«سویه‌ها: مطالعه‌ای در فلسفه‌ی هگل» نوشته تئودور آدورنو با ترجمه‌ حسام سلامت، یگانه خویی و محمدمهدی اردبیلی به همت نشر ققنوس منتشر شد.

به گزارش خبرنگار مهر، تئودور آدورنو در ١٤ نوامبر ١٩٥٦، به مناسبت صدوبیست وپنجمین سال مرگ هگل، در دانشگاه آزاد برلین سخنرانی‌ای ایراد کرد که بنا بود به ابعاد و سویه‌های فکری هگل اختصاص داشته باشد. در همان ایام همین مباحث و دیگر مسائل و موضوعات را به نحوی مبسوط‌تر در قالب درسگفتاری رادیوی مطرح کرد. از آن‌جا که مباحث سخنرانی دانشگاهی و درسگفتار رادیویی عمیقاً به هم ارتباط داشتند، آدورنو مضامین این دو را، به علاوه «اضافاتی مهم» در قالب تک‌نگاری‌ای با عنوان «سویه‌های فلسفه هگل» گرد هم آورد.

تئودور آدورنو در این کتاب، برحسب قرائت خاص خودش از ایدئالیسم آلمانی به طور کلی و فلسفه هگل به طور خاص، آن هم قرائتی که به اقتضای فشردگیِ فضای نوشتار هیچ‌گاه آن‌قدرها بسط نمی‌یابد و صرفاً به اشاره برگزار می‌شود، پاره‌ای از تعیین‌کننده‌ترین پروبلماتیک‌های فلسفه هگل ــ و نیز دیگر فلسفه‌های ایدئالیسم آلمانی: کانت، فیشته و شلینگ ــ را برجسته می‌کند، و البته به‌سرعت از روی آن‌ها می‌پرد، تا در نهایت گرهگاه‌های این فلسفه را به یکدیگر وصل کند و انسجام منطقی آن و در عین حال تنش درونی‌اش را نشان دهد.

در بخشی از مقدمه‌ی مترجمان آمده است: ...آدورنو زمانی دربارۀ هگل نوشت: «در قلمرو فلسفه‌[های] بزرگ، هگل بی‌تردید تنها کسی است که حین مواجهه با آثار او بعضی‌ اوقات آدمی دقیقاً نمی‌داند و نمی‌تواند قاطعانه حکم کند که سخن بر سر چیست، و تضمینی وجود ندارد که چنین حُکمی اصلاً ممکن باشد»(Adorno, 1994: 89). بی‌شک این دعوی در قبال خود آدورنو نیز، همپای هگل، راست می‌آید. دشواری نثر آدورنو در اغلب مواقع سرگیجه‌آور است و بعضاً خواننده را، حتی خوانندۀ جدی و پیگیری را که با مواضع وی آشناست، مستأصل می‌کند و به این صرافت می‌اندازد که شکست‌اش را بپذیرد و کتاب را ببندد.

در اینجا نیز به سیاق دیگر کارهای آدورنو با متنی به غایت فشرده و سهمگین سروکار داریم که اهم مواضع فلسفۀ هگل را، آن هم در نسبت انتقادی‌اش با کل سنت ایدئالیسم آلمانی، به یک‌نَفَس‌ترین شیوۀ ممکن، بی‌آنکه در این میان به خواننده مجال نفس‌کشیدن بدهد، روایت می‌کند. این روایت اما به‌هیچ‌وجه شرح و تفسیری آموزشی برای آشنایی مقدماتی یا پیشرفته با فلسفۀ هگل نیست. با این اوصاف خواننده‌ای که به قصد آموختن هگل به سراغ جستار حاضر برود احتمالاً دست خالی باز خواهد گشت ... .

وی در جستار حاضر برحسب قرائت خاص خودش از ایدئالیسم آلمانی به طور کلی و فلسفۀ هگل به طور خاص، آن هم قرائتی که به اقتضای فشردگیِ فضای نوشتار هیچگاه آنقدرها بسط نمی‌یابد و صرفاً به اشاره برگزار می‌شود، پاره‌ای از تعیین‌کننده‌ترین پروبلماتیک‌های فلسفۀ هگل – و نیز دیگر فلسفه‌های ایدئالیسم آلمانی: کانت، فیشته و شلینگ – را برجسته می‌کند، و البته به سرعت از روی آنها می‌پرد، تا در نهایت گره‌گاه‌های این فلسفه‌ را به یکدیگر وصل کند و انسجام منطقی آن و در عین حال تنش درونی‌اش را نشان دهد.

با این تفاصیل با متنی طرفیم که بی‌رحمانه دیریاب و خصمانه سخت‌فهم است. این حقیقت اما عوض آنکه در حُکم توجیهی برای انصرافِ از مواجهه‌ با متن باشد اتفاقاً ما را به کلنجاررفتنِ با آن و سروکله‌زدن با دقایق‌اش ترغیب می‌کند؛ دست‌کم تجربۀ ما چنین بوده است. از همین رو مترجمان خود را در نهایت ناگزیر یافتند که پیچ‌وتاب‌ها، ابهام‌ها و ارجاعات متن را برحسب فهم خود و تا جایی که توان نظری‌شان اجازه می‌داد در قالب یادداشت های مختصر و مفصل، به اقتضای هر مورد، روشن سازند. هر چه باشد با جستاری سروکار داریم که اساسی‌ترین نکته‌های آن صرفاً در حد اشارات گذرا طرح شده‌اند و اغلب ارجاعاتش به کانت، فیشته، شلینگ و هگل، لابد به این دلیل که اِشراف خواننده بر سنت ایدئالیسم آلمانی را پیش‌فرض گرفته است، بی‌مهابا به درون متن پرتاب شده‌اند...

سید مسعود حسینی، پژوهشگر و مترجم فلسفه در مورد این اثر نوشته است: گذشته از کیفیت بسیار خوب ترجمه و خوش‌خوانی و روانی متن فارسی، مایلم به دو نکته‌ی برجسته‌ی این ترجمه اشاره کنم: نخست این‌که، متنی است بسیار فشرده و مملو از بینش‌ها و تحلیل‌های عمیق. بنابراین، حجم اندک کتاب (بالغ بر ۷۰ صفحه بدون پی‌نوشت‌های مترجمان) نباید موجب پیشداوری درباره‌ی اهمیت اثر شود. اگرچه با متنی ۷۰ صفحه‌ای طرف هستیم، ولی متن چنان عمیق است که شاید شرح آن نیازمند نگارش کتابی دو یا سه برابرِ حجم آن باشد.

دوم، تعهد مترجمان به محتوا. مترجمان کوشیده‌اند تا جایی که در توان دارند از غموض و پیچیدگی مطالب بکاهند، به این ترتیب که بیش از ۵۰ پی‌نوشتِ بسیار مبسوط (گاه در حد چند صفحه) به انتهای کتاب افزوده‌اند. وظیفه‌ی مترجم حتی با ترجمه‌ی دقیقِ متن نیز به پایان نمی‌رسد. شرح محتوای متن هم جز وظایف مترجم است، گیریم نه در مقام مترجم، دست‌کم در مقام شارح. چراکه مترجم‌بودن موخر از شارح‌بودن است. مترجم وظیفه دارد پیش از ارائه متن به جامعه خوانندگان، حتی‌المقدور در فهم محتوای اثری که ترجمه می‌کند بکوشد، کاری که مترجمان کتاب «سویه‌ها» به آن اقدام کرده‌اند.

«سویه‌ها: مطالعه‌ای در فلسفه‌ی هگل» نوشته تئودور آدورنو با ترجمه‌ حسام سلامت، یگانه خویی و محمدمهدی اردبیلی به همت نشر ققنوس به بهای 12 هزار تومان در پائیز امسال منتشر شد.