خودت به شخصه انجام دهید دیگر از دست خودتان در میرود و نسبت به اهانتهای سبب آن مسئول هستید. اما اگر حاکمیت کار را به عهده بگیرد این اتفاق نمیافتد. مثلا مردم کمپین بزنند که وزارت خارجه وضع دیپلماتهایش را بررسی کند و پاسخ بدهد. اگر فشار ادامه پیدا نکند امکان ندارد که بررسی اتفاق نیفتد. اگر دنبال اصلاحیم کار از محل درستش پیگیری کنیم. تنها راه اصلاح واقعی تجملگرایی مسئولین اصلاح از مرجع حاکمیت است.