خبرگزاری مهر-گروه هنر-آزاده فضلی: «هنر عاشورایی» بروز و ظهور واقعه جانسوز کربلا و حقانیت حضرت امام حسین (ع) در آثار هنری است. هنر دینی و مذهبی ایرانی به ویژه در نقاشی در دورههای تیموری و صفویه به منصه ظهور رسید و در دوره قاجاریه به اوج رسید و بعد از قاجاریه توسط هنرمندان مختلفی بازتولید شد، به نوعی که میتوان گفت نقاشیهایی با مضامین دینی و عاشورایی هنوز وامدار دوره صفویه و قاجاریه هستند.
از جمله دلایلی که هنرمندان هنوز از سبکها و شیوههای سنتی برای هنر عاشورایی در نقاشی و خوشنویسی بهره میگیرند، باید و نبایدها و عرفیات هنر دینی در جامعه امروز است که هنرمندان را کمتر به سوی خلق آثار جدید به ویژه در گرافیک و نقاشی سوق داده است.
در این باره با مسعود نجابتی طراح و گرافیست و مدیر گروه تجسمی روایت فتح، حبیب الله صادقی هنرمند نقاش و جلیل رسولی هنرمند خطاط به گفتگو نشستیم تا نظر آنها را درباره واکنش هنرهای روز و سبک های جدید هنری به وقایع مذهبی از جمله قیام عاشورا بدانیم و اینکه چطور می توان «هنر عاشورایی» را همچون زنده بودن مفهوم عاشورا، پویا و به روز نگه داشت.
البته این به روز شدن هنر عاشورایی در فرم و سبک مورد تایید برخی از هنرمندان نیست و ورود المان های مدرن به هنر عاشورایی را نه تنها باعث وهن بلکه ضعف هنری آثار می دانند. از سوی دیگر برخی هنرمندان می گویند منعی برای رویکرد مدرن و پست مدرن به هنر عاشورایی نیست و حتی باید به تمدن امروزی در جغرافیای ایران اسلامی دست یافت و شاخصه های هنری خاص آن را داشت.
مسعود نجابتی فضای آثار هنری عاشورایی را با فضای آثار هنری موجود امروزی متفاوت دانست و به خبرنگار مهر گفت: واقعاً نمیتوانیم فضای هنر دینی را با فضاهایی که در گرافیک رایج است و هر روز با آن در ارتباط هستیم، قیاس کنیم چون این نوع هنر با اعتقادات و باورهای مردم سروکار دارد و باید و نبایدها و خط قرمزهایی دارد و عرفیات و شرعیات در آن رعایت می شود که در آثار دیگر تا این حد نیست بنابراین وقتی طراح و گرافیست به آثار عاشورایی میپردازد با مسایلی نظیر باورهای مردم مواجه است و در ارتباطش باید به آن خیلی توجه کند و در پرداخت اثر نیز باید این ملاحظات را ببیند.
وی افزود: این موارد هر چند محدودیتهایی برای طراح ایجاد میکند، اما به هر حال ظرفیتی دارد که به زعم من در هنر اسلامی سبب شکل گرفتن اتفاقات خاصی شده است. یعنی رفتن به سمت انتزاع و فرمهای خاصی که در هنر اسلامی معنا پیدا میکند ناشی از محدودیتهایی بوده که برای طراح به وجود آمده است.
وی با تاکید بر اینکه هنرهای اسلامی و عاشورایی جدید را باید در نیاز امروز و ارتباط واقعی با مخاطب امروز پیدا کنیم، توضیح داد: هنرهایی که امروز در فضاهای مذهبی از آنها استفاده میکنیم میراث به جا مانده از پیشینیان است. ما در یافتن زبان امروزی و خاص امروز موفق نبوده ایم یعنی وقتی بعضاً آثار موفق را بررسی میکنیم رگ و ریشه سنت را در آن میبینیم چه آثار خودم و چه آثار همکاران وامدار میراث صفوی و قبل از آن است. ما در دهه های اخیر به سبک جدید نرسیده ایم که اگر زمانی در آینده بخواهند آثار هنر اسلامی را قضاوت کنند، این دوره دارای ویژگی بارز و برجستهای است. هر چند موفقیتهایی از سوی همکاران در این حوزه کسب شده ولی این موفقیتها بیشتر در پرداخت بوده است تا در رسیدن به عناصر. ما در دهه های حاضر در محتوا و فلسفه پیدایش فرمها و نقشهای هنر عاشورایی موفقیت زیادی نداریم.
شکلگیری هویت و تمدن جدید ابتدا در اندیشه اتفاق میافتد
نجابتی افزود: در این موضوع، نه هنرمندان مقصرند نه جامعه. تصورم این است که این موضوع همه ظرفیتهای کشور از جمله اندیشمندان، فلاسفه، متکلمان، حوزویان و ... را درگیر میکند و فقط منحصر به هنر نیست، چون وقتی تمدنی شکل میگیرد تمام این اجزا در شکلگیری آن موثر هستند. به نظر من شکلگیری هویت و تمدن جدید باید ابتدا در حوزه اندیشه اتفاق بیفتد تا در ادامه در فضای فرم، رنگ و بافت هنری تجلی پیدا کند، بنابراین سلسله عواملی برای محقق شدن این مهم لازم است که هنوز محقق نشده که ممکن است زمان بیشتری لازم باشد، چون کشور بعد از انقلاب اسلامی درگیر بحرانهایی نظیر جنگ و بازسازی بوده و به همین دلیل فرصت لازم برای پرداختن به هسته شکلگیری این تمدن در اختیار نبوده است.
شکلگیری هویت و تمدن جدید باید ابتدا در حوزه اندیشه اتفاق بیفتد تا در ادامه در فضای فرم، رنگ و بافت هنری تجلی پیدا کندردپای هنر گذشته بر آثار هنری عاشورایی امروزی
وی خاطرنشان کرد: ما در معماری اماکن مذهبی مثل مساجد، در فضای تجسمی، سینما و خیلی از فضاهای دیگر هنری کاملاً شاهد این مشکل هستیم و امیدوارم روزی به این حد از توانایی برسیم که در مباحث مختلف هنری اعم از خط، نقش، تدوین و ترکیب بتوانیم شخصیت کاملاً امروزی پیدا کنیم برای مثال وقتی من امروز با صفحهآرایی زیبای یک قرآن مواجه میشوم و آن را مورد بررسی قرار میدهم، متوجه میشوم ردپایی در دوره تیموری و گذشته دارد و عناصر تقریباً همان عناصر است و فقط با مهارتهایی، امروزیتر شده است و نمیتوانیم این هنر را به طور شاخص تولید امروز بدانیم که این از فقدان فضای هنر مذهبی معاصر است.
این هنرمند طراح در پایان به هنر نقاشی و مقایسه آن با گرافیک اشاره کرد و گفت: من نمیتوانم به نقاشی ورود کنم و نظر خاصی در مورد آن بدهم، اما در هنر نقاشی سابقه نقاشی قهوهخانهای و قبلتر از آن وجود داشته است، این در حالی است که در گرافیک چنین سابقهای وجود ندارد یعنی آنچه که در گرافیک امروز بروز میکند، ممکن است از نقاشی و خوشنویسی و حتی صنایع دستی آمده باشد.
ارجاع موضوعات آرمانی و الهی زمینه نوآوری جدید ایجاد میکند
حبیب الله صادقی هنرمند نقاش نیز درباره هویتبخشی به آثار عاشورایی در هنر مدرن ایران به خبرنگار مهر گفت: «عاشورا» مفهوم یک بار مصرف نیست و متنی نیست که آن را یک بار قرائت کنیم و کنار بگذاریم و شاهد این سخن همین که انقلاب اسلامی ایران نیز از معرفت و برکت عاشورا پدید آمده است، بنابراین من فکر میکنم ارجاع دادن موضوعات اجتماعی، آرمانی، انسانی و الهی به عاشورا میتواند زمینه نوآوری و بیان جدید را ایجاد کند.
وی افزود: جریان های دگراندیش نقشه راهشان نقشه غیرمضمونی است و به همین دلیل به سوی اندیشههای سوسیالیستی و مفاهیم انسان برتر و اومانیسم سوق یافتند، اما انقلاب اسلامی و دفاع مقدس برگرفته از مفاهیم ارزشی محرم و امام حسین (ع) شکل گرفته و به همین دلیل ارزشمند هستند.
این هنرمند نقاش در پایان صحبت هایش با انتقاد از عملکرد برخی هنرمندان جوان که فکر میکنند جریان جدیدی در نقاشی دینی پدید آوردهاند، توضیح داد: این هنرمندان بدون اینکه در بحرانهای اجتماعی پخته شوند به عرصه هنری راه یافته و دچار هیجان شدهاند و الان دنبالهروی هنر قهوهخانهای هستند و به صورت سفارشی کار میکنند. بهترین آثار هنری ارزشی در سینما و ادبیات آثاری بوده اند که هنرمند خودش را در مقام «فنا فی الله» و در الگوی اهل بیت (ع) قرار داده است ولی وقتی هنوز هنرمندان این معیارها را در خلق آثارشان ندارند، نمیتوان توقع خلق آثاری نو با هویت جدید داشت.
خطاطی و خوشنویسی از دیگر هنرهایی است که به واسطه قرابتی که با قرآن و احادیث دارد از قالبهای سنتی پیروی میکند و هنرمندان در این هنر کمتر به نوآوری پرداختهاند که شاید بتوان گفت اقتضای این هنر است. البته در دهه ۴۰ بعد از ظهور مکتب سقاخانه، کاربرد خط در نقاشی آغاز شد که آن را نقاشی خط مینامند و این هنر شکل امروزیتری به خود گرفته و حتی هویتی مستقل یافته و امروز در دنیا نیز شناخته شده است. هنرمندان نقاشیخط با رجوع به عناصر هنرهای سنتی، تزیینی و به ویژه خوشنویسی و در راس آن قالب سیاه مشق خط نستعلیق، کتیبهنویسیها و استفاده از طرحهای تزیینینویسی حیوانات در بهکارگیری و تاثیرپذیری از آنها، از هیچ کوششی فروگذار نکردهاند و از ابزار و مواد جدید و همچنین اجرا با شیوهها و تکنیکهای جدید در این جریان استفاده کردهاند و حسین زندهرودی، فرامرز پیلارام، محمد احصایی، رضا مافی، نصرالله افجهای، صادق تبریزی، جلیل رسولی و علی شیرازی از پیشتازان این مکتب هنری معاصر شناخته میشوند.
نگاه جدید به خوشنویسی عاشورایی ممکن است به ضعف آثار بینجامد
در همین باره با جلیل رسولی هنرمند خوشنویس صحبت کردیم که وی پرداختن هنرمندان خوشنویس به خطوط مذهبی و دینی به ویژه عاشورایی را به علاقمندیهای آنها مرتبط دانست و به خبرنگار مهر گفت: هنرمندان علاقمند به حضرت امام حسین (ع) همیشه در این زمینه فعال هستند مثل من که سالهاست پیوسته برای اباعبدالله (ع) کار کردهام، اما در این حوزه جای کار بسیاری با توجه به استحقاق آن وجود دارد و هرقدر هم در این موضوع به خلق اثر بپردازیم باز هم ظرفیت وجود دارد.
این خوشنویس درباره اینکه چطور می توان در دوره معاصر به سبک منحصر به فرد هنر عاشورایی دست پیدا کرد، بیان کرد: داشتن نگاه جدید به خوشنویسی دینی و عاشورایی سخت است ولی هنرمندانی که در حوزه نقاشیخط فعالیت دارند، میتوانند کارهای جدیدتر و هویت جدیدی ارایه دهند.
وی در پایان بر ویژگیهای سنتی در کار خوشنویسی تاکید کرد و توضیح داد: در خوشنویسی عاشورایی خیلی نمیتوان المانهای هنر مدرن را وارد کرد چون ممکن است به ضعف کار بینجامد، مثل موسیقیهای جدید که عموماً دچار ضعف هستند. به نظر من هنرمندی که برای امام حسین (ع) خط مینویسد یا اثری هنری خلق میکند، این کارش نوعی عزاداری محسوب میشود و نمیتوان پا را از حوزه سنت فراتر گذاشت و به اعتقاد من سنتی بودن این هنر باید حفظ شود. به نظر من ارایه یک اثر هنری مهم است و اگر هنرمندان نگاهی زیباتر به سنت داشته باشند تا جلوه نویی پیدا کند و تاثیر جدیدی بر مخاطب بگذارد، در این حوزه به موفقیت بیشتری خواهیم رسید.