به گزارش خبرنگار مهر، انبیاء الهی به عنوان روشنگران راه حق و حقیقت آمده اند تا با آیین و موازین الهی پیروان خود را رهنمون کنند. انبیاء الهی در واقع بیان کنندگان رسالت خداوند در زمین هستند که انسانها با پیروی از آنها و بهره گیری از تعالیم آنها راه خود را یافته و به سرمنزل سعادت نایل می آیند.
آنجه مسلم است این است که انبیاء الهی که یکی پس از دیگری آمده اند، نه تنها یکدیگر را تکذیب نکرده اند بلکه آمده اند تا یکدیگر را تکامل بخشند و آموزه های الهی را کاملتر از دیگری ارائه دهند؛ به طوری که خاتم الانبیاء به عنوان آخرین نبی الهی با قرآن آمد تا راه حقیقی را به پیروان حق نشان دهد.
بنابراین در درجه اول می توان اذعان داشت که هدف اصلی انبیاء الهی انسان سازی بوده است، چرا که انسان در این گردونه هستی باید خود را اصلاح کند تا بتواند ضمن ارشاد و راهنمایی دیگران جامعه ای را نجات بخشد . از این رو برنامه ریزی هدفمند انسان را به سرمنزل مقصود راهنمایی می کند.
پس تزکیه نفس و پالایش روح را از آلودگی بستری می شود تا این انسان الگویی برای دیگری شده و بتواند علوم مختلف را کسب کند. چرا که به گفته برخی از اندیشمندان، علم تنها یادگیری محض نیست بلکه معرفت در تمامی ابعاد وجودی انسان است که هر چه بصیرت و معرفت وسیعتری داشته باشد خود آگاهی و خداخواهی او بیشتر می شود.
در این راستا می توان گفت که انبیاء الهی تمامی ویژگیهای خوب بشری چون عدالت اجتماعی، خیرخواهی، صداقت و ایمان را اشاعه داده اند و به طور کلی کمال انسان را خواهان هستند. اما در جامعه امروز که درگیری و نزاع میان گروههای مختلف رو به افزایش است و میان پیروان ادیان الهی در پی تحریکات فتنه انگیزان، اختلاف ایجاد شده است، این وظیفه رهبران ادیان الهی است که از ایجاد اختلافات جلوگیری کرده و مردم را نسبت به آن آگاه کنند. چرا که طی یک برنامه ریزی منسجم و هماهنگ میان پیروان ادیان ابراهیمی نقاط مشترک ادیان الهی چون محبت، اخوت و برادری ایجاد شده و انسان به غایت خود که دستیابی به سعادت است، می رسد.
در شرایط سخت و دشوار فعلی که بشریت در تیررس آماج فتنه ها و شکافها قرار دارد،"گفتگو" می تواند بهترین و اصلی ترین راهکار برای برقراری صلح باشد؛ چرا که آنها طی گفتگوهای منطقی و عقلانی نظریات خود را بیان کرده و نقطه نظرات خود را بیان می کنند.
رسالتهای آسمانی ادیان الهی ( اسلام، مسیحیت و یهودیت) فراخواندن به سوی ایمان به خدا است تا در روی زمین عدل و داد برپا شود. از این رو بر همه واجب است که با یکدیگر بر اساس احترام متقابل و به نیکی تعامل کرده تا تأثیرات و روابط منفی از بین رفته و ارتباط عمیقی میان آنها ایجاد شود و این نتایج انسانی ضامن اتحاد میان نوع بشر خواهد شد. شناخت واقعی یکدیگر تنها از طریق گفتگوی عملی و با هدف همزیستی و برقراری عدل و امنیت و صلح ممکن خواهد بود. گفتگو فرصتی برای اشاعه صلح است.
تأثیر گذاری و تأثیر گیری بشر از یکدیگر تنها بر اساس ارتباط صورت می گیرد، ادیان برای هدایت بشر می آیند تا شناخت و تفاهم کامل میان ادیان آسمانی حاصل شود. مسیحیان می گویند که وحدت باید تنوعات بشری باشد و انجیل یکی است و هر کس می تواند از هر مذهبی آن را با توجه به اعتقاداتش بخواند، زیرا کتابهای آسمانی بر اساس حق آمده اند .ادیان آسمانی با یکدیگر در برخی امور چون زکات و برخی عبادات مشترک هستند .
نقاط مشترکی میان ادیان آسمانی در همه جای دنیا وجود دارند، به منظور افزایش و گسترش این نقاط مشترک باید دیدارها، همایشها و نشستهای مختلفی برگزار کرد.این امر باید در معرفی مبادی و مبانی هر یک از ادیان انجام شود تا انسجام و اتحاد، به رغم وجود نقاط اختلاف میان پیروان ادیان الهی به وجود آید.
در جهان فرهیختگان و اندیشمندان می توانند کمک بسیار زیادی به تحکیم و تثبیت روابط تمدنی جدید انجام دهند، آنها با سابقه بسیاری که در فعالیتهای فرهنگی دارند می توانند به تصحیح چهره اسلام بپردازند. بنابراین اول باید گفتگوی میان یکدیگر را درک کرد و سپس با شکل بسیار مطلوبی با یکدیگر تعامل کنیم، فراگیری چگونگی تعامل و گفتگو منجر به دوری از مسئله تناقض گویی و تفرقه می شود. آموزش حقیقی مسلمانان و مسیحیان احترام متقابل را در پی دارد و به شناخت دیگری می انجامد، چرا که اسلام و مسیحیت ارزشهای مشترکی دارند که اصل اساسی این ادیان آسمانی است، از این رو باید در عملکردهای خود بر آن تأکید و تمرکز کنیم.
از سوی دیگر می توان گفت که حلقه ارتباطی همه ادیان پرستش خداوند است، همگان اعتقاد دارند که خداوند ما را فرا می خواند .مؤمنان باید در راستای درک پیام الهی تلاش سازنده ای داشته باشند. انسانها باید آزادانه به عبادت خداوند بپردازند و هیچ محدودیتی نداشته باشد، باید صلح را در راستای منافع و اتحاد بشری برقرار کرد.