حجت الاسلام بشیری گفت: نحوه زندگی امام جواد (ع) می‌تواند با ارائه به قشر جوان و معرفی صحیح ایشان، جامعه و خصوصا جوانان را به سرمنزل مقصود رهنمون سازد.

حجت الاسلام علیرضا بشیری، پژوهشگر علوم دینی، روانشناسی و علوم اجتماعی درباره ویژگی ممتاز امام جواد(ع) به خبرنگار مهر گفت: در خصوص امام محمد تقی(ع) کلمات بسیاری گفته شده است. اما حقیقت این است که هنوز بسیاری از زوایای زندگی این امام همام برای عموم روشن نشده است و حق هم این است که جهد و کوشش بیشتری برای معرفی معصومین علیه السلام در جامعه بکار بسته شود. به نظرم یکی از الگوهای مناسب و کاملا آماده برای جوانان در روزگار ما، امام جواد علیه‌السلام است، چرا که حضرت جواد(ع) تنها ۲۵ سال عمر نموده اند و بنا به خواست خداوند در آوان کودکی به امامت رسیده اند و نحوه زندگی این امام همام می‌تواند با ارائه به قشر جوان و معرفی صحیح ایشان جامعه و خصوصا جوانان را به سرمنزل مقصود رهنمون سازد.

نویسنده کتاب «اصول ارتباطات اجتماعی از دیدگاه اسلام» افزود: بر همین اساس بنده مهمترین امتیاز امامت امام محمدتقی(ع) را شروع امامت ایشان در زمان خردسالی و پایان آن در زمان جوانی می دانم که مقارن با شهادت ایشان توسط معتصم، خلیفه سفاک عباسی است؛ آن هم به دو دلیل: دلیل اول اینکه زندگانی امام جواد(ع) تماما در دوران کودکی، نوجوانی و جوانی است و کاملا آمادگی الگو قرار دادن توسط قشر جوانتر جامعه را دارد و دلیل دوم اینکه شروع امامت ایشان آن گونه که نقل شده است در هفت سالگی بود و به نظر بنده این خود یک امتحان الهی برای مردمان و شیعیان آن زمان بود. از قضا آنگونه که در تاریخ نقل شده است، دشمنان و نابخردان در همان زمان به شیعیان خرده می‌گرفتند که چگونه سرپرستی فکری خود را به کودکی خردسال می‌سپارند که البته با نگاهی عمیق می‌توان به آن پاسخ گفت.

حجت الاسلام بشیری با اشاره به شرایط زمانه امامت امام جواد(ع) تصریح کرد: دوران امامت امام محمدتقی(ع) به دو دوره تقسیم می‌گردد؛ اول دورانی که با حکومت مامون همزمان بود و دوم دورانی که حکومت عباسی در دست معتصم عباسی بود. در دوره اول مامون که قاتل پدر این امام بزرگوار بود پس از فتح و استقرار در بغداد امام جواد(ع) را به بغداد فراخواند البته با توجه به تزویر فزاینده ای که در مامون سراغ داریم دلایل فراخوانی ایشان به پایتخت خلافت عباسی را چیزهای دیگری بیان می‌نمود، اما در حقیقت مامون می‌خواست به زعم خود امام جواد(ع) را که در دروان کودکی به امامت رسیده بود با زرق و برقی که در دستگاه خلافت موجود بود بفریبد، در میان مردم به دوستی با اهل بیت پیامبر علیهم الصلاه و السلام ظاهرسازی نماید و اندیشه مردم را از شهادت امام رضا(ع) دور سازد همچنین مامون می‌خواست در پس پاکی امام به آلودگی های خود پرداخته و خود را با آن تطهیر نماید و صد البته تا حد توان هم برای به حقارت کشاندن امام جواد(ع) کوشش و تلاش نمود. برای مثال مجالس و محافل بحث و مناظره بزرگترین دانشمندان را با امام جواد(ع) که در ابتدای سنین کودکی و نوجوانی بود ترتیب می‌داد و صد البته به جای اینکه به هدف خود برسد بیش از پیش خود را حقیر می‌یافت. در نامه هایی که از آن زمان از مامون به عمال خود به جا مانده این موضوع مشهود است.

وی افزود: دوران دوم زندگانی امام جواد(ع) با مرگ مامون و جانشینی برادر وی معتصم عباسی شروع می‌شود. معتصم مردی سفاک و خشن بود و تدبیر و دانش و فرهنگ نزد چنین فردی امری غریب و بیگانه بود.  افراد معتصم به زودی به سرکوب مردم عادی و خشونت های بی دلیل می‌پرداختند و اوضاع اسفناکی را به راه انداخته بودند. با اینکه معتصم از دانش و علم بی بهره بود، اما به پیروی کورکورانه از زمان مامون هر کسی را که قرآن را مخلوق می‌دانست، می‌کشت و یا به زندان می‌افکند. هرچند خود از دلایل این موضوع بی خبر بود. معتصم نیز همانند برادرش، امام جواد علیه‌السلام را طی دستوری که به حاکم مدینه می‌دهد به بغداد فرا می‌خواند و هرچند ابتدا احترامی در حد ظاهر برای ایشان گذاشت، اما در ادامه آنقدر امام علیه‌السلام را آزار و اذیت کرد تا بالاخره توسط همسر این امام همام که از قضا دختر مامون نیز بود با انگور آغشته به سم ایشان را مسموم و به شهادت می‌رسانند. اما همه اینها نمی‌توانست از دلباختگی مردمان آن زمان و از جمله حاکمان بلاد و عمال معتصم به امام علیه‌السلام بکاهد و ابراز ارادت و احترامات حاکم سیستان به نامه امام علیه‌السلام یکی از گواهان بر این مدعاست.

حجت الاسلام بشیری با اشاره به اینکه در ایام حج هستیم، درباره نگاه امام جواد(ع) به حج اظهار کرد: از امام جواد علیه‌السلام احادیث متنوعی در باب حج و مسایل پیرامون آن ذکر شده است. اما از جمله توصیه ایشان توصیه به حج از طرف امامان است. شخصی به نام موسی بن قاسم از اصحاب آن حضرت می‌گوید؛ در مراسم حجی شرکت داشتم که افتخار همراهی با حضرت جواد علیه‌السلام نیز برایم میسر شد. در حین مناسک حج، حضور امام رسیده و عرض کردم؛ ای فرزند رسول الله صلی الله علیه و آله، من می‌خواستم از جانب شما و پدرتان طواف انجام دهم، شنیدم که شخصی می‌گفت : طواف به جای اوصیاء الهی صحیح نیست. حضرت فرمود: بلکه جائز است و می‌توانی چنین کنی. من نیز با فراغ و آسودگی قلبی به نیابت از آن حضرت و پدرش، با اجازه خود او، طواف به جای آوردم. سپس خدمت آن حضرت عرض کردم؛ من روزی از جانب رسول الله صلی الله علیه و آله طواف به جای آوردم . حضرت با شنیدن نام جد خویش، سه مرتبه به وی درود فرستاد. سپس ادامه دادم؛ در روز دوم از جانب امیرالمؤ منین طواف کرده و همینطور در روزهای دیگر به نیت پدران معصومتان طواف نمودم و در روز دهم نیز از جانب شما طواف کردم و بر این نعمت ولایت شما که حق تعالی به من ارزانی داشته، شکر گزارم.