«اروپامداری» بر این فرض استوار است که شباهتها و یکسانی های فرهنگی مشخص، مسیرهای تاریخی جوامع مختلف را شکل می دهد. اروپامداری تنها راه حل مسائل عصر ما را تقلید از مدلهای غربی می داند.

به گزارش خبرنگار مهر، سمیر امین، اقتصاددان و نظریه پرداز مصری، دوازدهم اوت در پاریس درگذشت. سمیر امین در سال ۱۹۳۱ در مصر متولد شد و در سال ۱۹۷۱ دکترایش را در رشته اقتصاد در پاریس دریافت کرد. او مشاور اقتصادی برخی کشورهای جهان سوم و مدیر یونیتار UNITAR، مؤسسه پژوهشی سازمان ملل متحد بود.

وی کتب متعددی دارد که برخی از آنها عبارتند از: انباشت در سطح جهانی، توسعه نابرابر و ملت عرب، قطع ارتباط، اروپامداری۱ و ... . امین در میان اندیشمندان مارکسیسم نوین، به ضدیت با نظام سرمایه داری شهرت دارد. او در کتاب اروپامداری را پدیده ای فرهنگی می داند که خاص دنیای مدرن است و ریشه های آن را رنسانس و قرون بعد از آن، جستجو می کند. از این منظر، اروپامداری جنبه ای از فرهنگ و ایدئولوژی جهان سرمایه داری را تشکیل می دهد.

اصطلاح اروپامداری در سالهای اخیر در مطالعات علوم اجتماعی و مطالعات تاریخی غرب، به طور فراوان به کار برده می شود، اما در ادبیات ایرانی موضوع، اصطلاح قدیمی‌تر هم خانواده آن یعنی شرق‌شناسی۲ شناخته شده تر است. در کتابهای هراس بنیادین از بابی سعید و ریشه های شرقی تمدن غرب از جان هابسون، موضوع اروپامداری محوریت بحث‌ها را تشکیل می دهد. سمیر امین در کتاب اروپامداری، خود را متعهد به نشان دادن مظاهر چندگانه اروپامداری می بیند و می خواهد مانند ادوارد سعید و مارتین برنال، پایه‌های متزلزل اروپامداری را به خواننده نشان دهد. او مدعی است که اروپامداری خودش را با شیوه ها و شکلهای مختلف مانند ایده های عمومی منتشر شده در مطبوعات و نوشته های عالمانه متخصصان در حوزه های مختلف علوم اجتماعی متجلی می کند. از این اصطلاح جنبه ای ذاتی از ایدئولوژی سرمایه داری است که نگرش های نواحی مرکزی نظام سرمایه داری جهانی را اشاعه می دهد. امروزه این مرکز از اروپای غربی، امریکای شمالی، ژاپن و چند دولت دیگر (استرالیا، نیوزلند، رژیم اشغالگر فلسطین(اسرائیل)) ترکیب یافته است و آمریکای لاتین، آفریقا و آسیای مرکزی(به جز ژاپن)، دولتهای پیرامونی آن را تشکیل می دهند.

در این کتاب انتقاد از اروپامداری براساس نظریه معروف توسعه نابرابر و فرضیه ای راجع به نظریه فرهنگی مطرح می شود. نویسنده مدعی است که از نظر فرهنگی، اروپای ماقبل سرمایه داری، (در جامعه خراج گزاری)، نقش پیرامون را داشت و کشورهای اسلامی ـ عربی و تمدن های چین و ژاپن جایگاه مرکز را اشغال کرده بودند. بعد از دوره رنسانس، فرهنگ جدید اروپایی، گذشته پیرامونی خود را از یاد می برد و ضمن پیشرفت در عرصه جهانی، جاه طلبی عام خواهانه و سرمایه دارانه پیدا می کند. سرمایه داری نوین، نظم روابط میان قلمرو اقتصادی و روبنای سیاسی ـ ایدئولوژیک را معکوس می کند. نظریه فرهنگی باید این روابط معکوس شده توسط سرمایه داری را مورد تحلیل قرار دهد.

به طور کلی در این کتاب، جدا از جهت گیری های چپ گرایانه نویسنده که قابل نقد است، نکات مفیدی درباره تجربه تاریخی توسعه در مناطق مختلف فرهنگی جهان از جمله مناطق اسلامی و عربی وجود دارد که کتاب را خواندنی و جذاب نموده است.

اروپامداری، پدیده ای فرهنگی است و بر این فرض استوار است که شباهت ها و یکسانی های فرهنگی مشخص، مسیرهای تاریخی جوامع مختلف را شکل می دهد. از این نظر، اروپامداری ضد عام نگری است، یعنی به دنبال یافتن قوانین عام تکامل بشری نیست، اما خودش را عام نگر نشان می دهد، زیرا ادعا می کند که تنها راه حل مسائل عصر ما، تقلید همه جوامع از مدل غربی است.

اروپامداری شامل مجموعه ای از پیش فرض ها، اشتباهات و خطاها در مورد جوامع دیگر نیست، حتی این خطاها از پیش فرض های مشابهی که جوامع غیراروپایی در مورد غربی‌ها دارند، بدتر نیستند، یعنی اروپامداری، نوعی قوم‌مداری معمولی با افق‌های محدود که در همه جوامع دیده می شود، نیست. اروپامداری، پدیده خاص دنیای مدرن است که ریشه های دقیق آن به عصر نوزایی علمی بعد از قرن نوزدهم بازمی‌گردد. از این منظر، اروپامداری جنبه ای از فرهنگ و ایدئولوژی جهان سرمایه داری مدرن را تشکیل می دهد.

اروپامداری نظریه ای اجتماعی نیست که کلید تفسیر قضایای نظریه هایی در این خصوص باشد. اروپامداری، در بهترین شکل خود صرفا تحریفی سازمان یافته و مبهم است که اکثر نظریه های اجتماعی و ایدئولوژی های رایج از آن رنج می برند. به عبارت دیگر اروپامداری مانند همه پارادایم های دیگر، پارادایمی است که به طور خودکار در حوزه ها و بخشهای مبهم و پنهان وقایع روز و باور عامیانه عمل می کند. به همین دلیل خودش را در شیوه ها و شکلهای مختلف مانند ایده های عمومی منتشر شده از طریق مطبوعات و نظریه های عالمانه متخصصان در حوزه های مختلف علوم اجتماعی متجلی می کند.

در این کتاب انتقاد از اروپامداری براساس فرضیه ای در مورد نظریه فرهنگ مطرح می شود، زیرا اروپامداری پدیده ای فرهنگی است. در بخش نخست کتاب بر پایه فرض بالا، سمیر امین این اندیشه را بسط می دهد که ابعاد فرهنگی اروپای بیش از سرمایه داری، بخشی از برساخته۴ ایدئولوژیک یک جامعه خراج گزار۵ بیرونی بزرگ تر بود. امین در بخش دوم کتاب ابهامات فرهنگی روزافزون سرمایه جدید از رنسانس به این طرف را بیان خواهد کرد.

وی در اینجا نشان خواهد داد که فرهنگ جدید از یکسو پیشینه خراج گزارش را رها می کند. (همین گسست موجب پیشرفت آن می شود و جاه طلبی عام خواهانه اش را تقویت می کند) و از سوی دیگر خودش را دوباره بر پایه افسانه ها بنا می نهد. با چنین کاری، چگونگی و شرایط انقطاع خود از گذشته را تیره و محو می سازد و استمرار تاریخ را فراتر از قیود مکانی و زمانی، مورد تأکید قرار می دهد. این استمرار کاذب، قلب ساحت اروپامدار فرهنگ سرمایه داری را تشکیل می دهد، ساحتی که دامنه عام نگری مورد نظر خود را تنگ تر و محدودتر می سازد.

برای انتقاد درست از اروپامداری باید این موضوع را همواره مطمح نظر داشت که سرمایه داری، هم در سطح تبیین علمی تطور جوامع بشری(خاصه تبیین دوره های مختلف تطور با چارچوب مفهومی واحد) و هم در تنظیم برنامه ای برای آینده کل بشریت، نیازی عینی و محسوس به عام نگری را ایجاد کرده است.

سمیر امین در جوامع خراج گزار مانند جوامع سرمایه داری، شکل های فرهنگی تکامل یافته را از شکلهای کامل نشده پیرامونی متمایز می کند. معیاری که شرایط تقابل مرکز ـ پیرامون را به عنوان یکی از کلیدهای تحلیل در این دو سیستم اجتماعی متولی تعیین می کند، از ویژگی های حوزه های مسلط آنها سرچشمه می گیرد. در جوامع سرمایه داری، تقابل مرکز ـ پیرامون با مفاهیم اقتصادی تعریف می شود: در دو سر این طیف، جوامع سرمایه داری مسلط، ناکامل یا عقب مانده قرار دارند. سلطه اقتصادی (و وابستگی اقتصادی آن) محصول بسط جهانی سرمایه داری فعلی است، اما شکل های مرکزی پیرامونی جامعه خراج گزار با تعابیر اقتصادی تعریف نمی شدند ـ حتی به ندرت نیز بر حسب سلطه و وابستگی اقتصادی تعریف می شدند ـ بلکه با مشخصه هایی مانند کمال یا ضعف صورت بندی دولت و خلق ایدئولوژی تعریف می شدند. بر همین اساس جامعه فئودال اروپا نمونه ای از شکل پیرامونی شیوه خراج گزاری بود. عدم ظهور دولت متمرکز در اروپای فئودال و پراکندگی قدرت اجتماعی، بهترین نشانه پیرامونی بودن آن بود. جوامع خراج گزار مرکزی و جوامع خراج گزار پیرامونی، از نظر ایدئولوژی و فرهنگ، تفاوت های مهمی با هم داشتند. تاریخ نشان می دهد که جوامع خراج گزار پیرامنی در جریان پیشرفت به سوی سرمایه داری، به نسبت جوامع خراج گزار مرکزی، مشکلات کمتری را تجربه کرده اند. به نظر امین، این انعطاف پذیری اکثر جوامع پیرامونی و کم پیشرفته، در کانون نظریه توسعه نابرابر قرار دارد.

اولین بخش کتاب اروپامداری، این گونه پیش فرض ها درباره ضرورتهای مرکزی و پیرامونی فرهنگهای خراج گزار را بررسی می کند. این پیش فرض ها را، از زمان شروع تقابل اروپای فئودال مسیحی با شرق اسلامی ـ عربی مورد برسی قرار می دهد. ملاک اعتبار آنها، امکان کاربرد و تعمیم آنها به دیگر حوزه ها، به ویژه جهان چینی و کنفوسیوسی است.

سرمایه داری با تحمیل خودش در سطح جهانی، دو الزام در راستای عام نگری ایجاد کرده است: نخست ضرورت تحلیل علمی جامعه و اکتشاف قوانین عامی که همه جوامع را به جلو می برد و دوم تنظیم یک پروژه عام بشری که به گسترش محدودیت های تاریخی سرمایه داری می انجامد.

حال پرسش این اسن که این مرزها و محدودیتهای تاریخی کدامند؟ پاسخ سؤال به درک شخص از سرمایه داری بستگی دارد. برای این کار به دو شکل می توان عمل کرد: یکی اینکه می توان سرمایه داری را در بالاترین سطح انتزاع آن ـ تحت عنوان تناقض کار/ سرمایه ـ تعریف کرد و محدوده های تاریخی آن را همان مرزهای قوانین اقتصادی آن دانست. این نقطه نظر به طور اجتناب ناپذیر برداشتی مرحله ای از تطور جامعه را القا می کند. جوامع سرمایه داری(پیرامونی) عقب مانده، پیش از آنکه بتواند با چالشهای احتمالی یا ضروری مربوط به قطع محدوده های خود روبرو شوند، می بایست به مرحله جوامع پیشرفته برسند.

شیوه دوم این است که می توان بر تحلیل سرمایه داری موجود تأکید کرد. منظور امین از سرمایه داری موجود، نظامی است که با بسط گسترده خود در سطح جهان، نوعی قطب بندی مرکز/ پیرامون را ایجاد کرده است که دیگر نمی تواند درون چارچوب خود سرمایه داری جای گیرد. این موضوع، ویژگی دیگر توسعه نابرابر را آشکار می کند و به ما می فهماند که بحث شیوه سازمان دهی اجتماعی سرمایه داری در نواحی پیرامونی این نظام، از نواحی مرکزی آن مهم تر و ضروری تر است.

آیا ایدئولوژی سرمایه داری در این شرایط، به این مشکلات پاسخ می دهد، یا اینکه در توسعه تاریخی خود، فقط نوعی عام نگری ناقص و ناکامل آفریده است که توانایی حل مسائل ناشی از بسط خودش را ندارد؟ برای مفهوم بندی یک پروژه فرهنگی کاملا عام نگر، از چه عناصری باید شروع کرد؟ اینها پرسشهایی هستند که مؤلف در بخش دوم کتاب آنها را مطرح و بررسی می کند.

حاکمیت فرهنگ اروپایی بر جهان، در طول دو دوره زمانی مجزا در تاریخ صورت گرفت. تا زمان رنسانس، اروپا به یک نظام خراج گزار منطقه ای تعلق داشت که اروپائیان، اعراب، مسیحیان و مسلمانان را در بر می گرفت، اما در آن زمان بخش اعظم اروپا در حاشیه این نظام منطقه ای قرار داشت و مرکز آن، قسمت شرقی دریای مدیترنه بود. این نظام مدیترانه ای، بخشی از نظام جهانی سرمایه داری بعدی را در بر می گرفت. از رنسانس به این سو، نظام جهانی سرمایه داری، مرکزش را به سوی مناطق آتلانتیک تغییر داد. در نتیجه منطقه مدیترانه به صور پیرامون درآمد. فرهنگ جدید اروپایی نیز، خودش را حول این افسانه بازسازی کرد که مدیترانه مرز جدید مرکز ـ پیرامون را تشکیل می دهد، شمال آن به قلمرو جغرافیایی اروپا(مرکز) مربوط است و جنوب آن، قلمرو مناطق پیرامونی جهان را شامل می شود. کل اروپامداری بر پایه این برساخته افسانه ای استوار است.

یادآور می شود، کتاب اروپامداری؛ نظریه فرهنگی سرمایه داری مدرن نوشته سمیر امین با ترجمه موسی عنبری با مقدمه ای از محمدجواد ناطق پور به همت انتشارات علم در سال ۱۳۸۹ به بهای ۴۵۰۰ تومان منتشر شده است.

پی نوشتها:

۱.Eurocentrism

۲.Orientalism

۳.Anti -universalist

۴.Construct

۵.Peripheral Tributary

سمیر امین نام یکسانی را به همه نظام های پیشاسرمایه داری می دهد. او همه این نظام ها را مصادیقی از شیوه تولید خراج گزار می خواند. منظور او این است که در این نظام برخلاف نظام سرمایه داری موجود، استثمار اقتصادی شفاف، آشکارا و قابل فهم است. در این بررسی تمام جوانب پیشین مبتنی بر مذهب مانند جوامع اسلامی، مسیحی، هندو و چینی جوامع خراج گزار به حساب می آیند.