به گزارش خبرگزاری مهر، کتاب «مدیریت دانش، سازمان و سیاستگذاری عمومی» مدیریت دانش در سازمانهای دولتی را به صورت کاربردی و عملیاتی مورد بحث و بررسی قرار میدهد. در ابتدای کتاب تعریفی از مدیریت دانش ارائه میکند؛ مدیریت دانش به مفهوم شناسایی، تولید، تسهیم و به کارگیری دانش در یک سازمان است. مدیریت دانش، فرایندی نظاممند است که شامل سازماندهی و ساماندهی دانشهای گوناگون برای بهبود کارکردهای سازمانی است و مستلزم توسعه و مدیریت نظاممند دانشها، شایستگیها و تخصصهای سازمان در حال و آینده است.
نویسنده جوهره مدیریت دانش در سیاست گذاری عمومی را بدین صرت بیان میکند؛ جوهره مدیریت دانش در سیاستگذاری عمومی عبارت است از افزایش توان کارکنان سازمانهای دولتی در نظریهپردازی در امور اجرایی-سیاستی و خلق دکترین عملیاتی در حوزه سیاستهای عمومی.
در ادامه در تعریف تحلیل سیاست مینویسد؛ تولید دانش پیرامونی و درونی در فرایند سیاستگذاری، تحلیل سیاست گفته میشود. در ادامه به هرم دانش و اجزای آن یعنی داده، اطلاعات و دانش اشاره میکند و میگوید که بسیاری از نویسندگان این باور را پذیرفتهاند که آنچه که مجموعه دانستهها و مفاهیم ذهنی ماست در قالب یک هرم قابل نمایش است که به مدل هرم دانش مشهور است. در قاعده این هرم دادههای فراوانی وجود دارد که به خودی خود معنای کاملی ندارند. نویسنده در همین فصل به مکاتب سه گانه و مدلهای مدیریت دانش اشاره میکند.
فصل دوم این کتاب با عنوان استراتژیها و برنامههای عملیاتی به بررسی چگونگی پیادهسازی استراتژیهای مدیریت دانش از طریق مثالهایی در سازمانهای گوناگون میپردازد. نکته مهم این است که مباحث و مدلها را به صورت مستقل بیان نمیکند. بلکه به صورت موردی آنها را ارائه کرده است.
فصل سوم به بررسی زیرساختهای فنی و اسناد فناوری اطلاعات میپردازد. نویسنده معتقد است که مدیریت دانش فراتر از مدیریت اطلاعات است، مدیریت اطلاعات برچگونگی دستهبندی و طبقهبندی دادهها و اطلاعات توجه دارد، در حالی که مدیریت دانش،کار تحلیل و ترکیب اطلاعات، تبدیل آن به دانش و استنتاج و کاربرد آن را وجهه همت قرار میدهد. مدیریت دانش رویکردی کاربردی، فرایندی، تحلیلی و معطوف به تصمیمگیری است. در ادامه این فصل نویسنده به چگونگی دادههای اطلاعات در سازمانها و همچنین چگونگی استفاده از آنها توسط سازمانها و وزارتخانه اشاره میکند.
نویسنده در فصل چهارم به دانش و استراژی دانشی میپردازد و میگوید: مقصود ما از استراتژی دانشی برنامهریزی برای تولید و به کارگیری دانش در یک سازمان است. پرسش اصلی این است که چگونه دانش شناسایی و تولید شود و براساس چه برنامهای به کار گرفته شود؟
استراتژی دانشی در واقع برنامهای است که دانشهای سازمان را شناسایی نموده، آن را به وظایف سازمان پیوند میزند و دسترسی آن را برای افرادی که به آن نیاز دارند فراهم میکند.
فصل پنجم به مستندسازی تجربیات سیاستی میپردازد. نویسنده در این زمینه با اشاره به اینکه روش این کار تلفیقی از مدل کشف، تنقیح و تجرید با مدل مرحلهای سیاستگذاری عمومی است. نویسنده در معرفی این فصل مینویسد: این فصل در پی ارائه روششناسی مستندسازی دانشهای ضمی و تجربیات سیاستی در سازمانهای عمومی، اعم از دولتی و غیردولتی، براساس ترکیبی از مدل اکتشاف، تنقیح و تجرید با مدل مرحلهای سیاستگذاری عمومی است.
در فصل ششم یا آخر نویسنده به ارائه معماری نرم افزاری مباحث پیش گفته میپردازد. در ذیل این بحث مینویسد؛ معماری اطلاعات چهار رکن دارد که عبارتند از سازماندهی، کاوش، دستهبندی و نامگذاری(برچسب زنی) و جستجو.
کتاب مدیریت دانش، سازمان و سیاستگذاری عمومی (مدلها، استراتژیها و زیرساختها) تالیف کیومرث اشتریان، توسط پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم در ۴۳۰ صفحه و با شمارگان ۱۰۰۰ نسخه به قیمت ۳۰۰۰۰ تومان منتشر و روانه بازار نشر شده است.