تاریخ انتشار: ۲۳ مهر ۱۳۹۷ - ۱۵:۱۲

کتاب اینجا، روی زمین (شعرهایی از مردم بدوی جهان) که حاصل گردآوری و ویرایش ریچارد لوئیس است، با ترجمه دکتر محمد هدائی توسط انتشارات زندگی روزانه در ۱۷۶ صفحه منتشر شد.

به گزارش خبرنگار مهر کتاب حاضر مجموعه‌­ای از شعرهای مردم بدوی در سرتاسر جهان است _ مردمی که باید برای زنده­ ماندن به شکار بپردازند و زندگی‌شان را با آواز و ترانه سر کنند، مردمی که می‌توانند با کمترین امکانات معیشتی زندگی کنند، مردمی که زندگی مادی‌شان تُنُک­مایه، اما ذهنشان سرشار از باورهایی معنادار درباره­ی ستارگان، ماه، خورشید و زمین است، مردمی که مثل همۀ ما به غریزۀ عشق، پرستش، خنده، گریه و ترس پاسخ می‌دهند.

این کتاب داستان زندگی‌هایی است پیوسته به خاک و زمین، که باد و باران و تاریکی و روشنی، تار و پود هرروزه‌اش را می­‌تنند. این شعرها، که نشانه‌­هایی از شادی و عزا و آرزو و نیایش مردم بدوی را در خود دارند، هر شامگاه، برای بیان یک رویداد یا احساس سروده می‌­شوند. در نگاه مردم بدوی، رویدادهایی چون شکار، برآمدن روز، بارش باران یا دیدن یک مارمولک، یک جغد، یک خرچنگ، یا مرغی آوازه­‌خوان، یا ستایش ماه و خورشید، یا بیان عشق و دلبستگی، ترس از مرگ و وحشت از تاریکی شب، همه و همه ارزش آن را دارند که دستمایۀ سرودی و آوازی شوند.

سرود و آواز تنها چیزی است که برخی از این مردم از خود دارند. گاه خود آن‌ها را می‌سرایند و گاه یک شاعر آن‌ها را برای تک­­‌تک افراد یک خانواده یا یک قبیله می‌سازد. هر سرود سینه ­به ­سینه، از نسلی به نسلی منتقل می‌­شود و آن‌قدر تکرار می‌­شود که تازگی خود را از دست می‌­دهد وآنگاه شعری تازه سروده می­‌شود.

نمونه­‌ی این آفرینش­‌های تازه شعرهایی است که اسکیموها در جشنی که برای بزرگداشت روح نهنگ و به‌عنوان پاداش بزرگ شکارچیان برگزار می‌کنند، می­‌سرایند. هر جشن شعری نو و آوازی نو دارد که مخصوص همان جشن سروده می‌شود. مردان اسکیمو در سکوت گرد هم می­‌آیند و انتظار می­‌کشند تا کلمه‌­ها و آهنگ‌­ها در ذهنشان بجوشد و «در لحظه‌­ای که همه، سخت در اندیشه‌­ی یافتن مطالب مناسب‌اند، شعرها در ذهنشان می‌­جوشند و مانند حباب­هایی که از ژرفای آب بالا می‌­آیند، از سینه­‌ی سرایندگان بیرون می­‌خزند».

بسیاری از مردمی که کلامشان در این مجموعه گرد آمده اکنون دیگر زنده نیستند. قبیله­‌هایشان از هم پاشیده یا در فرهنگ­‌های مهاجم گم شده­ است ـ آداب و رسومشان فراموش شده و خودشان به دست مهاجمانی که به زمین‌­های آنان چشم داشته‌اند کشته و نابود شده‌­اند. تمام آنچه، اینجا و آنجا، از آنان باقی مانده، فقط تکه‌هایی اندک از هنرهای دستی و سطرها و واژه‌­هایی از شعرهایشان است. بسیاری از آنچه در این دفتر می­‌بینید، تکه­پاره‌­هایی هستند که پژوهشگران علاقه­مند به این فرهنگ­‌های روبه‌زوال ثبت و ضبط کرده­‌اند. این پژوهشگران _ که برخی‌شان شیفته‌­ی زیبایی سرودهای مختلف ِفرهنگ‌های گوناگون بوده‌اند_ سخت کوشیده‌­اند که معنا و محتوای هر سرود را از این زبان‌های بدوی ترجمه کنند.

این آوازها، که سرشار از اندیشه­‌های شاعرانه‌­اند، هنوز هم گویا و پرتوان‌اند ـ زیرا نه‌فقط از جهان انسان بدوی، بلکه از جهان و تجربه‌­های امروزین ما سخن می‌­گویند. آن‌ها احساس­ها و افکاری را بازتاب می‌دهند که در گوشه و کنار دل و ذهن ما خفته و از یادمان رفته­اند. این شعرها توجه را به چشم­‌اندازها و آواهایی جلب می­‌کنند که ما انسان‌­ها از آغاز زندگی‌مان بر روی زمین پذیرفته‌­ایم و درک کرده‌­ایم. اما، مهم‌تر از همه، این شعرها شادی­‌ها، هراس‌­ها، رؤیاها و آرزوهای تمام انسان‌ها را آواز می‌کنند، و در این آوازهاست، در این واژه‌­ها، که ما می‌توانیم پیوندمان را با انسانی استوار کنیم که باید از دل زمین بخواند.