حجت الاسلام موسوی، استاد فلسفه دانشگاه مشهد گفت: تمام حکمای الهی معاد جسمانی را قبول داشتند و ابن سینا نیز معتقد است هیچ راهی برای اثبات معاد جسمانی نیست به جز دین.

به گزارش خبرنگار مهر، همایش بزرگداشت روز ابن سینا عصر دیروز در موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه برگزار شد.

حجت الاسلام سیدمحمد موسوی در این مراسم در سخنانی با موضوع معاد جسمانی از نظر ابن سینا اظهار کرد: وقتی ارسطو شروع به تدوین منطق و فلسفه کرد، افلاطون او را مورد سرزنش قرار دارد که چرا نباید مسائلی که در نباید در دسترس همگان باشد را با این کار عمومی کرده است. ارسطو چنین پاسخ داد که آنقدر در این نوشته ها پیچ و تاب قرار دادم که فقط حکما آن را خواهند فهمید و این سنت حکما است. نکات ظریف و دقیقی در حکمت وجود دارد، به خصوص در حکمت مشا که هنوز هست و نکات مبهمی در این فلسفه است که درست فهمیده نشده است.

استاد فلسفه دانشگاه مشهد تصریح کرد: یکی از مسائل هم  که در موضوع معاد جسمانی پیش آمده این است که می گویند ابن سینا منکر معاد جسمانی است. معاد جسمانی در تعالیم ادیان الهی آمده است، اما رویکرد فلسفه با ادیان فرق دارد. دین در صدد این نیست که آنچه برای پیروانش آورده را لزوماً با استدلال عقلی ارائه دهد. مسلماً در ادیان، معاد جسمانی مطرح شده و آنچه مردم از جسم می فهمیدند، همین عنصر مادی است و وقتی سخن از تعلق روح به بدن گفته شده آنها این را می فهمیدند که مجدداً به همین شکل روح به جسم بر می گردد. مشکلی که این فیلسوف دارد از چند جهت است؛ یکی از این جهت که بحث از حالات اجسام  بحث فلسفی نیست. اگر به جایی رسیدیم که از خصوصیت جسم گفته شود، مسئله جزئی است نه کلی و عقل فقط در کلیات راه دارد.

وی افزود: مسئله دوم این است که آن چیزی که به این نحو در ادیان گفته شده دوباره اجسام مادی به هم بپیوندد و مجسمه ای تشکیل شود و روح به آن تعلق گیرد که مسئله تناسخ پیش می آید و فلاسفه این مسئله را محال می دانند. این امور باعث شده که فلاسفه در مسئله معاد جسمانی نتوانند خیلی حرف بزنند. ابن سینا در این مسئله جانب احتیاط و حکمت را کاملا رعایت کرده است و برخورد اصلی که در خصوص این مسئله دارد را نشان می دهد. او در الهیات شفا هم به این موضوع پرداخته است.

حجت الاسلام موسوی با بیان اینکه ابن سینا به دو گونه معاد اشاره می کند، ادامه داد: یکی از اینها از شرع گرفته شده است و جمله ای در این خصوص دارد که بد فهمیده شده و آن این است که هیچ راهی برای اثبات معاد جسمانی نیست به جز دین. ابن سینا در جای دیگر معتقد است شریعت حقه ای که حضرت پیامبر آورده اند، هستی لذت های بدنی را بسط و توضیح داده است. امور که عقل با آنها مواجه می‌شود یا آنها را می فهمد و یا انکار می کند. تمام حکمای الهی معاد جسمانی را قبول داشتند اگر چه لذت های جسمانی قابل قیاس با لذت های روحانی که به آن می رسند نیستند.

وی افزود: به گفته ابن سینا همه حکمای الهی به معاد روحانی خیلی بیشتر از سعادت و لذت های جسمانی اهمیت داده و به این لذت جسمانی التفاتی ندارند و آن را بزرگ نمی شمارند، چون سعادت روحانی یعنی به قرب خدا رسیدن و هیچ لذت جسمانی با قرب خداوند قابل مقایسه نیست. اصل مسئله معاد جسمانی باید در جای خود بسط شود و ملاصدرا در این خصوص راه حلی را ارائه کرده است. یکی از افتخارات ابن سینا این بوده است که از طریق عقل و برهان توانست معاد جسمانی را اثبات کند.

در ادامه این مراسم علی افضلی، مدیر گروه کلام موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه در سخنانی به مقایسه معاد سینوی و معاد صدرایی اشاره کرده و گفت: دیدگاه فیلسوفان ما درباره معاد مبتنی بر نوعی دیدگاهی است  که بر عالم هستی و جهان شناسی دارند. از زمان سهروردی، به خصوص در فلسفه ملاصدرا عالم شامل سه بخش شد که مجردات، مادیات و عالم مثال است که واسطه بین مجردات و مادیات می‌شود. فرق عمده عالم مثال و عالم طبیعت مادی در عالم هیولانی و عالم مثال است. عالم مثال حرکت، دگرگونی و زمان و مکان ندارد. بنابراین عالم مثال شبیه عالم مجردات است اما از نظر اینکه صورت جسمی دارد شبیه عالم مادیات است. لذا از نظر فیلسوفان بخصوص از صدرا به بعد عالم نیمه مجرد یا مجرد نسبی، عالم مثال است. همین دیدگاه جهان شناختی، تعیین کننده دیدگاه آنان درباره معاد است.

وی تصریح کرد: ابن سینا معتقد است معاد یا باید معاد جسمانی و یا معاد روحانی باشد. یک دیدگاه این است که معاد جسمانی را قبول دارند ولی می گویند عقل به آن نمی رسد. واقعیت این است که به اعتقاد من ابن سینا معاد جسمانی را به دو دلیل قبول ندارد. یعنی معاد را فقط روحانی می داند. یکی اینکه اولا اعتقاد به معاد جسمانی با مبانی فلسفی سازگار نیست. یک دلیل دیگر هم این است که انسان هایی که کامل هستند و به عقل محض رسیده اند بعد از مرگ به عالم عقول می پیوندد و نیاز به جسم ندارند ولی افراد بَدَنیون که هنوز در درجات بالا نرسیده اند تکلیفشان چه می‌شود.

افضلی افزود: ملاصدرا در چند آثار خود به فیلسوفان مسلمان بخصوص مشائیون انتقاد می کند که چطور شما معاد جسمانی را انکار می کنید در حالی که قرآن از معاد جسمانی به صراحت صحبت کرده است. از این نظر شاید حق با ملاصدرا است چون ظاهر آیات و روایات نشان می دهد که معاد جسمانی است. تاقبل از ملاصدرا، دعوای معاد بر سر جسمانی یا روحانی بوده است و نظرشان این بود که معاد، جسمانی بوده است. ملاصدرا معاد جسمانی را اثبات نقلی می کند نه اثبات عقلانی. وقتی می گوییم مطلبی اثبات عقلانی دارد یعنی اگر شرع چیزی هم به ما نگوید ما با کنار هم گذاشتن آن می توانیم به آن مطلب برسیم اما اگر شرع، مطلبی را گفت این غیر از اثبات عقلی است.

افضلی تصریح کرد: ملاصدرا از آنچه که شرع گفته است یک تبیین عقلی ارائه می کند و این غیر از اثبات عقلانی معاد جسمانی است. از نظر ملاصدرا، معاد مادی و خاکی نیست بنابراین ملاصدرا می گوید برای بیشتر مردم معاد، معاد مثالی است یعنی جسم دارند اما همه آنها مثالی اند. ملاصدرا معتقد است ما در عالم بعد از مرگ دارای بدن مثالی هستیم که دقیقا هم شکل ما است. از نظر تمام فیلسوفان حداقل در مورد بعضی از انسانها (انسانهای کامل) بعد از مرگ از بدن بی نیاز هستند و بدن را رها کرده و به عالم محض رسیده اند و دیگر محال است که به عالم ماده برگردند. ملاصدرا هم می گوید بعد از مرگ بخصوص انسانهای کامل از بدن مادی بی نیاز شده و محال است به آن رجعت کنند چه در فلسفه ابن سینا و چه در فلسفه ملاصدرا تعلق به معاد جسمانی محال است اما ملاصدرا به بدن مثالی معتقد است.