قم - رئیس مرکز تحقیقات اسلامی مجلس یکی از نقش‌های قیام کربلا را تبیین رابطه فطرت با دین دانست و گفت: ظرفیت عظیم عاشورا پیوسته باید مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.

به گزارش خبرگزاری مهر، آیت الله احمد مبلغی در نشستی که در دفتر کمیسیون حقوق بشر اسلامی ایران در قم برگزار شد، افزود: عاشورا حقیقتی عظیم، نوشونده و پرتحرک در بستر تاریخ است که قادر است آثار فراوانی را تا ابد به جامعه ارزانی بدارد.

وی یکی از نقش‌های قیام کربلا را تبیین رابطه فطرت با دین دانست و گفت: عاشورا خود، تجلی گاه این رابطه است و عناصری از روش فهم دین، از عاشورا قابل استخراج و استنباط است.

عضو مجلس خبرگان رهبری با بیان اینکه عاشورا طی هر سال و با مرور زمان نه تنها کهنه نمی‌شود بلکه هر روز نوتر و تازه‌تر می‌شود، گفت: با گذشت زمان و پیدایش مسائل جدید، عاشورا قابل مطالعه و کنکاش و تحلیل بیشتر بر اساس زوایای جدید می‌شود.

وی خاطرنشان کرد: یکی از سؤالات مطرح نسبت به عاشورا آن است که عاشورا با آنچه که امروزه، عملیات انتحاری خوانده می‌شود، چه نسبت و رابطه‌ای دارد؟

آیت الله مبلغی بیان داشت: پاسخ این است که عاشورا واجد مؤلفه‌هایی است که صد درصد در نقطه مقابل عملیات انتحاری قرار دارد این مؤلفه‌های سه گانه عبارت‌ هستند از اینکه اول: اقدام امام حسین علیه السلام در عاشورا و قبل از آن بر عنصر آشکارسازی و انجام عمل شفاف و اجتناب از هرگونه اختفا و پنهان کاری که عملیات انتحاری بر اساس آن شکل می‌گیرد.

وی ادامه داد: دوم اینکه امام (ع) اقدام کننده به جنگ و یا خواهان آن نبودند بلکه در برابر ستم در روز عاشورا خطبه خواندند و بر کلام و سخن و آگاهی و توصیه‌های اکید اخلاقی و مبارزه با ستم تمرکز کردند و از آن‌ها خواستند که جنگ نکنند.

رئیس مرکز تحقیقات اسلامی مجلس شورای اسلامی اظهار داشت: سوم آنکه، امام در خلال قیام حتی بعد از کشته شدن عزیزان خود خواهان آن بودند که آن‌ها دست از جنایت‌های خود بردارند و به آن تداوم ندهند.

وی افزود: این سه مؤلفه به خوبی آشکار می‌سازد که عنوان عملیات انتحاری در آنچه که قیام حسینی است به هیچ روی قابل انطباق نیست بلکه دو مسیر جداگانه و کاملاً متفاوت با هم هستند قیام حسینی(ع)، قیامی محتوایی، فکری و اندیشگی و فطری علیه ظلم و ستم است و عملیات انتحاری که امروزه توسط تکفیریان شکل گرفته است کشنده فطرت، از بین برنده انسان و تولید کننده نفرت علیه دین است.

آیت الله مبلغی اظهار داشت: یکی از استفاده‌هایی که از قیام عاشورا می‌توان به عمل آورد استفاده روش فهم دین است، عاشورا درون خود عناصری را گنجانده است که در جهت فهم شریعت، می‌توانند به مثابه عناصری روشی ایفاء نقش کنند.

وی افزود: اگر این ادعا درست باشد معنای آن این است که عاشورا هم دارای عناصر فکری و محتوایی است و هم وجود عناصر روشی.

عضو مجلس خبرگان رهبری گفت: باید توجه داشت که اگرچه آموزه‌های دسته اول اهمیت فوق العاده‌ای دارد و می‌توان جوانب مختلف زندگی را بر اساس آن، قالب و ساختار داد ولی اهمیت عناصر روشی کمتر از آن دسته اول نیست.

وی با اشاره به اینکه یکی از این عناصر روشی استفاده از فطرت در فهم دین است، گفت: باید توجه کرد که استفاده از فطرت در فهم دین یک استفاده قاعده ای نیست؛ یعنی نباید فطرت را قاعده‌ای بیانگاریم و بر اساس آن احکام شریعت را به دست بیاوریم؛ چه آن که اگر چنین کنیم در موارد بسیار به بیراهه می افتیم بلکه مقصود آن است که بر روی ریل فطرت ناب در هنگام استنباط حرکت کنیم.

آیت الله مبلغی افزود: در هیچ کجا فطرت مثل عاشورا فرصت نیافته تا به صورت کامل و شفاف چهره و ماهیت پیوند خورده خود با دین را به ظهور و عرضه برساند.

وی گفت: حرکت بر روی ریل فطرت ناب و اولیه به این معناست که ما به جای آنکه خاستگاه و عزیمت رفتن به سمت فهم نصوص را افکار خود ساخته و اینجایی و آنجایی قرار بدهیم و نصوص را مجبور کنیم که مطابق با آراء خود انگاشته تفسیر گردند، لازم است به سمت فطرت برویم که قرآن به صراحت گفته است دین همان فطرت است.

رئیس مرکز تحقیقات اسلامی مجلس شورای اسلامی خاطرنشان کرد: بنابراین ما نباید در مقام اثبات فطرت را دلیل قرار بدهیم ولی می‌توانیم فطرت را یک نورافکن قرار بدهیم تا زوایا و ابعاد نصوص به درستی فهم گردند.

وی گفت: به بیان دیگر از آنجا که دین معطوف به فطرت آدمی شکل گرفته است می‌توانیم در هنگام فهم دین، فطرت را به مثابه یک ریل قرار بدهیم و البته ضوابط آن را در اصول مورد بررسی قرار بدهیم تا اشتباه کمتر رخ دهد.

آیت الله مبلغی افزود: انسان چه بخواهد چه نخواهد در فهم نصوص از یک نقطه‌هایی عزیمت و حرکت می‌کند این نقطه‌های عزیمت به جای اینکه افکار خود ساخته ما باشد باید نگاه‌های ناب و سالم فطری قرار گیرد.

وی گفت: استفاده از فطرت به مثابه ابزار فهم دین، هم از قرآن و هم از عاشورا به دست می‌آید که در جای خود باید به آن پرداخت و طبیعتاً این نظریه یعنی «نظریه روش انگاری فطرت در استنباط» باید در حوزه‌ها مطرح و مورد نقد و ابرام قرار گیرد.