مجله مهر: حجت الاسلام والمسلمین احسان بیآزار تهرانی، از آن روحانیهای منبری است که حالا به واسطه فعالیتهای جهادی و فرهنگیاش در فضای مجازی طرفداران زیادی دارد. کسی که حالا علاوه بر منبر در عالم حقیقی، در دنیای مجازی هم پامنبریهای زیادی بین مردم و به خصوص جوانان دارد. برای همین هم اگر در شبکههای اجتماعی نامش را جست و جو کنید به پویشهای مختلفی فرهنگی و اجتماعی میرسید که درصدد احیای سنتهای خوب و اتفاقات ثمربخش در جامعه است. این واعظ مشهور تهرانی چند سالی است در قالب تشکیلاتی تحتعنوان جامعه وعاظ انقلاب به انجام فعالیتهای جهادی در مناطق محرومی مثل خوزستان، کرمانشاه و سیستان پرداخته است. از طرف دیگر نکته جالب توجه درباره او، علاقه وافرش به ورزش است تا جایی که بسیاری از اطرافیان او پیش از اینکه آقای بیآزار را به عنوان یک روحانی بشناسند از او به عنوان یک بوکسور حرفهای یاد میکنند؛ ورزشی که شاید برای خیلی از ما با کلیشههای ذهنیای که از روحانیون داریم سنخیت نداشته باشد. به همین جهت همه این اتفاقات بهانه خوبی شد تا پای گفت گو با حجتالاسلام و المسلمین بیآزار بنشینیم تا برایمان از کمکها جهادی، فعالیتهای مجازی، عزاداریهای پیش رو در محرم و ضرورت ورزش در زندگیهای این روزهایمان بگوید:
بوکسوری بودم که روحانی شدم
آقای بیآزار جزو کسانی است که بسیارجدی به ورزش بوکس میپرازد؛ به اندازه ای که کاربران فضای مجازی تمرینهای او را با «امیرعلی اکبری» قهرمان هنرهای رزمی MMA دیدهاند. برای همین اولین سوالمان را این طور آغاز کردیم که احسان بیآزار بوکسوری است که طلبه شده یا طلبهای بوده که سراغ بوکس رفته؟ او در پاسخ گفت: «من بوکسوری بودم که روحانی شدم. برای همین برخی رسانهها دربارهام تیتر زدند؛ بوکسوری که منبر میرود. اما اینکه چه اتفاقی افتاد تا به این وادی آمدم برای خودش حکایتی است؛ آن هم زمانی که در اوج آمادگی بدنی برای مسابقات در سطح بالا بودم. من از ۱۴سالگی بوکس کار می کردم در رشته های دیگر هم مشغول بودم؛ ولی بوکس را یک جور دیگر دوست داشتم. از بوکس به عنوان سلطان ورزش ها یاد می کنند. راستش بیشتر جذبه "محمدعلی کلی" من را گرفت آن هم به خاطر شخصیت و حرفهایی که میزد. خیلیها بوکس را که میبینند فکر میکنند مظهر خشونت است در صورتی که به نظرمن، بوکس از لحاظ بحث قدرت و تنفس بعد از کایاک یک نفره بیشترین انرژی را از شخص میبرد. ورزشی است که شاخصههایی مثل تحرک و تفکر دارد؛ چون حتی در یک بازی مثل شطرنج شما در حین مسابقه چند ثانیه ای وقت دارید تا به فکر حرکت بعد باشید اما در بوکس در صدم ثانیه باید تصمیم بگیرید که چه واکنشی از خودتان نشان بدهید. ولی با این وجود در حال حاضر ورزشی نیست که خیلی جدی آن را به همه توصیه کنم چیزی که بیشتر برایم مهم است این است که همه افراد ورزش کردن هر روزه را به خودشان مثل نماز واجب بدانند.»
شب قبل از مسابقات بوکس تصمیم گرفتم طلبه شوم
شاید تصور ذهنی ما از کسانی که بوکس کار میکند صورتهایی است با پیشانی و بینیهای شکسته چیزی که انگار آقای بی آزار از آن مستثنی است. مهم ترین سوال اینجاست که چه اتفاقی رخ میدهد که یک بوکسور سر وقت حوزه و طلبگی میرود؟ «بوکسورها دو نوع هستند دسته اول فایترند یعنی کسانی که دائما درگیرند، میزنند و مشت می خورند این گروه کسانی هستند که دماغ شکسته دارند؛ اما دسته دوم با فرار چرخشی عمل میکنند و حریف را نگه می دارند. در این سبک شما مثل پروانه فرار میکنید و مثل زنبور نیش میزنید. سبکی که دقیقا دوست خوبم امیر علی اکبری در مسابقاتش از آن استفاده می کند. برای همین خود من هم طی این سالهایی که بوکس کار کردم بیشتر از سه تا چهار مشت جدی نخوردم. ولی چیزی که من را در ۱۸سالگی به سمت حوزه برد یک خواب بود. خوابی که تا به الان آن را حتی برای نزدیکترین اعضای خانوادهام هم تعریف نکردم. بعد از آن خواب بود به من الهام شد که باید در این وادی بیایم و آن قدر این تصمیم برای در خانواده ما غریبه بود که وقتی صبح آن روز به پدرم اعلام کردم که می خواهم بروم حوزه پدرم گفت: می خواهی بروی حوزه بسیج ثبت نام کنی؟ گفتم نه، می خواهم بروم همان جایی که از این پارچه ها به سرشان میبندند! یعنی انقدر با این دنیا ناآشنا بودم که حتی اسم عمامه را هم نمیدانستم(باخنده) حتی خانواده هم با این تصمیم من مخالف بودند و میگفتند که تو آدم شر و شوری هستی و به درد حوزه نمیخوری چون آنجا آدمهایی آرام و اهل سکون را میطلبد.»
از موهای مدل تایسونی تا راه نیافتن به حوزه
آقای بیآزار میگوید که اصرارهای خانواده برای تغییر نظرش بیفایده بوده او برای رفتن به حوزه تصمیم خودش را میگیرد و راهی میشود. «روزی که برای ثبت نام در حوزه رفتم، موهایم را مدل تایسونی کوتاه کرده بودم. صورتم هم در مسابقات دچار آسیب و کبودی شده بود. از طرفی پیراهن آستین کوتاه هم پوشیده بودم و یک دوچرخه کورسی هم داشتم. پرسان پرسان از آدمها نشانی حوزه را پرسیدم آنها هم به من نشانی حوزه آیت الله حق شناس را دادند. یک آقایی آنجا بود وقتی که به حجره رسیدم و گفتم که می خواهم اینجا ثبت نام کنم؛ آن بنده خدا وقتی ظاهر من را دید با یک حالت اشمئزازی گفت بفرمایید بیرون ما اصلا جا نداریم(با خنده) من اولش خیلی از این برخورد ناراحت شدم ولی بعد به من نشانی حوزه مجیدالدوله را دادند. وقتی به آنجا رسیدم از قضا روحانی که مسئول ثبت نام آنجا بود خودش تکواندو کار بود و ورزش میکرد. همین اتفاق من را جذب خودش کرد و راهی حوزه شدم.»
باید اهل عمل بود تا کلام اثرگذار باشد
روحانیت قشری است که همیشه آنها را با نام پند و وعظ میشناسیم اما برخی مواقع این سوال پیش میآید که چه طور باید همه موعظهها را عملی کرد. موضوعی که آقای بیآزار درباره آن این طور میگوید: «طلایه دار حوزه رهبر معظم انقلاب است. به عنوان مثال خود ایشان در این سن مقید به ورزش هستند و یک انسان شایسته را در سه حوزه تحصیل و تهذیب و ورزش توصیف می کنند؛ ولی چیزی که مهم است این است که روحانیت باید در عرصه عمل خودش هم شروع کند و فقط به حرف و گفتن بسنده نکند. شما حتی پویش ورزشهای روزانه ما به نام یک شهید را دیدهاید. این پویش اقدامی بود که افراد هرروز به عشق یک شهید ورزش میکردند. من خودم وقتی خواستم مجدد ورزش را به صورت جدی شروع کنم چهل روز خودم را درگیر آن کردم تا ببینم می توانم به این چیزی که می گویم عمل کنم یا نه! بعد از این که این ۴۰ روز تمام شد از این طرح حرف زدم تا ببینم که آیا کلام من اثر می گذارد یا نه!؟ چون دم زدن و سفارش تنها هیچ فایده ای ندارد؛ بلکه باید آن را انجام داد. به عنوان مثال من دیروز پویش دیگری را به راه انداختم به اسم "به عشق موذن کربلا" که در آن قرار شد تا همه در معابر اذان بگوییم و این سنت قدیمی را دوباره احیا کنیم. برای همین هم اولین نفری که این کار را شروع کرد خود من بودم و در میدان ساعت تبریز اذان گفتم چیزی که فکر می کنم بوی خدا را در جامعه می آورد و می تواند تاثیر گذار باشد.»
اگر خدمتی به این لباس نمیکنیم ضربهای هم نزنیم
یکی از ویژگیهای حجتالاسلام والمسلمین بیآزار فعالیتش در حوزههای مختلف است. چه حضور پررنگ مجازیاش در شبکههای اجتماعی، چه اقدامات جهادی در مناطق محروم و یا پیگیری مستمرش در حوزه ورزش؛ اما یک از پرسشهایی که به وجود میآید این است که برای او کدام جبهه الویت بیشتری دارد؟ «من دارم کار خودم را انجام میدهم و فکر می کنم آدم باید جامعالاطراف باشد؛ چون نمی شود فقط روی یکی از اینها فوکوس کرد و باید دانست که همه این کارها کنار هم دیگر لازم است. ولی پیشانی کار من روضه خوانی امام حسین(علیه السلام) است. بین کارهای مختلفی که انجام میدهم باید بگویم من نوکری سیدالشهدا را با هیچ چیز عوض نمیکنم. حضرت آقا تعبیر کردند فضای مجازی هم قتلگاه جوانان است و هم معادل انقلاب اسلامی است. راستش من اگر احساس وظیفه نمی کردم وارد این عرصه نمیشدم. من میخواهم اگر خدمتی نمیکنم ضربه ای هم به این لباس نزنم. تمام تلاش ما این است که ظرفیتها را به این سمت ببریم که نگاه مردم با دین گره بخورد وگرنه هیچ کدام از این کارها هدف ما نیست ما اگر ورزشی میکنیم می خواهیم یاد شهدا زنده باشد. اگر در مناطق جهادی کار می کنیم برای این است که این نگاه را که طلبه ها تافته جدابافته هستند را دور کنیم.»
طلبهها نباید تابوشکنی نکنند
جامعه روحانیت همیشه جزو اقشاری بوده است که در معرض توجه مردم قرار میگرفته. خصوصیتی که گاه باعث میشود که انجام برخی از فعالیتهای روزانه که برای سایر مردم عادی است برای روحانیون عجیب به نظر برسد. از طرفی دیگر هستند بعضی از طلاب که برای مردمی نشان دادن خودشان دست به هر کاری میزنند. اتفاقی که گاه پیدا کردن حد تعادلش هم برای جامعه طلبه و هم برای مردم محل بحث میشود. «ما باید باور کنیم که این لباس همواره با قداست است و چیزی به اسم "زی طلبگی" وجود دارد. چون ما دایه این را داریم که این لباس هم لباس نوکری مردم است، هم لباس پیامبر ما؛ برای همین هم باید حواسمان باشد که با این لباس تابوشکنی نکنیم و از ساختار طلبگی فاصله نگیریم یا نخواهیم به هر قیمتی هر کاری را بکنیم تا بگوییم مثل مردم هستیم. مثل اینکه من بخواهم بروم کنسرت یا پیانو بزنم یا به استادیوم بروم و فارغ از انگیزه تبلیغ دینی صرفا بخواهم پرچم یک تیم را بالا ببرم و تشویق بکنم. چون فکر میکنم این کارها در شان روحانیت نیست. من در بسیاری از موارد به این موضوع اعتراض نشان دادم و خیلی از دوستان از من رنجیده شدند. برای همین هم فکر میکنم انجام هرکاری که در چارچوب زی طلبگی باشد ایرادی ندارد کما اینکه ما باید عرف را هم در نظر بگیریم. چه بسا من خودم در تهران پشت موتور به عنوان راننده نمینشینم ولی در قم این موضوع یک اتفاق عادی است. نکته آخر اینکه ما باید با مردم باشیم ولی مردم زده نباشیم.»
۲۲ سالم بود که در محضر آیت الله بهجت منبر رفتم
یکی از پررنگترین بخش های فعالیت آقای بیآزار اقدامات جهادی او و همکارانش است. اتفاقی که نقطه شروع آن از اوایل دهه ۸۰ بود: «سال ۸۰ من ۲۲ سالم بود که پیش آقای بهجت منبر می رفتم و به دستور "آیت الله هاشمی علیا" در چیذر سال سومم در حوزه معمم شدم، چون هم شوق داشتم هم درسم خوب بود. من همان موقع برای طلبهها طرح تبلیغی داشتم زمانی که هنوز هم فضای مجازی راه نیفتاده بود. من اولین سال تبلیغم طبق نظر آیت الله بهجت در روستایی به نام "جیریا" در شهر اراک اتفاق افتاد. جیریا جایی بود که در یک ماهی که آنجا بودم چیزی نزدیک ۱۵ کیلو وزن کم کردم. من همان سالها که هر کسی کامپیوتر نداشت کلاس به کلاس به بچه ها آموزش مولتی مدیا می دادم و آنها را تشویق می کردم. روزی که داشتیم از آنجا میآمدیم اهالی روستا برای قدردانی ۲۰۰هزار تومان جمع کرده بودند تا به من هدیه بدهند. همان زمان پدر و پدر خانم بنده مبلغی روی این پول گذاشتند تا بتوانیم ساخت بخش زنانه مسجد روستا را تکمیل کنیم آن زمان با این حرکتی که انجام دادیم نزدیک هشت میلیون تومان بین مردم روستا پول جمع و صرف خود اهالی شد.»
بسیاری از پولهای مردمی در زلزله حیف و میل شد
آقای بیآزار در صحبتهایش میگوید دو سال پیش که مقام معظم رهبری دستور آتش به اختیار را مطرح کردند این انگیز در آنها ایجاد شد که روند فعالیتهایشان را تشکیلاتی کنند و آن را به بحث رسانهای گره بزنند. «ما احساس کردیم که باید از مناطق محروم تهران شروع کنیم. سرای احسان یک جای مردمی بود جایی که در آن حدود ۵۰۰ بیمار روانی در آنجا بودند که کسی جز خدا را نداشتند. وقتی دیدیم امکاناتشان ضعیف است تصمیم گرفتیم به کمک مردم به آنجا سر وسامان بدهیم. تا اینکه زلزله کرمانشاه اتفاق افتاد و عدم چالاکی مسئولان در رسیدگی به امور باعث شد تا خود حضرت آقا به کرمانشاه سفر کنند و کمک رسانی را نشان بدهند آن هم درست در لحظهای که عده ای از مسئولان از ماشینهای خودشان پیاده نشدند یا با کفش وارد زندگی مردم شدند. ما هم وقتی آنجا ورود کردیم کارهای خیلی خوبی انجام شد. زمانی که سر چادر زدن خون به پا میشد ما تلاش میکردیم با یک تشکیلات درست اوضاع را در حد توان خودمان ساماندهی کنیم. آن هم درست در زمانی که کمک های مردمی زیادی به خاطر نداشتن مدیریت درست حیف و میل میشد تا جایی که خیلی از این پولها بعدا حکم نوش داروی پس از مرگ سهراب را پیدا کرد. چون بسیاری از این دوستان این مبالغ را نگه میداشتند که بعدا با آن یک دهکده درست کنند و این پولها سر بزنگاه خرج نشد و الان این پول دیگر ارزش مادی چند ماه پیش خودش را ندارد. مثل این میماند که یک مجروح تصادفی را باید احیا کنیم ولی پزشک بیاید به فکر پروتز بینی آن بیفتد. این اتفاقی بود که عواقب بعدی داشت چون تعدادی از بچههای زلزلهزده در سرمای زمستان به خاطر نبود جا جان خودشان را از دست دادند.»
ویدئو: فعالیتهای جهادی؛ از سرای احسان و فعالیت برای زلزلهزدگان تا آبرسانی به سیستان و بلوچستان
سیستان و بلوچستان؛ تنگه احد انقلاب اسلامی
اما بعد از زلزله کرمانشاه نه تنها فعالیت های جهادی این گروه تمام نشده بلکه در مناطقی مثل خوزستان و سیستان و بلوچستان ادامه پیدا کرد. «بعد از کرمانشاه و خوزستان الویت دیگری برایمان پیش آمد که آن سیستان و بلوچستان بود. ما برای این استان تحقیق میدانی کردیم. به لطف خدا و امیرالمومنین با یک مبلغ کم پمپهای آبی زدیم و مشکل بی آبی تا حدی رفع شد. خیلی راحت میشود کار کرد ولی نمیدانم چرا برای این تنگه احد انقلاب اسلامی اقدامی انجام نمیشود. شاید در ابتدای کار فکر کنیم که این رقمها عدد بزرگی برای رفع مشکلات نباشد ولی این کار ما باعث شد تا بعد از آن نگاهها بیشتر به سیستان معطوف شد و بعد هلال احمر پویش آب را راه انداخت و از طرف دیگر وزیر مخابرات اعلام کرد که به مشکلات رسیدگی می کنند و رئیس بنیاد شهید گفت که این موضوع را به هیئت دولت انتقال می دهد. این همان چیزی است که ما می خواستیم تا نگاه ها به سمت این منطقه جلب شود.»
روی منبر تسویه حساب سیاسی نکنید
فارغ از فعالیتهای جهادی یکی دیگر از محور بحثها با آقای بیآزار به عنوان یکی از وعاظ مشهور تهران در آستانه محرم درباره منبر و عزاداریهای این ماه بود. موضوعی که حتی طی چند وقت اخیر مراجع تقلید نیز درباره کم و کیف آن صحبت کرده بودند. مبحثی که آقای بیآزار نیز درباره آن نظرات جالبی داشت. «پیشنهاد من برای اهل منبر و مادحین این است که منبرها را محلی برای سیاسی بازی و تسویه حساب جناحی نکنیم وگرنه قیام امام حسین (علیه السلام) یعنی نگاه سیاسی کسی که طرفدار امام باشد نمیتواند منفعل باشد. من نمیتوانم یزید زمانهام را نشناسم و دم از امام حسین(علیه السلام) بزنم. ما باید نگاه درست و غلط به دنیا را به مردم نشان دهیم. امروز بهترین مسئله وحدت آفرینی است. یک عده در این ممکلت دارند می روند به سمت ذلت آفرینی در حالی که شعار امام حسین هیهات من الذلة است. »
ویدئو: تبیین شرایط جنگ اقتصادی در منابر از منظر حجتالاسلام بیآزار تهرانی
وحدت آفرینی کنیم اما مشکلات را ماست مالی نکنیم
حجتالاسلام بیازار تهرانی پرداختن به «مشکلات مردم» و «تببین ابعاد جنگ اقتصادی دشمن علیه مردم ایران» در منابر را توصیه خود به دستاندرکاران هیاتهای مذهبی میداند. او میگوید: «طرحی که امسال دارم تبیین خطبه منا حضرت سیدالشهداست. این خطبه به گونهای که گویی برای امروز ما گفته شده است. این خطبه میتواند پشتیبان منابر باشد. به نظر من کلیدواژههایی مثل اشرافیت و دنیازدگی را باید تبیین کرد. دشمت برای ما خواب دیده و متاسفانه عدهای هم در این مملکت خوابند. عدهای نفوذی دنیازده کار را سخت کردهاند و ما باید محرم را تلنگری برای آنها قرار دهیم. ما باید بدانیم کسانی امام زمان خودشان را شهید کردند که دچار دنیازدگی بودند. در ۶ ماهه دوم امسال دشمن برای ما خواب دیده است. آنها تمام ظرفیت خود را جمع کردهاند تا فروش نفت ما را به صفر برساند. دشمن از تمامی مخالفان ما حمایت میکند از کوموله و منافق گرفته تا داعش و سلطنت طلب. امروز باید وحدت آفرینی کنیم اما منظورمان ماست مالی نیست. ما باید مطالبهگری کنیم. امام حسین فریا هیهات من الذله زد. عدهای در این مملکت از مذاکره با آمریکا هم گذر کردند و رسیدند به مصالحه با آمریکا و جام زهر دادن به رهبری.»
پستهای سیاسی را رد کردهام
در آخر یکی از نقطههای قابل توجه در گفت و گوی ما واکنشهایی است که آقای بیآزار در طی فعالیتهای گوناگون از مردم و افراد مختلف برایمان نقل میکند و میگوید که هیچ وقت این اقداماتش قرار نیست مقدمهای برای پستهای سیاسی و مدیریتی باشد. او میگوید: «خیلی از روحانیت ما را نقد کردند و خیلیهای دیگر ما را تهدید کردند. بعضیها گفتند که شما وقتی بیل دستت گرفتهای، شان روحانیت را زیر سوال بردی! ولی همین که مردم همراه هستند و نگاهشان تغییر کرده و تحول فکری و روحی داشتهاند برای من کافی است. از همین جا هم میخواهم اعلام کنم که در این مدت پیشنهادهای زیادی برای پست و مقام داشتهام ولی تمامی آنها را رسما رد کردهام؛ چون الان اگر من این کار را بکنم خطاست برای اینکه آن وقت میگویند این آدم محرومین را پله کرد تا خودش به جایی برسد. من رسما میگویم افتخارم خدمت به مردم است و فخر دنیا و آخرتم روضه خوان بودن است و من این را با هیچ سمت وپستی عوض نمیکنم و تا جایی که امکان داشته باشد برای پابرهنهها میدوم.»