خبرگزاری مهر، گروه دین و اندیشه: شاید علت نام گذاری سوره مائده به این نام، ذکر مائده آسمانی باشد که در آیات پایانی سوره بیان، و با دعای حضرت مسیح برای حواریون حضرت و اُمّت ایشان نازل و برای اُمّت آنان عید گشت که فرمود: «اَللَّهُمَّ رَبَّنا أَنْزِلْ عَلَیْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ تَکُونُ لَنا عیداً لِأَوَّلِنا وَ آخِرِنا» (مائده/۱۱۴). امّا شاید مائده ای که در این سوره محور است، مائده آسمانی باشد که به دعا و شفاعت نبی اکرم(ص) در غدیر نازل شد. و آن مائده حقیقت ولایتی است که از عوالم بالا بر عالم ما تنزل پیدا کرد. به همین خاطر است که این عید «عِیدُ اللَّهِ الْأَکْبَر» شد. یعنی ما عیدی بزرگتر از این عید نداریم. چرا که مائده و نعمتی بزرگتر از حقیقت ولایت نیست.
غدیر راه رسیدن به مقام محبّت
آیت الله میرباقری در مورد این عید بزرگ و آثار آن می گوید: یکی از آثار مائده و رزق آسمانی نازل شده در غدیر، مقامِ محبّت است. ما رزقی لطیف تر از محبّت خداوند متعال و اولیائش نداریم و این رزق جزو بهترین رزق هاست. و همچنین مقامی بالاتر از مقام محبّین نداریم. محبّت، به ویژه محبّت خدا و اولیائش که محبّت آنان همان محبّت خداست که در زیارت جامعه فرمود: «مَنْ أَحبّکُمْ فَقَدْ أَحبّ اللَّه» جزو بهترین رزق های آسمانی است. پیامبر(ص) فرمودند: «مَنْ رَزَقَهُ اللَّهُ حبَّ الْأَئِمَّةِ مِنْ أَهْلِ بَیْتِی فَقَدْ أَصَابَ خَیْرَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ فَلَا یَشُکَّنَّ أَحَدٌ أَنَّهُ فِی الْجَنَّة». یعنی اگر خداوند متعال محبّت ائمه اهل بیت من را روزی کسی کرد، به تمام خیر دنیا و آخرت رسیده است. بنابراین هیچ کسی تردید نکند که در وسط بهشت الهیست. هیچ رزقی در بهشت بالاتر از رزق محبّت نیست. انسان تا به مقام محبّت نرسد از خداوند راضی نمی شود. مقام رضا، بهشت رضوان، رضایت خداوند متعال از ما، محبّت خدا به ما که از آن به مرضی شدن انسان یاد می شود و آن هم مقام رضوان است، بالاترین مقام در بهشت است.
محبّت سبب ظهور نور امام در قلب و نورانی شدن تمام شئون انسان
وی معتقد است: ایمان ما چیزی جز حبّ امام(ع) نیست. یکی از مائده های نازل شده در غدیر، محبّت امام(ع) می باشد. اگر غدیر نبود امکان رسیدن به محبّت وجود نداشت. محبّت، باطن ولایت است. این حقیقت نازل شد و امکان رسیدن به مقام محبّت امام که بالاترین نعمت هاست، برای ما در غدیر فراهم گشت. البته اگر کسی به این محبّت برسد این همان مقامی است که در روایت ابوخالد کابلی وارد شده است که امام باقر(ع) می فرماید: «هُمْ وَ اللَّهِ یُنَوِّرُونَ قُلُوبَ الْمُؤْمِنِین». اگر کسی مؤمن باشد، امام که شمس حقیقی است قلب او را روشن می کنند به گونه ای که: «لَنُورُ الْإِمَامِ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ أَنْوَرُ مِنَ الشَّمْسِ الْمُضِیئَةِ بِالنَّهَارِ» یعنی نور امام در قلوب مؤمنین، از خورشید در روز آشکارتر است. در ادامه روایت ابوخالد کابلی حضرت فرمودند: «وَ اللَّهِ یَا أَبَا خَالِدٍ لَا یُحِبُّنَا عَبْدٌ وَ یَتَوَلَّانَا...» که از آن برداشت می شود مقام محبّت و ولایت، مقام تولی و پذیرش ولایت امام، مقام محبّت نیز می باشد که اگر این محبت در دل کسی وارد شد، حاصلش این است که امام قلب انسان را مالک می شود و نور امام در قلب انسان ظهور پیدا می کند. این خورشید در حدّی تجلی می کند که نور امام در قلب مؤمن از خورشید در روز آشکارتر می گردد. در این حالت است که به همراهی و معیّت با امام می رسد و با امام می بیند. یکی از حقایق و اسراری که در غدیر نازل شد این حقیقت است. ولایت امام که نازل شد، رازِ اصلی آن محبت است.
وی می گوید: البته ولایت صرفِ محبّت نیست و غیر از آن ولایت تکوینی و جریان محبّت، جریان سرپرستی نیز می باشد. و گرچه ولایت جریان حاکمیت و اولویّت بر نفس است که خداوند به امیرالمؤمنین عطاء نموده همانگونه که پیامبر اکرم فرمودند: «أَ لَسْتُ أَوْلَی بِکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ قَالُوا بَلَی قَالَ فَمَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاه». اما سرِّ ولایت محبّت است. اگر کسی به مقام محبّت نرسد هرچند تبعیّت او نیز تبعیت است و مانند عبادت کسانیست که خدا را به طمع بهشت یا ثواب های دنیوی یا خوف از جهنم عبادت می کنند که آن نیز عبادت است و چنین بندگانی نیز بنده خدا می باشند، امّا آن عبادتی که ارزش دارد، عبادت حبّی است که فرمود: «قَوْمٌ عَبَدُوا اللَّهَ حُبّا» در بحث تبعیّت از امام نیز چنین است. یعنی تبعیّت و همراهی از امام، بخاطر طمع و یا خوف نیز تبعیّت و معیّت است. امّا بالاترین معیّت با امام، معیّت حبّی و از روی محبّت است که اگر محبّت امام در دل انسان جای گرفت و بر وجودش غلبه کرد، شخص به معیّتِ امام می رسد. این همراهی، همچون همراهی سایه با صاحب سایه است. اینگونه نیست که شخص تابع از و امام دو فرد جدای از هم باشند که کنار هم طی طریق می کنند. بلکه محبّت به گونه ای عمل می کند که او می رود و با محبت خودش ما را نیز می برد. امام مغناطیسی است که ما را در جاذبه خود حرکت می دهد. در چنین حالتی شخص به گونه ای می گردد که تمام رفتارهایش تحت فرمان امام می شود. این همان مقام فناست.
مقابله صبورانه دستگاه باطل با ولایت پس از نا امیدی از دین
آیت الله میرباقری بر این باور است: رزقِ محبّتِ امام یکی از مائده های آسمانیست که خداوند در غدیر از آسمان نازل کرد. در غدیر امکان دستیابی به این سِّر و این حقیقت فراهم گشت. بنابراین این باب گشوده شد و به شفاعت پیامبر اکرم(ص) این سفره و این مائده آسمانی بی پرده باز شد و حجاب ها کنار رفت. به همین خاطر غدیر «عِیدُ اللَّهِ الْأَکْبَر» شد. در غدیر از این سرِّ الهی پرده برداشته شد و این نعمت ظاهر گشت و لذا پس از آن این آیه نازل شد: «الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ دینِکُم» (مائده/۳). پس اولین ثمره غدیر این است که کفار از دین شما نا امید شدند که کفاری که عُمَدِ نار می باشند مراد از «الَّذینَ کَفَرُوا» است. زیرا سایر کفّار و عموم جامعه آنان متوجه این أسرار نمی باشند که چه اتفاقی در حال رخ دادن است. «الَّذینَ کَفَرُوا» ابلیس و امثال اوست که از نزول وحی آگاه می شوند.
وی می گوید: در روایت آمده است: هنگامی که غدیر برپا شد و پیامبر امیرالمؤمنین را معرفی کردند، ابلیس ناله ای زد که از ابتدا تا آن زمان چنین ناله هراس انگیری نزده بود. تمام فرماندهان ابلیس به سمت او سرازیر شدند و گفتند چه اتفاقی افتاده است؟ گفت پیامبر(ص) کاری کرد که اگر محقق شود هیچ کسی معصیت نمی کند(۱۸). پس کسانی مأیوس شدند که از این قضایا آگاهند و دشمنی آگاهانه دارند. پس از اعطاء مأموریت رهبری جامعه به امیرالمؤمنین(ع) و قبول ایشان و پرده برداری از ولایت حضرت، با طلوع خورشید ولایت دوران ظلمتِ شب به پایان رسید و به همین خاطر «الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ دینِکُم» نازل شد. هرچند جبهه باطل دوباره به میدان آمدند و ابلیس دست برنداشت همانگونه که روایت صحیحه ای از تفسیر علی بن ابراهیم در جلسه قبل بیان شد که در آن آمده است: پس از غدیر، شیاطین با نگرانی پیش ابلیس آمدند. ابلیس به آن ها گفت: نگران نباشید. بعضی از این مردم به من قول داده اند و از عهد خود نمی گذرند. در روایتی دیگر می فرماید: هنگام برگزاری سقیفه، ابلیس لشگریانش را صدا زد و در حضور آنان تاج پادشاهی بر سر گذاشت و گفت بروید خوشحال باشید و عیاشی کنید امّا آنان می دانستند که کارش تمام شده است. در عین حال فرصت بدست آمده را مغتنم دیدند.
وی معتقد است: بنابراین پس از اتفاقی که در غدیر افتاد، این آیه نازل شد: «الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ دینِکُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْن» (مائده/۳) یعنی شما نگران آنها نباشید و از من بترسید. اگر به درستی عمل نکنید چوب آن را می خورید. آنان قادر به انجام هیچ کاری نیستند. بلکه شما مراقب باشید که هنگام به میدان آمدن امیرالمؤمنین بد عمل نکنید که فرمود: «وَ اخْشَوْنِ». در ادامه می فرماید: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دینا». این بیان به سه نکته اشاره دارد: إکمال دین، إتمام نعمت و دین مرضی.
میرباقری می گوید: باطن دین چیزی جز ولایت الله نیست چرا که فرمود: «هُوَ الَّذی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَ دینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ» (توبه/۳) یعنی خداوند متعال این پیامبر را با دو چیز فرستاد: ۱-هدایت ۲-دین حق. حضرت علی(ع) در مورد «دینِ الْحَقِّ» فرمود: «أَمَرَ رَسُولَهُ بِالْوَلَایَةِ لِوَصِیِّهِ وَ الْوَلَایَةُ هِیَ دِینُ الْحَقِّ» یعنی خداوند پیامبر را مأمور به ولایت امیرالمؤمنین کرد که ولایت همان دین حق است. دینی که حقیقت ولایت است، در غدیر به کمال رسید و کامل نازل شد که فرمود: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ». نه تنها اسلام، بلکه تمام شرایع مناسک و نازله ولایت هستند و خودِ این حقیقت به نحو کامل نازل شد که فرمود: «أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی». منظور از نعمت در قرآن ولایت امام است که امام رضا(ع) فرمودند: نعیم حقیقی جز ولایت ما نیست. این نعمت به اتمام رسید که تمام نعمت های دیگر فرع بر این نعمت و نازله ای از آن هستند. پس این نعمت به تمامیت خود رسید و این دین نیز دین مرضی شد. پس از إکمال و إتمام دین، عده ای زیر بار نرفتند و از آنجا که «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ» (بقره/۲۵۶) خداوند بنا ندارد ولایت را به کسی اجبار کند.
آینده پیش روی غدیر
وی بر این باور است: بنابراین مائده آسمانی غدیر نازل شد و نبی اکرم بی تقیه حقیقت را ابلاغ کردند و این فتوحات و حقایق اتفاق افتاد. در جبهه مقابل هم «وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَیهِم إِبْلِیسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِیقًا مِّنَ الْمُؤْمِنِینَ» اشاره به اقدامات ابلیس و آیه «أَ لَمْ تَرَ إِلَی الَّذینَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ کُفْراً وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوارِ * جَهَنَّمَ یَصْلَوْنَهَا وَ بِئْسَ الْقَرَار» اشاره به سران کفر و باطل است. در بیان اقدامات حضرت علی و سایر ائمه که چه کارهایی تا زمان ظهور تدارک دیدند تا صحنه را برگردانند سخن فراوان است که فی الجمله می توان اینگونه ترسیم نمود: در دوره ظهور آن حقیقت تجلی می کند که فرمود: «وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها» (شمس/۱) این پرده ای که بر ولایت افتاد «وَ الَّیْلِ إِذَا یَغْشی» کنار می رود. ذیل این آیه روایتی است که داستان پس از نبی اکرم در قرآن کریم اینگونه تفسیر می شود: «اللَّیْلُ فِی هَذَا الْمَوْضِعِ فُلَانٌ غَشِیَ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ فِی دَوْلَتِهِ الَّتِی جَرَتْ لَهُ عَلَیْهِ- وَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع یَصْبِرُ فِی دَوْلَتِهِمْ حَتَّی تَنْقَضِیَ، قَالَ: وَ النَّهارِ إِذا تَجَلَّی قَالَ النَّهَارُ هُوَ الْقَائِمُ ع مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ، إِذَا قَامَ غَلَبَ دَوْلَتُهُ الْبَاطِل» این دولت حجاب ولایت شد اما در ظهور حضرت از بین می رود. «وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها» اشاره به غدیر و «وَ النَّهارِ إِذَا تجَلَّی» اشاره به ظهور حضرت دارد. این حقیقتی که در غدیر نازل شد، این نعمت، این کمال دین، این تمام نعمت و این مائده آسمانی، تا عصر ظهور در حجاب رفت و در آن عصر این حجاب کنار می رود و آن جا انسان با این خورشید و این نبأ عظیم، با این حقیقتِ محبّت و رازی که از عالم بالا نازل شد، با حقیقت ولایت حضرت ان شاءالله آشنا می شود. باش تا صبح دولتش بدمد. اینکه که می بینید خوبان کفن پاره می کنند و در رجعت آیند به همین خاطر است که این حقیقت آشکار می شود و آنان می آیند بر سر این سفره می نشینند و از این مائده آسمانی که خدا در غدیر به شفاعت نبی اکرم و دعای حضرت حاصل کرده است برخوردار و متنعم شوند.
ریشه بحران ها این است که انسان از حقیقت انبیا اعراض کرده است
آیت الله سید محمد قائم مقامی در مورد پیام غدیر در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: اصل پیام غدیر این است که حقیقتی که در عالم توسط انبیا تجلی کرد، مقطعی نبوده و قابل تداوم است. دوم اینکه وقتی تداوم پیدا می کند نه فقط به صورت اولیه بلکه بطون و اسرار آن استخراج می شود. ما باید به دنبال عطف توجه دادن جهان به این مسئله باشیم که ریشه بحران ها چیست. پاسخ این است که ریشه بحران ها این است که انسان از حقیقت انبیا اعراض کرده است.
وی ادامه داد: پیام غدیر این نیست که شما وارد دوره دینداری های قدیم شوید. در نقد غرب من شوقی ندارم که بگویم انسان به وضعیت قبل از مدرنیته بازگردد. یک بخشی از فجایع دینی عصر ما به این دلیل به وجود آمده که برخی می خواهند دین را در صحنه جهان بیاورند ولی نمی دانند که بعد از دوره مدرنیته و بی دینی انسان تو نمی توانی هر دینی را به صحنه بیاوری. دوره دین بدون ولایت گذشته است. دینی می تواند بعد از مدرنیته در صحنه جهان بیاید که دین مبتنی بر ولایت و امامت باشد. همان چیزی که در ایران و در انقلاب اسلامی واقع شده است.
وی افزود: ویژگی دنیای قدیم دینداری بدون امامت و ولایت بود. پس از آن منجر به دنیای مدرنیته و کفر جلی و سکولاریسم شد و در انتهای این دوره انقلاب اسلامی واقع می شود و بشریت را متوجه می کند به اینکه به انبیا باز گردد.
وی گفت: پیام غدیر به یک مسیحی این است که آنها به پیامبر خود برگردند نه پیامبری که برای آنها ساخته اند. آمادگی داشته باشند که با عیسی مسیح آنگونه که بوده است مواجهه داشته باشد نه آنطور که برای آنها تفسیر شده یا ساخته شده است. این پیام غدیر است یعنی مهمترین پیام جهان است. این خبر بزرگ عالم و نبأ عظیم است. مراد از غدیر این است که دینی که در صحنه جهان آمد می تواند ناب ادامه پیدا کند و ناب هم فهمیده شود. یعنی می توان فهمی از دین پیدا کرد که با خود دین منطبق باشد.
آیت الله قائم مقامی ادامه داد: امامت مقوله ای است که در کنار همه مقولات قرار می گیرد و کار آن تفسیر و تبیین صحیح آنهاست. کار امام این است که در کنار تمام اصول و فروع قرار می گیرد یعنی همه اصول و فروع از جمله خود اصل امامت یک طرف قرار می گیرد و امام در یک طرف. کار امام این است که تمام این اصول و فروع را برای بشر تفسیر کند. یعنی امامت جریان تاویل دین است. این چیزی است که بشر به این دلیل که می خواسته خودش دین را تفسیر و اجرا کند، کنار گذاشته است. انسانی که نمی خواهد زیر قید دین رود، می خواهد خودش دین را تفسیر و تاویل کند. پیام غدیر این است که دین، متولی و مفسر و مجری دارد.
وی در مورد احیای غدیر گفت: احیای غدیر به علم و فکر و بحث و تحلیل است. این ایام فرصتی است برای طرح مسائل. یعنی در کنار مسئله جشن و شادی و... که جای خود را دارد، اصل مطلب باید این باشد که جامعه ما و جهان بشری هر سال در ایام غدیر با انبوهی از مباحث فکری و تحلیلی مواجه شود. این احیای غدیر خواهد بود. باید فکر کنیم که چه کنیم دنیا به مقطع عاشورا بازنگردد و آن فاجعه دوباره تکرار نشود. این در صورتی است که انسان غدیر را بفهمد. چون انسان غدیر را نفهمید و پیام خدا را اجابت نکرد، جهان به فاجعه عاشورا رسید.