یکی از سختی‌های کار عکاسان خبری مواظبت از سلامت دوربین‌شان و همچنین سلامت خودشان حین اجرای ماموریت و عکاسی از برنامه‌ها و تجمعات خبری است.

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ _ صادق وفایی: برخوردهای موسمی و مقطعی و البته مناسبتی همیشه مورد انتقاد گروه‌ها و اصناف مختلف بوده است. یکی از این گروه‌ها، خبرنگاران هستند که گاه و بی‌گاه از بی‌مهری‌ها و سختی‌های کارشان گلایه دارند و می‌گویند برای بیرون رفتن این خستگی از تن‌شان سالی یک بار در روز خبرنگار، با یک شاخه گل یا حداکثر واریز مبلغی به عنوان هدیه از آن‌ها تقدیر شده و حضورشان به یاد آورده می‌شود.

امسال همزمان با روز خبرنگار، در گزارشی به سختی‌های کار خبرنگاران حوزه کتاب (امنیت شغلی نداریم/مظلوم‌ترین گروهِ خبرنگاران هستیم) پرداختیم. اما این کار، همزمان با سالروز این مناسبت انجام شد و احتمالا خبرنگاران و دست‌اندرکاران رسانه می‌گویند گزارشی بوده که از سر تکلیف و وظیفه شغلی منتشر شده و پس از گذر از آن مناسبت، کاربرد دیگری نخواهد داشت. بنابراین در ادامه هدف انتشار آن گزارش که انعکاس سختی‌های کار خبرنگاران حوزه کتاب بود، در جمعه‌ هفته‌ای که روز خبرنگار را در آن، پشت سر گذاشته‌ایم، گفتگوی تفصیلی‌مان با یکی از عکاس‌های خبری را منتشر می‌کنیم که درد دل‌های زیادی دارد و مشقت‌های زیادی را حین کارِ خبر به جان خریده است.

فلسفه تهیه این گزارش این است که برای خبرنگاران و اهالی رسانه، فقط 17 مرداد روز خبرنگار نیست و همه روزهای سال، روز خبرنگار است.

مهران ریاضی که در رسانه‌های مختلف عکاسی کرده و تجربه دبیری سرویس عکس را نیز در کارنامه دارد، این روزها به عنوان یکی از عکاسان خبری، در این حوزه شناخته می‌شود و درد دل‌هایش می‌تواند برای مخاطبان و جوانانی که احتمالا می‌خواهند وارد حیطه کار خبر یا عکاسی خبری شوند، آموزنده باشد و آینده مشخصی را مقابل آن‌ها ترسیم کند.

این عکاس خبری چند روز پیش برای عکاسی از صرافی‌های اطراف میدان فردوسی و تهیه گزارش تصویری از آن‌ها پس از اعلام نرخ جدید ارز، به این منطقه رفته بود و ابتدایی گفتگویمان با او به سختی‌های تهیه این گزارش اختصاص داشت.

ریاضی می‌گوید: عدم همکاری فروشندگان ارز و از همه مهم‌تر سنگ‌اندازی‌های دلال‌های خیابانی، بزرگ‌ترین مشکلم در تهیه این گزارش بود. خیلی از افرادی که در تهیه این گزارش، برایم مشکل ایجاد کردند، کارِ قانونی نمی‌کنند چون اگر مشغول کار قانونی باشند و اصطلاحا ریگی به کفش‌شان نباشد نباید از دوربین رسانه بترسند. اما برایم مزاحمت ایجاد می‌کردند که نگیر، نگیر! این مزاحمت‌ها بعضا به برخورد فیزیکی منجر می‌شود و ما عکاسان که دوربین عکاسی همراه خود داریم، نمی‌توانیم واکنش فیزیکی مناسبی داشته باشیم که ضربه نخوریم چون دوربین عکاسی یعنی سرمایه زندگی‌مان همراهمان است و اگر مشکلی برایش پیش بیاید، مثل راننده‌ای می‌شویم که ماشین‌اش خراب می‌شود و تنها محل درآمدش همان ماشین است.

این عکاس خبری در ادامه و بیان یکی از خاطراتش گفت: یک سال چهارشنبه‌سوری،  جلویم را گرفتند که چرا عکاسی می‌کنم؟ خودم را معرفی کرده و مجوزم را نشان دادم. روال کار ما این است که رسانه یا خبرگزاری‌مان معرفی‌نامه‌ای به موسسه ناجی هنر یعنی معاونت اجتماعی نیروی انتظامی می‌زند و به نام ما مجوزی صادر می‌شود. من هم با همان مجوز عکاسی می‌کردم. اما دوستان بدون هیچ دلیلی مجوزم را پاره کرده و من و دوربینم را توقیف کردند. به مدت چند ساعت همین‌طور عاطل و باطل من را دنبال خودشان کشاندند و در نهایت هم زمان مفیدم برای عکاسی از دستم رفت و چند ساعت، بی‌خود و بی‌جهت معطل شدم. عکس‌هایم را هم پاک کردند؛ با وجود این که مجوز هم داشتم و شاید دلیل رفتارشان این بود که از قیافه من خوششان نیامده بود!

یکی از عکس‌های مربوط به عکاسی خبری که در جهان شهرت دارد

وی در بیان خاطره دیگری که با چهره درهم و ناراحت آن را روایت می‌کند، گفت: یک بار تجمع دانشجویان به قراردادهای نفتی، مقابل وزارت نفت بود. پیش از آن‌که با گروهی از عکاسان اقدام به عکاسی کنیم، یکی از مسئولان حراست وزارت نفت پیش ما آمد و گفت این تجمع مجوز ندارد. پس بی‌خود خودتان را معطل نکنید! من و دیگر دوستان عکاسم در ایستگاه اتوبوسی که روبروی وزارت نفت بود نشستیم. من به دلیل نزدیکی راه خبرگزاری تا محل مورد نظر، کیف دوربین با خودم نیاورده و دوربینم بی‌حفاظ بود. چند نفر به سمت ما آمدند که از نیروی انتظامی هم نبودند و گفتند عکس نگیرید. ما هم توضیح دادیم که اصلا بنا نیست عکاسی کنیم. یکی از آن افراد جلو آمد با لگد به زیر دوربین من زد. من هم با بیان تند گفتم این چه وضعی است و چرا لگد می‌زنی؟ چند نفر دیگر به کمک آن مرد آمدند و من را به ماشینی چسبانده و تا می‌خوردم، کتکم زدند. ضربات‌شان را هم فقط به شکم و پاهایم وارد می‌کردند و هیچ ضربه‌ای به صورتم نخورد. اما از صبح که کتک خوردم تا عصر آن روز در بیمارستان دادگستری بستری شده و مرتب استفراغ می‌کردم. آن زمان در خبرگزاری دانا کار می‌کردم و مقداد زکی‌زاده سردبیر وقت‌مان به این کارها رسیدگی کرد. به پلیس 110 زنگ زده و شکایت کردیم. هویت فرد ضارب مشخص نبود اما من در چند تجمع و برنامه خبری دیگر او را دیده و می‌شناختم. هنوز هم او را در تجمعات می‌بینم و وقتی شکایت‌مان به جایی نرسید، یک روز به سمتش رفتم و پرسیدم من  را می‌شناسد یا خیر؟ مرتب منکر شد و من گفتم امیدوارم روزی برسد که بتوانم رفتارش را تلافی کنم! چون از حق کتک سختی که خوردم، نخواهم گذشت!

ریاضی در ادامه گفت:‌ مشکل ما عکاسان خبری این است که از طرفی مردم و افراد ناآگاه برایمان مشکل به وجود می‌آورند و به نوعی خودشان را رئیس می‌دانند؛ از طرف دیگر از مسئولان و نیروهای ضابط کتک می‌خوریم. مشکل دوم‌مان با این گروه این است که ابتدا کتک می‌زنند یا برخورد تند و زننده می‌کنند و بعد می‌پرسند ما چه کسانی هستیم؟ اصلا خبرنگاریم یا نه!‌ همان‌طور که گفتم ما عکاسان، نان خود را از دوربین در می‌آوریم و اگر یک لگد به دوربین‌مان بخورد، کارمان تمام است!

این مدرس عکاسی افزود: یک‌بار در یکی از جشن‌های خیابانی که برای برجام برگزار شده بود، در میدان ونک مشغول عکاسی بودم که دوربینم را ضبط کرده و توقیف شدم. مجوز عکاسی‌ام را نشان دادم اما فرد بازداشت‌کننده گفت باید مجوز مخصوص امشب را داشته باشی! بعدا که از نیروی انتظامی پیگیری کردم، متوجه شدم اصلا چنین چیزی یعنی مجوز یک روز به خصوص برای عکاسی خبری وجود ندارد. به هر حال من را بردند و با وجود مجوز و کارت شناسایی خبری‌دستگیرم کردند. در آن هیاهو اتفاقات جالبی افتاد و گفتم اگر بنا به دستگیری باشد، باید خبرنگار بی‌بی‌سی را بگیرید که بین مردم است و شعار انحرافی می‌دهد! اما این من بودم که دستگیر شد و طبق معمول متهم اصلی فرار کرد. کل شب را  معطل بودم و در نهایت رهایم کردند. ساعت‌های مفید را از دست دادم و نتوانستم آن شب گزارش تصویری به رسانه‌ام برسانم. تا چند روز هم نتوانستم عکاسی کنم. آن‌قدر به تو فشار می‌آورند و حالت بد می‌شود که نمی‌توانی کار کنی! عکس‌هایم را از دوربین پاک نکردند ولی عکس چندانی نگرفته بودم که بشود از آن برای گزارش تصویری استفاده کرد. این شرایط باعث می‌شود تا چند روز به خاطر توهین‌هایی که می‌کنند، خراب شوی و نتوانی کار کنی! همین‌که ناسزا می‌شنوی و برخوردهای بدی می‌بینی اما هیچ‌کس به‌خاطرشان توضیحی نمی‌دهد، حالت را خراب می‌کند و مانعی برای کار کردن است.

ریاضی گفت:‌ هیچ‌کدام از مسئولانی که با ما و کار خبر سر و کار دارند، در پی توضیح درباره کار یا برخوردشان نیستند. همه هم تو را به یکدیگر پاس‌کاری می‌کنند. بارها برایم پیش آمده که در شرایطی قرار گرفته‌ام که حرف حق را گفته‌ام، قانون و مجوز هم طرف من بوده‌اند اما زورم به چند نفری که احاطه‌ام کرده بودند، نمی‌رسیده. بارها پیش آمده که محتویات کیفم را بی‌دلیل تخیله کرده‌اند حتی یک بار لنز دوربینم به خاطر همین تخلیه بدون ملاحظه زمین خورد و شکست و خسارت 800 هزار تومانی برایم به بار آورد. هرچه هم شکایت کردم نتوانستم هزینه لنز خراب‌شده‌ام را تامین کنم.

وی در پایان گفت: هرکاری سختی‌های خودش را دارد و یکی از سختی‌های کار عکاسی خبر این است که در محل انجام کار و ماموریت با افرادی روبرو می‌شوی که بعضا هیچ سمتی ندارند اما دوست دارند رئیس‌بازی درآورده و برایت قلدری کنند! گاهی هم به افرادی بر می‌خوری که به واسطه لباس یا موقعیت‌شان می‌توانند سوءاستفاده کرده و اعمال زور کنند؛ در حالی که از نظر قانونی هیچ حقی برای این رفتارشان ندارند.