کتاب «نخ قرمز به جای لب‌هایش» نوشته زهرا نوری نویسنده مهاجر افغانستانی در شهر کتاب مرکزی مورد نقد و بررسی قرار گرفت.

به گزارش خبرگزاری مهر، نشست نقد و بررسی کتاب «نخ قرمز به جای لب‌هایش» نوشته زهرا نوری نویسنده مهاجر افغانستانی، عصر دیروز شنبه ۷ مهر با حضور جمعی از نویسندگان و منتقدان ادبی در شهر کتاب مرکزی برگزار شد.

فرحناز علیزاده، نویسنده و منتقد ادبی در ابتدای این نشست، گفت: ما با ۱۱ داستان در این کتاب رو به رو هستیم و به نظر من همه آنها را در ژانر بومی-اقلیمی می‌گنجند؛ چون لحن و شبهه لحن دارند. از سویی فضا و اشیا مربوط به یک خطه هستند. اما آنچه باید در اینگونه کتابها مورد توجه قرار داده شود، فقط فضای مربوط به  این منطقه نیست بلکه گفتمان و تفکر غالب یک اقلیم باید در کل داستان‌ها وجود داشته باشد.

وی افزود: زندگی زنان و سختی‌هایی که به آنها وارد می شود موضوع قابل توجهی در همه داستان‌ها است. گفتمان غالب هم دیدگاه دیگران بر زنان است و زنان این داستان‌ها به شکل‌های مختلف تاکید دارند که مردان دیدگاه مثبتی به زنان ندارند. اما مسئله اینجاست که اگر قرار است از معضلات زیست محیطی چه مسائل زنان و چه مسائل اجتماعی سخن بگوییم باید با نمایش دادن این مسائل آنها را بیان کنیم، اما نویسنده ما در این کتاب بیشتر دغدغه گفتن دارد تا نشان دادن لایه‌های مختلف این مشکلات و این موضوع در چند داستان قابل توجه است.

این منتقد به ویژگی دیگری از ژانر بومی-اقلیمی اشاره کرد و افزود: در داستان‌های بومی و اقلیمی نویسندگان با دو رویکرد به مسایل موجود می‌پردازند. برخی نویسندگان خرافات و معضلات را درشت کرده و از سنت‌ها و خرافاتی می‌گویند که نباید باشد و به نوعی علیه آن ها می‌نویسند. دسته دوم نویسندگان اما  بر این سنت‌ها صحه می‌گذارند و خانم نوری از دسته اول و معتقد است که سنت‌های کهنه باید کنار گذاشته شوند.

علیزاده در ادامه گفت: ما چند نوع خواننده داریم. یک سری‌ها داستان کوتاه نمی‌خوانند اما اگر داستان کوتاه می‌نویسیم باید بدانیم که مخاطب ما داستان کوتاه‌خوان است. بنابراین در داستان‌ها فقط باید به او نشانه هایی بدهیم چون خواننده بیشتر می‌خواهد به جای واگویه، کنش ببینند و درد در حرکت نشان داده شود. اطلاعات در داستان کوتاه باید به صورت قطره‌چکانی به او داده شود؛ مثل درست کردن پازل باید اجازه دهیم تا خواننده به کشف و شهود برسد. اما موضوع قابل توجه در این کتاب این بود که داستان‌ها بیشتر دغدغه گفتن دارند تا نشان دادن. یعنی مسئله پیام دادن و معنامحور بودن باعث شده داستان ها بیشتر روایت شوند و همین موضوع باعث تکرار پذیری آنها شده است. ضمن این‌که بعضی از داستان‌ها هنوز طرح‌واره هستند و داستان نشده‌اند.

این داستان‌نویس در بخش دیگری از سخنان خود به زوایای دید موجود در داستان‌های این کتاب اشاره کرد و گفت: در این کتاب با من‌های راوی بیشتر از زوایای دیگر روبرو هستیم اما استفاده از زاویه دید دوم شخص در ۳ داستان  قابل توجه است. دیدگاه دوم شخص مخاطب را به سمت نثر شاعرانه می‌برد و خانم نوری تقریباً در سه داستان از این دیدگاه استفاده کرده است. درحالی که راوی های این داستان‌ها متفاوت هستند هرچند که نویسنده در این داستان‌ها تجربه‌ورزی کرده است. اما در استفاده از  زاویه‌دیدها اولاً باید نگاه کرد که در داستان فرد خودش نمی‌تواند حرف بزند؟ اگر به هر دلیلی نمی‌تواند حرف بزند اینجا شما باید فرد را مخاطب قرار دهید در حالی که افراد این داستان‌ها همگی خودشان می‌توانند حرف بزنند بنابراین انتخاب زاویه دیده دوم هوشمندانه نبوده و فقط برای این انتخاب شده که با احساس خواننده همراهی بیشتری داشته باشد. بنابراین هر زاویه دید نه به جهت زیبایی بلکه برای این باید انتخاب شود که که در خلق موقعیت همخوانی ایجاد کند.

در بخش دیگر این نشست، علی مسعودی‌نیا روزنامه‌نگار و منتقد گفت: از مجموع داستان‌ها نوعی شعارگونگی به چشم می‌آید. به طور کلی در دوران گذار  نوشتار زنانه به طور دغدغه مطرح می‌شود تا جایی که به وجه عصیانی می‌رسد و جنبش مانند می‌شود بنابراین بیشتر متون داستانی ما هم گزارش دادن وضعیت موجود توأم با مویه و مرثیه خوانی برای این زنان است. کتاب ایشان هم دوران گذاری است بر سرنوشت زنان و این گزارش و شرح ماوقع شاید خیلی در این کتاب تلخ رقم زده شده که در سرنوشت کتاب هم دخیل بوده است.

وی به پردازش نوع حجاب و تنانگی در کتاب اشاره کرده و گفت: تقریبا در همه داستان‌ها شاهد رویارویی همه شخصیت‌ها با حجاب هستیم از  کودک، مادر، همسر تا پدر و معشوق همگی از تمام زوایا به این موضوع می پردازند. موضوع قابل توجه دیگر این است که در ادامه مسئله پوشش، در خصوص مسائل مرتبط با نهادهای اجتماعی، عرفی و سنتی هم صحبت می‌شود. مسائلی مانند غیرت، ازدواج، قاعدگی و تربیت. بنابراین تمام مسائل مرتبط با زنان را از همین وجه مورد پوشش قرار می‌دهد و به نوعی میانجی قرار داده می‌شود.

این مترجم گفت: از طرف دیگر اتفاقی که در این مجموعه می‌افتد این است که دغدغه نویسنده غیر از گزارش عینی، ارائه فرصت بازنمایی‌های سوبژکتیو است و این وجوه هذیانی و کابوس‌وار  در کنار روایت گزارش‌ها و وجوه ذهنی قابل توجه است. به همین روال داستان‌ها شخصیت محور شدند و به نوعی با اعمال تکراری در همه داستان‌ها مواجه هستیم. به نحوی که شیوه توصیف داستان‌ها مشابه است. موضوع دیگر که ایراد بزرگی هم محسوب می‌شود این است که ما شاهد دسته‌های مختلف سنی در داستان‌ها هستیم اما تفاوت معناداری بین زن، بچه، پیرمرد و پیرزن نمی‌بینیم. به نوعی مشخص است که همه داستان ها را یک راوی روایت می‌کند درحالی که ما در کتاب به لحن گردانی و دیالوگ و مونولوگ متفاوت نیاز داریم.  

این منتقد ادبی تاکید کرد: این موضوع باعث شده متوجه تفاوت داستان‌ها نشویم. حتی تفاوت شخصیت‌ها در داستان‌ها وجود ندارد البته داستان کوتاه محل تجربه است اما خانم نوری در شکل روایت محافظه‌کار عمل  کرده در عین حال ویراستاری کتاب هم در چند جا کج‌سلیقگی دارد و حتی در بعضی صفحات زمان افعال  به هم ریخته است.

در ادامه این برنامه یکی از حاضران گفت: کتاب خیلی تلخ و تاریک بود و سیاهی داستان باعث زنندگی داستان‌ها برای مخاطب می‌شد. نویسنده باید به شکل رسا و دلنشین‌تری‌ مشکلات و سیاهی‌های موجود در کشور افغانستان را بیان کند چرا که از سیاهی گفتن چیزی را عوض نمی‌کند و باید حرف های نو و جدید ارائه کرد که تازگی داشته باشد. نه اینکه مشکلات گفته نشود بلکه به شیوه ای دیگر.

یکی دیگر از حاضران نیز گفت: من از روایت سیاهی‌ و تلخی‌ها به این شکل کیف کردند چون ما زن‌ها همیشه باید این سیاهی‌ها را با گذاشتن یک ماسک قشنگ بر روی صورتمان بپوشانیم، شاد باشیم و به نوعی خودسانسوری کنیم و چیزی نگوییم. اما در این داستان‌ها خود سانسوری وجود نداشت و  دردی که وجود دارد به طور کامل  روایت شده بود و این موضوع برای من نقطه قوت بود.

سومین مخاطب حاضر در این نشست نیز  به قسمتی از صحبت‌های علیزاده انتقاد کرد که «نباید از زاویه دید دوم شخص استفاده می‌شد» و گفت: اتفاقاً روایت داستان از زبان شما جالب بود و به عنوان اثری در ادبیات فارسی جذاب است. موضوعات در کتاب‌ها در مورد مفاهیم فیزیکال زنان سرکوب شدند اما این کتاب به خوبی به آنها پرداخته است.

نوری نیز در پایان این نشست در سخنان کوتاهی، گفت: جلسات نقد جلسات بسیار خوبی است و من روی نقد، نقد نمی آورم. وقتی کتابی چاپ می‌شود دیگر فقط برای نویسنده نیست و اگر حرفی روی کتاب زده می‌شود یعنی اینکه کتاب حرف دارد. من سال‌ها تلاش کردم، در جمع‌های زنانه نشستم، به گریه انداختم و گریه کردم تا این کتاب را بنویسم.