کتاب «تولستوی و مرگ» که بخش اول آن به تفسیر اندیشه مرگ در آثار تولستوی با نگاهی محوری به داستان «مرگ ایوان ایلیچ»، به قلم گری جان و با ترجمه مرحوم ایرج کریمی، منتشر و رونمایی شد.

به گزارش خبرنگار مهر، با اینکه «مرگ ایوان ایلیچ» را عموماً برترین دستاورد ادبی تولستوی در سی سال آخر زندگی‌اش می‌دانند، تاکنون بررسی جامعی از این اثر در قالب یک کتاب مستقل صورت نگرفته بود.

کتاب «تولستوی و مرگ» که بخش اول آن به تفسیر اندیشه مرگ در آثار تولستوی و با نگاهی محوری به داستان «مرگ ایوان ایلیچ» می‌پردازد، به قلم گری جان و با ترجمه مرحوم ایرج کریمی، از جمله آخرین آثار او در سال پایانی زندگی‌اش است که به تازگی از سوی نشر دف روانه بازار کتاب شده است.

این کتاب «تولستوی و مرگ» شامل تحلیل و تفسیر اندیش مرگ در آثار تولستوی با نگاهی به داستان مرگ ایوان ایلیچ و متن کامل داستان در سه بخش است؛ بخش اول: یک تفسیر به زمینه تاریخی و ادبی، اهمیت اثر، استقبال انتقادی، یک تفسیر، زندگی، بیماری، مرگ، الگو و ساختار، مضمون‌ها و گواهی‌ها. بخش دوم: گاهشمار زندگی تولستوی و تصاویر. بخش سوم: داستان مرگ ایوان ایلیچ (ترجمه اولیه، مهندس کاظم انصاری و بازنویسی و ویرایش نهایی ایرج کریمی).

حمیدرضا شعبانی مدیریت نشر دف، در مقدمه کتاب، این اثر را نوعی سفر دانسته است و معتقد است: کالبد کتاب، می‌بایست همچون بخش تفسیر، مُعرف فنون ساختاری اثر باشد. شاید مهم ترین تکنیک ادبی به کار رفته در داستان، همچنان که در بخش تفسیر تبیین شده، ایجاد شبکه ای گسترده و ظریف از وارونگی است. از این روست که رنگ آبی که نشان زندگی است، رنگ زمینه جلد کتاب و آستر بدرقه آن شده است.

همچنین به مناسبت انتشار این کتاب، مراسمی برای رونمایی از آن و همچنین بزرگداشت مترجم فقیدش، با حضور چهره‌هایی مانند بیژن کریمی، ریاضی‌دان، مترجم متون فلسفی و برادر مرحوم کریمی، سیاوش جمادی ادیب، فیلسوف و مترجم آثار فلسفه غرب، هوشنگ گلمکانی منتقد، روزنامه‌نگار و مترجم سینما، سعید عقیقی مدرس، منتقد و مترجم سینما و فواد نظیری ادیب و شاعر،   در فرهنگسرای نیاوران برگزار شد.

بیژن کریمی در این مراسم ضمن اشاره به نقش برادرش در زندگی خود به عنوان یک راهنمای همه جانبه، مراتب قدردرانی خود را از گری جان، ایرج کریمی و نشر دف اعلام کرد.

سیاوش جمادی هم در سخنانی گفت: تولستوی بعد از «جنگ و صلح» دچار تغییر و تحول روحی عظیمی شد و به مسئله مرگ و ترسِ از آن، به طور جدی‌تر از آثار بزرگانی چون فرانسیس بیکن و شکسپیر پرداخت.

وی همچنین در ارجاع به داستان در فصل ششم، دغدغه ایوان در خصوص مرگ را همان دغدغه تولستوی دانست و افزود: تولستوی رویکردهای فلسفی، روانشناسی غرب را در فرم رمان به خوبی مطرح کرده است.

سیاوش جمادی همچنین گفت: تولستوی یک انجیل جدید نوشت که آن را به نوعی پاسخ به معنی زندگی می‌دانست و سعی کرد در این انجیل الاهیات را از مسیحیت تفکیک کند و تمام شریعت را در دو حکم، خدای خود و هم نوع خود را دوست بدار، همان طور که خودت را می‌توانی با دل و جان و خرد دوست داشته باشی، خلاصه کرد.

هوشنگ گلمکانی هم در سخنانی به شرح دوستی و همکاری خود با ایرج کریمی پرداخت و گفت: دو کتاب «۱۰ سال با هملت» گریگوری کوزینتسف و کتاب «تولستوی و مرگ» با ویژگی خاصی در مقدمه، عکس‌ها، نقاشی‌ها، صفحه آرائی‌ها، چاپ و شمایل‌های خاص هر صفحه، با ترجمه و تحقیق ایرج کریمی، منتشر شده توسط نشر دف، نمونه‌هایی نادر از تقارن سلیقه و عشق مولف و ناشر به کتاب و  نگارش کتاب‌هائی با این دقت و وسوسه در تاریخ نشر ایران بی سابقه بوده است.

وی سپس به نقاشی‌ای از ایلیا رپین مندرج در صفحه ۱۱۳ کتاب «تولستوی و مرگ» اشاره کرد که تولستوی را با حالت خاصی لمیده و در حال مطالعه در زیر درختی در جنگل غان نشان می‌دهد و به مقایسه این نقاشی و عکسی از مرحوم ایرج کریمی، دراز کشیده بر تخت بیمارستان، در روزهای آخر زندگی پرداخت و تعجب خود را از اینکه ایرج در این لحظات پایان زندگی چرا مطالعه می‌کند، ابراز کرد؛ هر چند تولستوی در حال مطالعه و رو به زندگی ولی ایرج در حال مطالعه و رو به مرگ است.

از نظر گلمکانی کتاب اخیر صرفاً درباره مرگ نیست بلکه درباره همه چیز، تاریخ، روانشناسی، فلسفه و حتی خود زندگی است. و به نوعی پیش بینی وضعیت آینده روسیه و پیامدهای خشونت اجتماعی و انقلاب در آینده جامعه است.

در ادامه برنامه فیلم کوتاهی با نام «متافیزیک اندوه» ساخته  سینا سلیمی، خواهر زاده ایرج کریمی در خصوص ارتباط عاطفی اش با ایرج کریمی و زیست جهان او پخش شد. این فیلم شامل صحنه‌هایی از زندگی ایرج کریمی، اشعارش و گزیده نوشته‌هایش در نشریات سینمائی بود.

سعید عقیقی، مدرس، منتقد و مترجم سینما هم در صحبتی کوتاه به خاطراتی با ایرج کریمی اشاره کرد و در باب اهمیت این اثر تولستوی و مقایسه فیلم «زیستن» کوروساوا با داستان مرگ ایوان ایلیچ سخن گفت و اشاره کرد که زنده‌یاد ایرج کریمی در همه چیز خصلت «خیلی زود» را داشت؛ خیلی زود شعر گفت، خیلی زود کتاب خواند، خیلی زود فیلم ساخت، خیلی زود قهر می‌کرد، خیلی زود آشتی می‌کرد و بالاخره خیلی زود از میان ما پر کشید.

وی افزود: اگر برخی از آثار تولستوی نظیر جنگ و صلح و آناکارنینا را سمفونی بدانیم، آثاری بسیار تاثیرگذار چون مرگ ایوان ایلیچ، و سونات کرویتزر، نوعی سونات‌های فراموش نشدنی هستند. از این لحاظ  بسیار عجیب است که آثار روسی را می‌توان هم کلاسیک دانست و هم مدرن که شامل برش‌های عمیق فلسفی و روانشناسی هستند.

فواد نظیری هم در سخنانش ایرج را عاشقی دانست که عاشقانه زیست و در ادامه به خاطرات و همراهی‌های خود در لحظات آخر زندگی مؤلف پرداخت و نوید اثری دیگر در قالب رمان به نام «ملال جدول باز» را داد که در اختیار نشر دف است.

وی در پایان سخانش هم فرازهائی از مقاله خود درباره ایرج کریمی را به بهانه انتشار رمان دن کیشوت که سال‌ها قبل در نشریات منتشر کرده بود، خواند.

انتهای برنامه با آئین رونمائی کتاب با حضور خانواده زنده‌یاد کریمی، دکتر طهماسب صلح‌جو، احمد امینی و غلامرضا امامی انجام شد.