حنجره عشق
آن روز بار دیگر
در گیر و دار حادثه ای مغموم
پیشانی بلند زمزمه ای ناب
در رکعت گلوی تو
ضربت خورد
و آفتاب نارس یک مفهوم
در خانقاه خون تو
کامل شد...
باغ کرامت است
گلوی تو
یاحسین!
*سید حسن حسینی