به گزارش خبرنگار مهر، هفتاد و ششمین جلسه گروه علمی فلسفه سیاسی مجمع عالی حکمت اسلامی با موضوع پاسخ اعضاء به مباحث کاربردی فلسفه سیاسی در جامعه با حضور اعضای گروه چهارشنبه ۱۸ مهرماه در مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد.
در ابتدای این نشست دکتر محمد پزشگی در مورد کاربردهای فلسفه سیاسی در زندگی روزمره به ارائه سخن پرداخت و گفت: فلسفه سیاسی خدمات مختلفی به زندگی روزمره ارائه میدهد: نخست این که فلسفه سیاسی نحوه نگرش به موضوعات سیاسی را نشان میدهد؛ رویکردی که زاویه دید برای نگاه به موضوعاتی مانند توسعه سیاسی، نظام سیاسی، فرهنگ سیاسی و هزاران موضوع دیگر را نشان میدهد. دومین خدمت فلسفه سیاسی به زندگی رومزه ارایه معیارهای تشخیص «حق» و «صدق» است. به عنوان مثال آیا مشارکت سیاسی کار درستی است یا مردم سالاری شیوهای از حکمرانی است که متناسب با موازین حقیقت میباشد.
وی افزود: سومین خدمت فلسفه سیاسی به زندگی روزمره آن است که این فلسفه منشأ نظام ارزشهای زندگی سیاسی را مشخص میکند؛ این که استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی ارزشهای بنیادین نظام جمهوری اسلامی ایران هستند برخاسته از فلسفه سیاسی اسلامی است. چهارمین خدمت فلسفه سیاسی به زندگی روزمره آن است که مدل نیازهای سیاسی یک جامعه را ترسیم میکند؛ این که نیازهای سیاسی اولیه، اساسی و ثابت یا متغیر مردم ایران کدامند و چگونه مرتفع میشوند.
این عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی تصریح کرد: پنجمین خدمت فلسفه سیاسی به زندگی روزمره این است که فلسفه سیاسی میتواند معیارهای حداقلی و حداکثری «انسان» کدامند. این که آیا انسان مورد اشاره در فلسفه سیاسی گرگ انسان است یا باید گاهی چون شیر عمل کند و گاه مانند روباه یا این که جانشین خداوند بر روی زمین است. ششمین خدمت فلسفه سیاسی به زندگی روزمره تعیین معیارهای عدالت اجتماعی و سیاسی است. این که آیا توزیع یارانه به تمامی شهروندان متناسب با عدالت اجتماعی است یا تخصیص آن به شهروندان کم درآمد. هفتمین خدمت فلسفه سیاسی به زندگی روزمره ارایه معیارهای حل و فصل تعارضات در تصمیم گیریهای اساسی جامعه است.
وی با تأکید بر اینکه فلسفه سیاسی قواعد ترجیح یک تصمیم سیاسی بر تصمیم سیاسی دیگر یا نحوه رفع تعارض میان دو تصمیم سیاسی را نشان میدهد، اظهارکرد: به عنوان مثال آیا قطعنامه ۵۹۸ سازمان ملل باید پذیرفته شود یا نه و این که در سیاست خارجی جمهوری اسلامی تعارض میان پیوستن کشور به معاهدات بین المللی با این اصل «نفی سبیل» که یکی از اصول اساسی سیاست خارجی جمهوری اسلامی رفع میشود. هشتمین خدمت فلسفه سیاسی به زندگی روزمره آن است که معیارهای رشد و نیز تربیت سیاسی شهروندان را مشخص میکند.
پزشگی تصریح کرد: این که یک شهروند جمهوری اسلامی باید چه دانشی از نظام سیاسی خود داشته باشد، بینش او نسبت به آن چه باشد و کدامین کنش سیاسی یا اجتماعی را برگزیند. نهمین و آخرین خدمتی که در اینجا برای فلسفه سیاسی در زندگی روزمره اشاره میشود آن است که فلسفه سیاسی معیارهای زندگی سعادتمندانه در عرصه سیاست و کمال سیاسی را نشان میدهد. این که آیا سعادت سیاسی و کمال یک نظام سیاسی رسیدن به رفاه است یا این که آیا مردم سالاری کمال یک نظام سیاسی را نشان میدهد پرسشهایی هستند که فلسفه سیاسی معیارهای پاسخگویی بدانها را مشخص میکنند.
دکتر شریف لک زایی هم درباره کاربرد اجتماعی و سیاسی فلسفه اسلامی به ارائه سخن پرداخت و گفت: در این زمینه ما نیازمند آن هستیم که وضعیت گذشته و فعلی فلسفه سیاسی مورد تأمل قرار دهیم. درواقع این پرسش قابل طرح است که آیا در گذشته فلسفه سیاسی اسلامی تاثیری در تحولات سیاسی و اجتماعی داشته است یا خیر؟ تا این که سپس بحث شود که اکنون و در آینده چگونه باید باشد.
وی اضافه کرد: اما به طور اجمال می توان ویژگی های زیر را برای فلسفه سیاسی اسلامی برشمرد: یک. فلسفه اسلامی و فلسفه سیاسی اسلامی به عنوان بنیان تمدن نوین اسلامی و علوم انسانی می تواند مطرح شود. به نظر می توان گفت هیچ تمدنی نمی تواند برپا شود مگر این که معرفت شناسی، انسان شناسی، هستی شناسی و غایت شناسی آن در فلسفه ترسیم شده باشد. فقه و سایر دانش های اسلامی نمی توانند چنین کاری برای ما انجام دهند. در بین علوم اسلامی فلسفه و حکمت است که میتواند در این زمینه طرحی ارائه دهد. در این طرح، البته جایگاه دانش هایی مانند ففه هم ترسیم می شود. به هر حال شرط تمدن سازی خردورزی، عقلانیت و حکمت است. دو. از این رو است که به نظر، انسجام بخشی و نظام دهی به افکار و سیاست ها توسط حکمت صورت می گیرد و ما نیازمند فلسفه و حکمت سیاسی خواهیم بود که بتواند به افکار و طرح های اجتماعی ما سامان بدهد و انسجام بخشی ایجاد نماید.
این عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی تصریح کرد: سه. نکته سوم این است که ما بر اساس حکمت و فلسفه اجتماعی می توانیم با دیگر دستگاههای فکری و فلسفی مواجهه داشته باشیم. درواقع این امکان که در حکمت و فلسفه وجود دارد در فقه نیست این مطلب در مقاله کوتاهی قبلاً منتشر شده و در آنجا از برتری حکمت بر فقه با عنوان زبان جهانی استدلال در منظومه حکمت متعالیه یاد کرده بودم. بنابراین در اینجا امکان بحث و گفتگو و تعامل با دیگر افکار شکل می گیرد. چهار. طرح مفاهیم و ایده های نو و مواجهه خلاقانه و تولیدی و ارائه مفاهیم جدید با بهره گیری از حکمت و فلسفه رخ می دهد. قدرت خلاقیت در برابر دستگاه فکری دیگران با فلسفه اتفاق می افتد. درواقع نوعی مواجهة نظریه پردازانه اتفاق می افتد. افزون بر این که پردازش ایده ها و خلق و ابداع ایده های جدید در حکمت و فلسفه و توسط دستگاه فکری فلسفی رخ می دهد.