خبرگزاری مهر - گروه استان ها: آتشی که سینما رکس آبادان را شعله ور کرد آنقدر حرارت داشت که مشعل انقلاب را نیز روشن تر کرد و باعث ایجاد موجی از نفرت و خشم مردمی علیه رژیم ستمشاهی شد. آتشی که انسان های بی گناهی زنده زنده در آن سوختند و اغلب آنها حتی به علت شدت آتش سوزی، امکان شناسایی هم نیافتند.
سینما رکس بعد از آن حادثه تبدیل به یکی از نمادهای انقلاب شد ولی بعد از انقلاب و تا همین چند سال پیش به جای آن که این مکان به موزه ای تبدیل شود در یک کج سلیقگی آشکار به طور کامل با خاک یکسان و تبدیل به پاساژ کفش فروشی در منطقه امیری آبادان شد.
مکانی که می توانست برای همیشه به همه آزاد اندیشدان درس صبر و مقاومت بدهد و نشانه ای از ظلمی باشد که زمانی به ملت ایران وارد شد، به طورکلی از صحنه تاریخ حذف شد و اکنون تنها تندیسی، آن هم بعد از فشارهای بی شمار فعالان مدنی آبادان در گوشه ای از آن مکان نصب شده که چندان هم به چشم نمی آید.
یک شهروند آبادانی در خصوص این روزهای سینما رکس آبادان به خبرنگار مهر می گوید: متاسفانه الان چیزی به اسم سینما رکس در شهر وجود ندارد به جز یک تندیس که نمیتواند به خوبی حق مطلب را ادا کند، وقتی که با مجوز شهرداری سینما تخریب و به جای آن پاساژ ساخته شد افکار عمومی علیه این مسئله موضع گرفت به همین دلیل، شهرداری تندیسی را در کوچه پشتی سینما رکس (انتهای پاساژ) نصب کرد تا تنها به عنوان یک نماد مطرح باشد.
سهراب می گوید: هر بار که از کنار آن تندیس ستونی سنگی سیاه به ارتفاع حدود یکونیم متر و عرض ۵۰ سانت که روی پایهای پلهای آن هم ۳۲ سال پس از واقعه آدم سوزی سینما رکس ساخته و بنا شده، رد می شوم و آن همه نازیبایی و زباله پراکنده را در اطراف آن می بینم، دلم برای مظلومیت زنان، مردان و کودکانی که زنده زنده سوختند، می گیرد و اشک چشمانم را پر می کند، سینما جایگاه تبادل فرهنگی است، سوای آنکه آن حادثه دلخراش در این سینما رخ داد می توانستند باقی مانده اش را حفظ کنند، آنجا سینما بود و بایستی حفظ می شد.
وی که با گذشت ۴۰ سال از واقعه آتش سوزی سینما رکس آبادان هنوز هم سئوالات زیادی ذهنش را درگیر کرده است، اظهار کرد: قدر مسلم سینما رکس ابزاری شد برای سوءاستفاده از مردم و الا چطور میشود در خیابان امیری به این شلوغی سینمایی با چند صد نفر داخل آن، آتش بگیرد و هیچ کسی نتواند به آن کمک کند؟
سهراب گفت: پدرم کسی بود که در کنار عمویم جنازهها را از توی سینما بیرون آوردند، پدرم میگفت خیلیها روی صندلیها سوخته بودند، به اینجا که می رسد سکوت می کند و تنها یک جمله می گوید: امیدوارم تهیه و انتشار این گزارشات بتواند مانع از پاک شدن حادثه سینما رکس از تاریخ کشور شود، هرچند نامش را از تقویم ملی حذف کردند.
آتش سوزی در ماه رمضان
ساعت حدود ۲۱:۳۰ بیست و هشتم مرداد ۱۳۵۷ همزمان با شب پانزدهم رمضان سالگرد تولد امام حسن(ع) در حالی که صدها نفر در سینما رکس آبادان مشغول تماشای فیلم گوزنها بودند سینما دچار حریق شد و ۳۷۷ نفر زنده زنده سوختند و به شهادت رسیدند. این واقعه یکی از جنایتهای رژیم پهلوی بود که تاکنون بسیاری از ابعاد آن پوشیده مانده است.
در هنگام آتشسوزی سینما رکس، با اینکه کلانتری مرکزی در صد متری سینما بود، برای نجات محبوسشدگان در حریق اقدام فوری به عمل نیامد. مراکز مسئول هم پس از حضور در محل آتشسوزی فاقد امکانات اطفاء حریق بودند.
ماموران آتشنشانی شهرداری که با سه دستگاه ماشین به محل اعزام شده بودند، فاقد آب بودند و همچنین بلندگو برای اعلام خطر و راهنمایی ماموران آتشنشانی وجود نداشت. آتشنشانی شرکت نفت پس از یک ساعت و نیم تأخیر به محل حادثه رسید؛ بنابراین متأسفانه دیر شده بود و بوی سوخته شدن اجساد به بیرون نیز رسیده بود.
بر اساس گزارش ضرابی دادستان وقت آبادان به وزیر دادگستری، ساعت یک بامداد از طرف شهربانی خبر آتشسوزی را به دادستان اعلام کردند. دادستان فوراً خود را به محل حادثه رساند. بعضی از مسئولان معتقد بودند که شبانه تمام اجساد یک جا دفن شوند ولی دادستان این تصمیم را رد کرد و پیشنهاد داد اجساد شبانه به گورستان شهر برده و چیده شوند تا خانواد هایشان آنها را شناسایی کنند. پیشنهاد دادستان عملی شد و خود نیز به همراه بازپرس و پزشک قانونی در قبرستان برای صدور جواز دفن حاضر شد. در نتیجه از تعداد «۳۰۶ نفر مقتول ۱۰۶ جسد شناخته شد که جداگانه دفن شدند و ۸۰ نفر از گورستان خارج و به محل سکونت آنان برده شد و ۱۲۰ جسد دیگر به علّت شدت سوختگی شناخته نشدند»
رژیم به دنبال انحراف موضوع بود
نماینده مردم خوزستان در مجلس خبرگان رهبری در بازخوانی روزهای آتش سوزی سینما رکس می گوید: یکی از حوادث مهم انقلاب اسلامی، آتش گرفتن سینما رکس آبادان در شامگاه ۲۸ مرداد بود. مردم در سینما رکس جمع بودند و فیلمی به نام «گوزنها» را تماشا میکردند. مردمی بیگناه و بیپناه در محیطی به دور از حوادث سیاسی به تماشای فیلم نشسته بودند که به یکباره سینما به آتش کشیده شد. شعلهها سراسر سالن سینما را فرا گرفت و مردم وحشتزده به سمت درهای سینما رفته بودند تا از سینما خارج شوند ولی متوجه میشوند که درهای سینما هم بسته شده است. واقعا عمق فاجعه قابل وصف و شرح نبوده و نیست.
آیت الله سید علی شفیعی می افزاید: همه چیز به هم ریخت و حوادث دگرگون شد؛ در قسمت اول این واقعه در میان آتش و دود عدهای طعمه حریق شدند و آتش گرفتند . رژیم وانمود میکرد که مخالفان شاه سینما را آتش زدهاند ولی تیزبینان و در رأس آنها حضرت امام خمینی(ره) خیلی زود پیام دادند که این کارِ خودِ رژیم بوده است. قرائن و شواهد متعددی هم در این قضیه وجود دارد که گواه بر این است که آتشسوزی توسط رژیم شاهنشاهی انجام شد. رژیم میخواست افکار را از مخالفت با شاه منحرف کند و از سوی دیگر میخواست انتقامی از مردم بگیرد.
وی ادامه می دهد: به فرموده امام راحل دلایلی در این واقعه هست که این کار افراد ناشی نبوده و یا آتش به صورت اتفاقی نبوده است؛ مثلا وقتی که مردم به درهای سینما هجوم میآورند درهای سینما قفل بوده، به چه دلیل درهای سینما از بیرون قفل بوده؟ بنابراین مشخص میشود که نقشه آتش زدن سینما از قبل توسط رژیم پهلوی طراحی شده بود و یا اینکه چرا فاجعه آتش سوزی پس از غفلتی طولانی گزارش میشود و استمداد میکنند؟ در حالی که همان لحظه آتش سوزی باید حادثه گزارش میشد. مضافا بر اینکه شیرهای آتشنشانی را که باز میکنند در شیرها آبی نبوده تا آبها سرازیر شود و به اطفاء حریق کمک کند. مواد آتشزایی را هم پیدا کرده بودند که متعلق به رژیم بود؛ خلاصه تمام شواهد و قرائن برای اینکه مشخص شود آتش زدن سینما از پیش طراحی شده بود وجود داشت و چنین نمایان بودکه نقشهای از قبل آماده کرده بودند.
ممانعت از کمک رسانی
اظهارات و گفتههای شاهدان عینی و بازماندگان فاجعه سینما رکس نیز نقش رژیم پهلوی در این فاجعه را تائید میکند. روزنامه اطلاعات در تاریخ پنجشنبه دوم شهریور ۱۳۵۷، از زبان بازماندگان حادثه به تهیه یک گزارش پرداخت که در آن یک باز مانده به نام بخشیزاده که فرزند خود را در حادثه از دست داده بود، اظهار میکرد: من نیم ساعت پس از حادثه با کمک چند تن از اهالی که در صدد کمک به محاصره شدگان در آتش بر آمدیم. ولی مأموران مانع شدند. اتومبیلهای آتشنشانی به موقع به محل نرسیدند و تازه وقتی آمدند یا آب نداشتند و یا مقدار کمی آب داشتند. این اتومبیلها فاقد وسایل لازم بودند.
پس از وقوع جنایت هولناک آتش سوزی سینما رکس آبادان، حضرت امام خمینی(ره) در ۳۱ مردادماه سال ۱۳۵۷، در پیامی از نجف اشرف خطاب به اهالی آبادان، ضمن اعلام خطر به اینکه ممکن است رژیم پهلوی، اعمال وحشیانه مشابهی در شهرهای ایران انجام دهد، ازگویندگان خواستند وظیفه آگاهی بخشی به مردم را دنبال کنند.
ساختمان سوخته سینما رکس در زمان رژیم سابق هیچوقت بازسازی نشد تا اینکه هشت سال جنگ آغاز شد و این سینما آماج حملات دشمن قرار گرفت و بیش از گذشته تخریب شد. بعد از بازگشت مردم به آبادان انتظار می رفت این سینما که یادگار سفاکی رژیم سابق است به موزه یا محلی برای نشان دادن جنایتهای رژیم سابق تبدیل شود ولی این کار هیچ وقت صورت نگرفت.
اردیبهشت سال ۱۳۸۳ نیز دوباره آتش به جان سینما رکس افتاد و بر اثر یک آتش سوزی بزرگ در پاساژ رکس آبادان، بیش از ۹۰ درصد مغازه های این پاساژ از بین رفت تا یادآور آتش سوزی اولیه این سینما باشد.
بعد از اینکه مغازه های پائینی نیز در آتش سوختند؛ بلدوزرها به کار افتادند و کل مغازه ها و ساختمان سینما را با خاک یکسان کردند تا خاطره سفاکی رژیم پهلوی با خاک یکسان شود. شهرداری وقت نیز در اقدامی بعد از تخریب ساختمان و نخاله برداری، زمین سینما را تبدیل به مغازه های کفش فروشی کرد.
دی ماه ۱۳۹۰ تندیس سینما رکس آبادان که یکی از نمادها انقلاب اسلامی بود رونمایی شد تا با این کار شاید آیندگان به یاد بیاورند که زمانی در این مکان، خودکامگی یک رژیم باعث شهادت افراد بی گناهی شد و شاید هم آیندگان ما را ملامت کنند که چگونه چنین مکانی که یادآور شهادت این همه انسان بی گناه بود با خاک یکسان شد و تلاشی برای نگهداشت این مکان عبرت آموز صورت نگرفت.