ساسان پیروز عضو هیات مدیره انجمن منتقدان، نویسندگان و پژوهشگران خانه تئاتر و مدیر اجرایی گروه تئاتر «لیو» درباره نقش رسانه های مجازی در تبلیغات تئاتر به خبرنگار مهر گفت: اصولا رسانه های دیجیتال در یک دهه گذشته در حال گسترش بوده اند و در کنار رسانه های دیگر به عنوان یک بازوی تبلیغاتی به حساب می آیند.
وی ادامه داد: با گسترش تلفن های هوشمند و اینترنت پرسرعت فضای تبلیغات در دنیای مجازی فراهم شده است و از آنجایی که این فضا، تعاملی در لحظهتر و دوسویه با مخاطبان برقرار می کند، مورد استقبال قرار گرفته است. تبلیغات شهری مثل نصب بیلبوردها یکی سویه هستند و از طرف دیگر تبلیغات تئاتر در رسانه ملی جایی ندارد به همین دلیل اقبال نسبت به فضای مجازی بیشتر شده است.
به گفته وی، درست است که فضای مجازی باعث می شود که مخاطبانش ارتباط نزدیک تری با یکدیگر برقرار کنند اما طبیعتا مثل هر پدیده دیگری نقاط مثبت و منفی دارد.
پیروز یادآور شد: برای تبلیغ یک پدیده، رسانه های دیجیتال باید به عنوان مکمل در کنار رسانه های دیگر عمل کنند اما در وضعیتی که رسانه های دیگر یا در انحصار هستند و یا از دسترس خارج، عملا همه بار مسئولیت برعهده فضای مجازی قرار می گیرد. با تمام درخواست هایی که برای پخش تبلیغات تئاترها از صدا و سیما وجود دارد اما امکان تبلیغات در این رسانه میسر نشده و به نظر می رسد که رسانه ملی به عنوان یک رسانه رسمی تمایل زیادی برای حمایت و گسترش تئاتر ندارد و متاسفانه برنامه هایی هم که در حوزه تئاتر تولید شده است بعد از مدتی به تعطیلی انجامیده است. فضای دیگری که مناسب تبلیغات یک اثر نمایشی است مطبوعات و روزنامه ها هستند اما از زمانی که مطبوعات در دهه ۷۰ با توقیف های گسترده به دلیل مسایل سیاسی روبرو شدند بخش زیادی از جامعه مطبوعات دچار ضعف تاثیرگذاری در معنای عام و خاص شدند.در طول چند سال گذشته نبودن رسانه های تاثیرگذار که جامعه به عنوان یک نهاد مرجع به آن مراجعه کند باعث شده که عوارضش را این روزها به عنوان ناهنجاری در فضای غیر رسمی نشان دهد
وی درباره دلایل کاسته شدن از اهمیت مطبوعات در سال های اخیر توضیح داد: در طول چند سال گذشته نبودن رسانه های تاثیرگذار که جامعه به عنوان یک نهاد مرجع به آن مراجعه کند باعث شده که عوارضش را این روزها به عنوان ناهنجاری در فضای غیررسمی نشان دهد. در حال حاضر به جز چند خبرگزاری که به صورت حرفه ای به نقد و اطلاع رسانی درباره تئاتر می پردازند، بسیاری از روزنامه ها و مجلات از گردونه خارج شده اند. کم رمق شدن فعالیت مطبوعات باعث کم کار شدن نیروهای حرفه ای و متخصصی شده است که دانش پرداختن به مسایل تئاتری را دارند و این افراد جایشان را به کسانی داده اند که نه دانش رسانه ای دارند و نه درباره روابط عمومی و تبلیغات چیزی می دانند بنابراین همه چیز با آزمون و خطا و براساس دیده ها و شنیده ها جلو می رود درحالی که این افراد نمیدانند گاهی به جای کمک کردن باعث ضرر رساندن به نمایش ها می شوند.
این منتقد تئاتر تصریح کرد: بخشی از این اتفاق حاصل از دست رفتن نیروهای متخصص ما در دورانی است که مطبوعات توقیف می شدند و دیگر اینکه اگر به نسبت افزایش تئاترها، تعداد مطبوعات، خبرنگاران و منتقدان حرفه ای و افراد تاثیرگذار روی عامه مردم هم رشد می کردند و در تئاتر به همان نسبت، آموزش هایی در زمینه تهیه کنندگی و روابط عمومی به افراد داده می شد شاهد فقدان توسعه یافتگی در این حوزه ها نبودیم. متاسفانه هیچ انرژی و سرمایه گذاری در زمینه آموزش افراد متخصص وجود ندارد و من مقصر این کمبود را هم بخش دولتی و نهادهای صنفی و هم جامعه تئاتری می دانم. دلیل دیگر این معضل نیز این است که بسیاری از افراد نگاه پروژه ای به این مساله دارند و به جای تلاش برای سرمایه گذاری طولانی مدت که عوارض کمتری هم دارد با نگاه کوتاه مدت و اینکه چطور به سرعت می توان جذب مخاطب کرد به این حوزه می اندیشند تا جایی که برخی از هنرمندان در حد یک فروشنده تنزل پیدا کرده اند.
وی متذکر شد: بخش زیادی از انرژی که برای تبلیغات تئاتر در فضای مجازی صرف می شود، هدر می رود و تاثیرگذاری ندارد و هیاهوی زیاد، بدون نتیجه است. این ایراد به فضای مجازی ارتباطی ندارد بلکه به افرادی که در این فضا فعالیت می کنند و گروه های تئاتری که دانش تبلیغات ندارند، باز می گردد چون این افراد به جای کار کردن روی مارکتینگ و بازاریابی فقط به دنبال جلب توجه روی کارشان هستند.
پیروز درباره تبلیغات چند جانبه برای یک اثر بیان کرد: به دلیل مشکلاتی که ذکر کردم اهالی تئاتر مجبور شدند که به سمت فضای مجازی کوچ کنند در حالی که تمام کمپین های موفق تبلیغاتی در رسانه های مختلف تکثیر می شوند که در اصطلاح ما به این نوع تبلیغات، تبلیغات ۳۶۰ درجه می گوییم به شکلی که از تمام قابلیت ها مانند تلویزیون، تبلیغات شهری و مجازی برای تبلیغ یک اثر استفاده می شود. البته این مساله را هم باید در نظر داشت که برخی از ابزارها اصلا مناسب یک کالا نیستند به عنوان نمونه در برخی مواقع تبلیغ یک نمایش توسط بیلبوردهای شهری اصلا گزینه مناسبی به حساب نمی آید و باید به دنبال رسانه های دیگر برای تبلیغ بود.
مدیر اجرایی گروه تئاتر «لیو» درباره مشخص نبودن اینکه کدام مخاطبان از طریق چه رسانه ای جذب یک اثر نمایشی شده اند، بیان کرد: شناسایی مخاطبان و اینکه از چه طریقی جذب یک نمایش می شوند نیازمند تحقیقات و داشتن پشتوانه مالی و پژوهشی است. به نظر می رسد اداره کل هنرهای نمایشی باید این پژوهش را برعهده بگیرد و سپس نتایجش را در اختیار اهالی تئاتر قرار دهد. گروه های خصوصی در زمینه جمع آوری این آمار کاری از دستشان بر نمیآید. ما در گروه تئاتر «لیو» این تجربه را داشتیم و در سال ۸۴ - ۸۵ پرسشنامه ای را تنظیم کردیم و از آن طریق اطلاعاتی را درباره مخاطبانمان به دست آوردیم اما طبیعتا آن نتایج در این زمان کاربرد ندارد چون آن سال ها فضای مجازی زیاد گسترش پیدا نکرده بود.هرچه با برخورد قهری فضای مجازی را تحت کنترل درآوریم و برای آن آیین نامه و قانون بنویسیم افراد به این فکر می افتند که اگر حریم ها را بشکنند معروف تر خواهند شد
وی با اشاره به اتفاقی که چند وقت قبل به دلیل پخش غیرمجاز تیزر یک اثر نمایشی برای یک مدیر تئاتری و کارگردان آن نمایش رخ داد، عنوان کرد: اتفاقی که مدتی قبل رخ داد بسیار مهم است نه از جهت اینکه یک جریان یا هنرمندی را محکوم کردند بلکه این اتفاق نشان دهنده اشتباهاتی است که در حوزه فرهنگ ما می افتد. برخی از مسایلی که در دنیا جرم تلقی نمی شود در ایران و برخی دیگر از کشورها جرم است و همین مساله انواعی از معضلات را به وجود آورده است. در بسیاری از موارد مسایلی جرم انگاری شده و باید مورد رسیدگی قرار گیرد در حالی که می شود از خیلی موارد جرم زدایی شود و آنها را به هیات های حل اختلاف و صنفی واگذار کرد تا تبدیل به مسایل قضایی نشوند. در مورد حوزه فرهنگ و هنر دیده ایم که چنین برخوردهای قضایی بی نتیجه بوده و مانع از تکرار آن اتفاق نمی شود.
این منتقد تئاتر در پایان درباره نامناسب بودن برخورد قضایی با مسایل فرهنگی گفت: تیزر نمایش «رویای شب تابستان» بر حسب یک کار سهوی یا کج سلیقگی منتشر و منجر به یک برخورد قضایی شد اما همین مساله باعث شد این تیزر چند ۱۰ هزار برابر از قبل دیده و تکثیر شود و همین مساله نشان می دهد که برخورد قضایی با مسایل فرهنگی چقدر اشتباه است و تاثیر معکوس دارد. هر مساله ای که خط قرمز می شود آدم های بیشتری را تحریک می کند و ارزش آن به لحاظ جایگاه اجتماعی و ارزی و ریالی بیشتر می شود مثل اجناس قاچاق. وقتی بین نیاز جامعه و نُرم قانونی اختلاف وجود دارد باعث ارزشمند شدن آن کار خلاف می شود بنابراین هرچه با برخورد قهری فضای مجازی را تحت کنترل درآوریم و برای آن آیین نامه و قانون بنویسیم افراد به این فکر می افتند که اگر حریم ها را بشکنند معروف تر خواهند شد. معتقدم که باید از طریق فرهنگسازی این مسایل را حل کرد نه با توبیخ و بگیر و ببند.