خبرگزاری مهر-گروه هنر-محمد صابری: «خودم حالم با آپاندیس خوب نیست!» شاید اگر حسین نمازی در پاسخ به پرسش اول درباره حس و حالش نسبت به نخستین تجربه کارگردانیاش در سینما که هم جایزه جهانی از آن خود کرده و هم پس از عرضه در شبکه نمایش خانگی با بازخورد مثبت منتقدان و رسانهها مواجه شده، چیزی جز این بود سمت و سوی مصاحبه حاضر اندکی متفاوت میشد.
«آپاندیس» از تولیدات مهجور سال گذشته سینمای ایران است؛ فیلمی که نه فقط از نظر کارگردانی و اجرا برای تجربه اول یک فیلمساز جوان اثری قابل قبول است بلکه مهمتر از آن توانست در یکی از مهمترین زمینههای فقر سینمای ایران یعنی فیلمنامه، جایزهای معتبر را از جشنواره مونترال از آن خود کند.
فیلم به رغم این موفقیت بازهم مورد توجه رسانهها قرار نگرفت و حتی در اکران عمومی نتوانست کارنامه موفقی داشته باشد و به تعبیری دیده نشد. حالا چند صباحی است که فیلم راهی شبکه نمایش خانگی شده است و به گفته حسین نمازی، اتفاقاً بازخوردهای مثبتی را هم به همراه داشته اما این بازخوردها هنوز نتوانسته است کام این فیلمساز جوان را شیرین و دلش را با خاطره «آپاندیس» صاف کند!
حسین نمازی در اولین تجربه کارگردانی خود شاهکار خلق نکرده و فیلمش قابل نقد و بررسی است اما بخشی از تجربیات او در عبور از مسیر پرفرازونشیب ورود به عرصه کارگردانی سینما را میتوان به تجربه مشترک همه فیلماولیهای سینمای ایران تعمیم داد از این رو پیش از صحبت درباره فیلم «آپاندیس» ویژگیهای سینماییاش (که در بخش دوم این گفتگو خواهید خواند) ترجیح دادیم تجربهها و درددلهای او را هم بشنویم تا بدانیم چرا یک فیلمساز حالش با محصول اولین تجربه کارگردانیاش خوب نیست!
* اگر عرضه نسخه نمایش خانگی را نقطه پایان فرآیند تولید و عرضه یک فیلم سینمایی در نظر بگیریم، «آپاندیس» امروز در پایان راه است. برای شروع میخواهم حس و حال امروز شما را درباره این اولین تجربه کارگردانیتان در سینما بدانم.
-حقیقتش را بخواهم خیلی رک به شما بگویم، با توجه به بسیاری اتفاقها، حالم چندان با «آپاندیس» خوب نیست! از ابتدا هم اصلاً نمیخواستم این فیلم را بسازم. فیلمنامهای به نام «حرفهای درگوشی» داشتم که در آغاز پروانه ساخت هم برایش گرفتم اما به بازه تولید که نزدیک شدیم اعلام کردند که آن را نسازید. فیلمنامه دیگری از ما خواستند و من هم از سر لجبازی تصمیم گرفتم فیلمنامهای بنویسم که در همان مرحله دریافت پروانه ساخت رد شود و من پروانه نگرفتن را بهانه کنم و بتوانم «حرفهای درگوشی» را بسازم. با این هدف و در یک شب تا صبح ۳۰ صفحه طرح فیلمنامه آماده کردم که داستان آن در یک بیمارستان میگذشت. فکر میکنم شورای پروانه ساخت اصلاً این فیلمنامه را نخواند چراکه چند روز بعد از آنکه متن را تحویل دادیم، تماس گرفتند و گفتند پروانه ساخت گرفتهاید؛ واقعاً از شنیدنش جا خوردیم!
* یعنی فیلمنامهای که تعمداً برای رد شدن در شورا نوشته بودید در عرض دو روز پروانه ساخت گرفت!
-دقیقاً! نمیدانم شاید اعضای شورا دست من را خوانده بودند.در هر صورت مانده بودم با این فیلمنامه چه کنم بهویژه که بودجهای هم نداشتیم و حامیانی که جذب کرده بودیم برای فیلمنامه قبلی جلو آمده بودند. فیلمنامه را به «فارابی» دادیم که آنجا هم درخواست حمایت ما را رد کردند.
* در این مراحل تهیهکننده ثابتی داشتید؟
-بله. از ابتدا با مقصود جباری پیش میرفتیم که قرار بود «حرفهای درگوشی» را با هم بسازیم و در ادامه به «آپاندیس» رسیدیم. تصمیم گرفتیم با هر شرایطی هست همین فیلم را بسازیم و غیر از آنا نعمتی و امیرعلی دانایی باقی بازیگران همان تیمی بودند که برای فیلم قبلی با آنها تمرین کرده بودیم و همانها را به کار دعوت کردیم. چند روز مانده به فیلمبرداری، ما هنوز فیلمنامه منسجمی نداشتیم. بیست و چهار ساعت به شمال رفتم تا مگر کار را برسانم. از آنجا که واقعاً چندان مایل به ساخت این فیلمنامه نبودم، خیلی هم وسواس به خرج ندادم و در نهایت فیلم در ۲۴ جلسه ساخته شد. در مسیر تولید هم بهواسطهای توانستیم مبلغی جزئی حدود ۴۰ یا ۵۰ میلیون تومان از فارابی بهعنوان قرض بگیریم...
* همان وام مرسومی که همه فیلمها میگیرند؟
-نه. همانطور که گفتم شورا فیلمنامه ما را برای حمایت مستقیم تایید نکرده بود و با حمایت مستقیم آقای تابش و لطف آقای مهدی پیمانکار خزانه دار فارابی، این پول بهعنوان «قرض» و خارج از سیکل اداری به ما پرداخت شد که آن هم در چند نوبت و کمکم به دست ما رسید.
جالب است بدانید همزمان با تولید جوی در فضای سینما بهوجود آمد که حسین نمازی فیلم خیلی بدی ساخته است!
* این جو منفی ربطی به دورخیز شما برای حضور در جشنواره فجر داشت؟
-نه. از همان مرحله تصویربرداری عدهای که میدانستم هم چه کسانی هستند، چنین جوی را بهوجود آوردند.
فهمیدم «آپاندیس» بدون حتی یک ممیزی موفق به دریافت پروانه نمایش شده است. چند روز بعد هم که به ارشاد رفتم، در جمع برخی از همین اعضای شورا، به شوخی و خنده میگفتند آماده اتفاقهای خوب در جشنواره باش! * کمی عجیب است، بهعنوان یک فیلماولی چرا باید چنین جبههای علیه شما در خانواده سینما باشد!؟
-واقعیت این است که طیفی از آدمهای نزدیک به خودم در این جریان نقش داشتند، دوستی که بهواسطه یک اختلافسلیقه امکان همراهی با او را پیدا نکردیم. فرد دیگری هم بود که علاقه بسیاری داشت که بهعنوان تهیهکننده «حرفهای درگوشی» را با او کار کنم و این اتفاق نیفتاد و بعدها هم ایدهای از من را سرقت کرد و این روزها درگیر پیگیری قضایی این سرقت هستم. خلاصه اینکه این حرف در جماعت سینمایی که پیگیر فیلم های تازه تولید شده در سینما بودند پیچید و حتی دوستان نزدیک من هم تماس میگرفتند و ابراز نگرانی میکردند که چطور فیلم بد ساختهای!؟
سرانجام این حرفوحدیثها به فارابی رسید. مدیرانی که فکر می کنم حدود ۵۰ میلیون پول بابت «آپاندیس» پرداخت کرده بودند نگران شدند و در یک جلسه من را خواستند و گفتند باید فیلم را ببینیم. جو بسیار بدی در آن جلسه حاکم بود. مدتی بعد که فیلم را در آن جمع به نمایش گذاشتیم، از آنجا که غالباً با نگاه بهشدت منفی آماده تماشای فیلم شده بودند، ناگهان ورق برگشت و بسیار با تحسین مواجه شدیم. عذرخواهی کردند و حتی فارابی بهعنوان پخشکننده خارجی اعلام آمادگی کرد.
* و بهرغم این تغییر فضا همچنان خودتان «آپاندیس» را دوست نداشتید؟
-اینکه میگویم دوست نداشتم به این جهت بود که خیلی برای آنوقت نگذاشته بودم و انگیزهام ساخت فیلم و داستان دیگری بود. داستان این فیلم اما از اوایل سال ۹۵ جالبتر هم میشود. زمانی که ما درخواست پروانه نمایش دادیم، یک روز متوجه شدم که آقای ایلبیگی (مدیرکل وقت ارزشیابی و نظارت سازمان سینمایی) چند تماس ناموفق روی تلفن من داشته است. برایم سوال شد و واقعاً ترسیدم. وقتی تماس گرفتم اما باز هم با تحسین مواجه شدم. آقای ایلبیگی به من تبریک گفت و اعلام کرد اعضای شورای پروانه نمایش بسیار فیلم تو را دوست داشتند. تماس دوستانهای بود و فهمیدم «آپاندیس» بدون حتی یک ممیزی موفق به دریافت پروانه نمایش شده است. چند روز بعد هم که به ارشاد رفتم، در جمع برخی از همین اعضای شورا به شوخی و خنده میگفتند آماده اتفاق های خوب در جشنواره باش. حتی دوستی پیشنهاد کرد که تا میتوانی سعی کن جایی فیلمت اکران نشود تا تبدیل به سورپرایزی برای مخاطبان جشنواره فجر شود!
* با این پشتوانه احتمالاً خیلی از حضور فیلم در جشنواره فیلم فجر مطمئن بودید؟
-بله. حتی در همان روزهایی که هیات انتخاب مشغول تماشای فیلمها بود مدام از گوشه و کنار خبر میرسید که حضور «آپاندیس» در جشنواره قطعی است. حتی تا روز چهارشنبه پیش از اعلام فهرست نهایی هم این اطمینان را داشتم و خبرها مدام آن را تایید میکرد. حتی خبرنگاری که تماس گرفت و گفت فیلمت در جشنواره نیست جدی نگرفتم و احساس کردم یک شوخی است! روز جمعه اما اعلام فهرست نهایی فیلمهای بخش اصلی همهمان را شگفتزده کرد. نه در ۳۳ فیلم اصلی، نه در ۱۱ فیلم بخش چشمانداز و نه در میان سه چهار فیلم رزرو هیچ نشانی از «آپاندیس» نبود!تنها چیزی که توانستم به خودم بگویم این بود که وقتی هنوز همه فیلمها را ندیدهای جای اعتراضی هم نیست بهخصوص که خودم از سال ها قبل عضو هیات انتخاب و داوری چندین جشنواره فیلم کوتاه بوده ام.
* یعنی غیبت فیلم در جشنواره را پذیرفتید؟
-واقعیت این است که حضور در جشنواره فیلم فجر بهخصوص برای یک فیلماولی بسیاربسیار تعیینکننده است. شاید جالب باشد بدانید برخی از نهادهای سرمایهگذار در فیلمهای دولتی، مبالغی را بهعنوان تشویقی برای تهیهکننده و کارگردان بهشرط پذیرش فیلم در جشنواره در نظر میگیرند! این یک واقعیت است که نمیتوان نسبت به آن بیتفاوت بود و مشخص بود در چنین جنگ نابرابری من باید بپذیرم که بازندهام.
هم پذیرش آپاندیس در مونترال و هم جایزهای که گرفت اصلاً برایم باورکردنی نبود؛ بهخصوص که جایزه فیلمنامه را گرفت و همانطور که گفتم من برای نگارش این فیلمنامه فرصت چندانی نداشتم! * هیچ پیگیریای از افرادی که در وزارت ارشاد و فارابی آنچنان از فیلم حمایت کرده بودند، نکردید؟
-انصافا رسول صدرعاملی بسیار پیگیر شد. آقای ایل بیگی و آقای فرجی هم ناراحت بودند اما کاری نتوانستند انجام دهند. اصلاً نکته جالب این بود که سه نفر از اعضای شورای پروانه نمایش، عضو هیات انتخاب جشنواره بودند و فقط کافی بود از میان چهار عضو دیگر یک نفر به فیلم من رای مثبت بدهد.
من از اعضای هیات انتخاب پیگیری نکردم و راستش این کار را در شأن خودم نمی دانم اما جالب اینجاست که بعدها نقل قول هایی از اعضا به گوش من رسید که هرکدام میگفتند من رأی مثبت دادم و دیگران مخالف بودند! اینها گذشته و واقعاً قصد واکاوی آن را ندارم اما نکته اینجاست که در تمام این جریانها هیچکس پشت ما نبود و نمیدانستیم به کجا باید تکیه کنیم.
* برای همراه کردن اصحاب رسانه و دیده شدن «آپاندیس» خارج از اتمسفر جشنواره هم برنامهای نداشتید؟
-بعدها در قالب سینماتک خانه هنرمندان فیلم برای اصحاب رسانه و منتقدان هم پخش شد اما غیر از هوشنگ گلمکانی و یکی دو نفر دیگر، هیچ رسانهای به فیلم نپرداخت. برای خودم این بایکوت جای سوال داشت.
* البته بایکوت که در کار نبوده و به نظرم این ناشی از بدبینی است...
-ما تلاش خودمان را کردیم و خیلیها هم آمدند و دیدند و بهشدت تحسین کردند، اما یک کلام در فضای رسانه این تحسینها بازتاب داده نشد. بازهم میگویم بیشتر برای جای سوال دارد و حکم قطعی نمیدهم.
* بهواسطه همین مهجور ماندن در داخل بود که سراغ جشنوارههای خارجی رفتید؟
-بعد از فجر فیلم «آپاندیس» را به سه رویداد داخلی دیگر عرضه کردیم؛ یکی فجر بینالملل بود، یکی جشنواره فیلم سلامت و دیگری هم جشنواره فیلم شهر. در جشنواره جهانی با استقبال بسیار خوبی از سوی مخاطب مواجه شدیم و حتی یک سانسِ بدون مخاطب ایستاده نداشتیم. فیدبکها هم بسیار خوب بود اما جایزه ای نگرفتیم. البته که جایزه نگرفتن در جشنواره های داخلی برایمان چندان دور از ذهن نبود. دلایلی هم دارم اما مایل به بازگو کردنش نیستم. در جشنواره سلامت هم بهواسطه اشتراک داوران با هیات داوران فیلم فجر میدانستیم که قرار نیست اتفاق متفاوتی بیفتد و تنها جایزه اخلاق پزشکی از طرف انجمن اخلاق پزشکی به فیلم اهدا شد. در جشنواره شهر هم که اساساً فیلم انتخاب نشد! در چنین شرایطی وقتی به ما خبر دادند که «آپاندیس» برای حضور در جشنواره مونترال پذیرفته شده است، خودم باور نمیشد.
* درخواست حضور در مونترال را شما و آقای مقصود جباری پیگیری کرده بودید؟
-نه. فارابی بهعنوان پخشکننده بینالمللی و آقای اسفندیاری پیگیری کردند. جشنواره دیگری هم همزمان با مونترال بود اما ترجیح دادیم فیلم در این رویداد حضور داشته باشد. البته حضور و جایزهای که گرفتیم اصلاً برایم باورکردنی نبود؛ به ویژه که جایزه فیلمنامه را گرفت و همانطور که گفتم من برای نگارش این فیلمنامه فرصت چندانی نداشتم.
ادامه دارد...