به گزارش خبرنگار مهر، اولین نمایشگاه انفرادی نقاشی های تهمینه میلانی با عنوان «فیلمهایی که نساختم» روز جمعه ۱۶ شهریورماه ساعت ۱۷ در گالری ایوان افتتاح می شود.
تهمینه میلانی، فیلمساز در این نمایشگاه ۲۶ تابلوی نقاشی خود را که طی ۴ سال گذشته خلق کرده است به نمایش می گذارد.
این فیلمساز معتقد است: هر تابلوی این نمایشگاه داستانی دارد و چون من سینماگری قصهگو هستم، همانند فیلم، برای نمایش هر قصه، متناسب با محتوا و موضوع آن، روش و تکنیک متفاوتی برگزیدم.
وی در استیتمنت این نمایشگاه نوشته است: «از زمانی که به یاد دارم، شنیدن قصه، خواندن کتاب و کشیدن نقاشی حال مرا خوب می کرد. وقتی غمگین و دلشکسته بودم، وقتی حوصله آدم های اطرافم را نداشتم، حتی وقتی از شوق زندگی لبریز می شدم، نقاشی می کشیدم. در کنار خرید تمبر و کتاب، خرید وسایل نقاشی بخش عمده پول تو جیبی مرا از آن خود میکرد.
از آنجا که چند بار در مسابقات نقاشی در دوره راهنمایی و دبیرستان اول شده بودم، تصمیم گرفتم در دانشگاه نقاشی بخوانم، اما نمی دانستم برای قبول شدن در کنکور نقاشی باید به کلاس طراحی بروم! برای همین به جای رشته نقاشی در رشته معماری قبول شدم که بیش از طراحی، بر ریاضیات استوار بود. معماری خواندم و در ادامه سینماگر شدم اما مِهر نقاشی با من ماند تا نزدیک به چهل سال بعد که دوباره شروع کردم.
داستان از جایی شروع شد که شروع به نوشتن یک رمان با شخصیت محوری یک خانم نقاش کردم، اما هر چه می نوشتم، دختر داستان من نقاش نمی شد و معمار از کار در می آمد! فکر کردم اگر نقاشی بکشم دختر قصه را بهتر درک می کنم. برای همین وسایل نقاشی خریدم و با جستجو در اینترنت و یادگیری تکنیک اکریلیک شروع به نقاشی کردم.
چند ماه بعد رمان را کنار گذاشتم و همانند دوران کودکی و نوجوانی شروع به نقاشی کردم. اتفاقی افتاده بود! شوقی از درون مرا تشویق به ادامه راه می کرد تا جایی که حتی روی دیوار خانه دوستان، خانه خودمان و اشیای مختلف که ظاهرا کارآیی خود را از دست داده بودند هم نقشی می کشیدم. نقش هایی از زیبایی پیرامون، زخم های روحم، مهربانی خانواده کوچکم و البته قصه زنان جامعه که رنج روح و جسمشان را بر من می گشودند.
هر تابلوی این نمایشگاه داستانی دارد و چون من سینماگری قصهگو هستم، همانند فیلم، برای نمایش هر قصه، متناسب با محتوا و موضوع آن، روش و تکنیک متفاوتی برگزیدم. با این حساب، نقاشی های من بر اساس آموزه ها، تکنیک و روش مشخصی ندارند و راه خود را می روند، اما از روحی واحد سرچشمه گرفته شده اند. روح من و چرا که نه!»