به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی موسسه خانه کتاب، این همایش طی روزهای چهارشنبه و پنجشنبه (دوم و سوم آبان ماه) در سرای کتاب موسسه خانه کتاب برگزار و در پنلهای تخصصی آن، مقالههایی از سوی استادان و دانشجویان با محوریت عنوان همایش یعنی «ادبیات کودک و دیگری» ارائه شد.
علیرضا کرمانی در توضیح مقاله خود با عنوان «طرد کودکان در دنیای مدرن» گفت: صاحبنظران حوزه مطالعات کودکی و نوجوانی در بحث تاریخ کودکی و نوجوانی به دو گروه کلی تقسیم میشوند؛ آنهایی که به تداوم در تاریخ معتقد هستند و آنهایی که همچون فوکو، معتقدند تاریخ مجموعهای از گسستها است. بر اساس نظر فوکو، گفتمان، ساز و کاری برای طرد در دنیای مدرن است. وی در مجموع و در یک دسته بندی کلی از شیوههای طرد کننده گفتمان، این شیوهها را به دو دسته کلی شیوههای طرد کنندههایی که از بیرون اعمال میشوند و شیوههایی طرح کنندههای که از درون اعمال میشوند.
وی ادامه داد: فوکو در توضیح شیوههای طرد کنندهای که از بیرون اعمال میشوند، به سه شیوه ممنوعیت، تقسیم بندی و نخواهندگی و حقیقت و خطا اشاره میکند؛ اما شیوههای طرد کنندهای که از درون اعمال میشوند، شیوههایی هستند که گفتمان از طریق آنها بر خودشان نظارت میکند.
کرمانی بیان کرد: در جمع بندی ویژگیهای پدیدههای گفتمانی میتوان گفت که پدیده گفتمانی پدیده ای است که اولاً تاریخی باشد و ثانیاً محصول سازوکار طرد باشد. در این مقاله تلاش شده با قرار دادن پاره ای از اسناد دانش کودکی و نوجوانی، در پروبلماتیک فوکویی گفتمان، نشان داده شود که کودکی و نوجوانی در دنیای مدرن پدیده ای است با ماهیت گفتمانی.
رویا یدالهی شاهراه، از دیگر سخنرانان این همایش، در توضیح مقاله خود با عنوان «بازنگری در مفهوم دگر بود کودک در ادبیات کودک بر مبنای روان شناسی اگزیستانسیال (روایت ارنستو اسپینلی)» گفت: در نظریه پردازیهای مربوط به فلسفه ادبیات کودک، طرح مفهوم کودک به منزله دیگری، معمولاً محمل نوعی جهت گیری سلبی و منفی نسبت به ادبیات کودک میشود. ابتدا مفهوم دیگری در شکل یکی از سازههای جهان بینی مطرح و سپس، در این بافت رابطه بزرگسال، کودک در متن ادبیات کودک به منزله تقابل خودسازه-دیگر سازه از نو تعریف میشود.
وی ادامه داد: بر اساس این تعریف، کودک در عین دیگری بودن، گسسته از بزرگسال نیست. در حیطه ادبیات کودک این رابطه در انواع گوناگونش، نوعی از جهانش است که هر رویکردی به آن معنا، معنایی را از این تجربه بر میگزیند و فرادید میآورد که لزوما ناقص و به نوعی تحریف آن است. با این همه، گریزی از این معنا سازی نیست. بدین سان، در خلق ادبیات کودک و نظریه و نقد ادبی، این مساله به این معنا است که آثار تولید شده در این حوزه نیز همواره در حال ساختن و استخراج معانی از تجربه مواجهه خود با کودک هستند و هر معنایی ضرورتاً فقط تا حدی به کل این تجربه وفادار است و همواره آن را تحریف میکند.
مریم محمدخانی هم در توضیح مقاله خود با عنوان «دیگری سازی، دیگری زدایی» گفت: در بررسی کتابهای تالیفی و ترجمهای که برای کودکان و نوجوانان منتشر میشود درباره نمایش دیگری به نکتههایی همچون چگونگی تعریف دیگری، اینکه آیا هر شخصیتی که در نکتهای با عرف یا نرم جامعه تضاد داشته باشد، دیگری است؟ هر کودک و نوجوانی که در خانوادهای زندگی کند که از الگویی جز پدر، مادر و فرزند تشکیل شده باشد، دیگری است؟ هر کودکی که شرایط متفاوتی نسبت به افراد محیط اطرافش داشته باشد، نقش دیگری به خود میگیرد؟، به چشم میخورد. هر کودکی که از محیطی مالوف به محیطی جدید پا بگذارد، بیماری جسمی یا ذهنی داشته باشد و... دیگری است. او باید مسیری را طی کند تا دیگران به عنوان عضوی از جامعه خود او را بپذیرند. این پذیرش هم نهایتا با پذیرش این تفاوت پیش میآید، یعنی این تفاوت است که به، رسمیت شناخته میشود.
وی ادامه داد: کودک یا نوجوان با وجود این تفاوت میتواند در گروه همسالان راه پیدا کند. با این نگاه خود این کتابها دیگری سازی میکنند دیگری را میسازند و در روند خود سعی میکنند این دیگری را به عنوان عضوی از جامعه بزرگتر به رسمیت ببخشند. بیشتر این کتابها واقع گرا هستند و معمولاً بازنمایی شرایط جامعه. اما ادبیات در ذات خود میتواند دیگری زدایی کند، تمام این مناسبات را برهم بزند و اصولاً مفهوم دیگری را به چالش بکشد. دیگری وجود دارد یا مفهومی بَرساخته مناسبات اجتماعی است؟ ادبیات باید بازنمای این مناسبات باشد یا میتواند خود مناسبات جدیدی بسازد و مفهوم دیگری را تغییر بدهد؟
«فرزانه آقاپور» استادیار دانشگاه گیلان، زبان و ادب فارسی مقاله خود با عنوان (دیگر بودگی میان نوجوان و بزرگسال با مروری بر جلوه «دیگری» در نظامهای نظری گوناگون) ارائه کرد و گفت: اندیشمندان دو مفهوم خود و دیگری را از منظرهای مختلف از جمله فلسفه، روانشناسی، نشانه شناسی، جامعه شناسی، زبان شناسی و سیاست بررسی و تعریف کردهاند. این دو در تاریخ فلسفه غرب همواره مقابل یکدیگر بودهاند و رابطهشان بر اساس دو منطقه قطبی و دیالکتیک شکل گرفته است.
وی ادامه داد: رابطه تقابلی نوجوان، بزرگسال نمیتواند به دور از مناسبتهای قدرت باشد و از نگاه اغلب نظریهپردازان، ماهیت این تقابل بر دیگر بودگی نوجوان نسبت به بزرگسال استوار است و نوجوان در وضعیت دیگرانگی به سر میبرد و توسط ساختارهای قدرت احاطه میشود. اما در تحلیل مساله قدرت، نباید نوجوان را صرفاً در ارتباط با بزرگسال سنجید. بلکه تاثیر نامستقیم و سلسله مراتبی عاملان قدرت بر اجتماع، خانواده و سپس نوجوانان شایان تأمل است. نوجوان تنها بر بزرگسالانی که با او در ارتباط اند تاثیر نمیگذارد او در اصل بر حاکمیت و شبکه قدرت تلنگر میزند. دیگربودگی میان بزرگسال و نوجوان در چرخش است.
استادیار دانشگاه گیلان بیان کرد: تعریف فرهنگ و نافرهنگ بستگی به نظرگاه و موقعیت تعریف کننده دارد و برخلاف تصور رایج، بزرگسالان نیز میتوانند در فرآیند دیگر شدگی قرار بگیرند و به دلیل امتناع از برقراری ارتباط فرهنگی میان خود و نوجوان، توسط نوجوانان به حاشیه رانده شوند. نوجوان علاوه بر برخورداری از قدرت بالقوه و ظرفیتهای شدن، به علت داشتن گشودگی فرهنگی، در مرز فرهنگهای گوناگون میایستد و با ورود به فرهنگهای مختلف و برقراری ارتباط با انواع دیگریها، اعم از نژادی، فرهنگی، قومی دینی و جز آن، از امکانهای هر یک از آنها بهرهمند میشود.
آقاپور ادامه داد: بزرگسالان در مقام نویسندگان ادبیات نوجوان، هر چه به مرکز فرهنگ بزرگسالی نزدیک تر شوند، از نظر نظام فرهنگی نوجوان که از دید بزرگسال به نافرهنگ میگراید، به حاشیه رانده خواهند شد. بنابراین، خطر دیگرشدگی و خوانده نشدن از سوی مخاطب نوجوان، نویسندگان ادبیات نوجوان را تهدید میکند. نوجوان و بزرگسال، همچنان که در مسیر پیش میروند، ناهمواریهای همدیگر را میسایند و حرکتشان را روانتر میکنند. بنابراین، تقابل میان آنها و برخورد فرهنگهایشان نوید بالندگی پرشتابی را میدهد و برای پویایی هر جامعه ای این دو سوی تقابل باید باشند، باید با سودای قدرت، گفتمانها را به چالش بکشند و با هم گفتمانی نو و زمان در خور بسازند.
به گفته وی، اگر ادبیات خود را مهرهای چرخان در فرآیند کلان قدرت ببیند و دیگرپذیری داشته باشند، چندآواتر و لذت بخشتر میشود و کمتر درصدد تحمیل ایدئولوژیهایی که خود برتر میپندارند به نوجوانان خواهد بود. این ادبیات خواهد پذیرفت که نوجوان، در فرآیند خوانشی لذت بخش، کامل کننده او و طرف گفتوگوی اوست، نه ابژهای که با نگاهی از بالادست به فرودست، فقط باید آموزش داده و جامعهپذیر شود.
وی در پایان گفت: تصویر نوجوان در ادبیات نوجوان ایران با حقیقت نوجوان امروز اغلب شکاف عمیقی دارد. وقتی ادبیات نوجوان جهان به سمت گفتوگومندی، نگاه شبکهای به قدرت، هنجارشکنی و کم کردن نگاههای نابرابر و نیز توجه ویژه به هرگونه اقلیتی پیش میرود، این گونه پاپس کشیدن از ملزومات دنیای مدرن و فروگذاشتن جانب نوجوان سبب میشود نوجوانان این آثار را از آن خود نکنند و به حاشیه برانند. از سویی ادبیات نوجوان ما، به دیگراندیشان کمتر پرداخته است و در توجه به جامعههای دیگر شده مسائلی مانند فقر و افراد حاشیهای شهرها و روستاها بیشترین اولویت را داشتهاند. توجه به ادبیات زنان نیز از زاویههایی نو در تقابل با ادبیات مردانه در سالهای اخیر مدنظر نویسندگان بوده است اما بسیاری از دیگریها از جمله دیگریهای نژادی و قومی، اقلیتهای دینی و مذهبی، بیماران خاص و کودکان کار، هنوز آن چنان که باید با روایتی آزادانه و صدای مستقل شان در رمانها و داستانهای نوجوان حضور نیافتهاند.
شیرین احمدی نیز در این همایش در توضیح مقاله خود با عنوان «هویت ملی و دیگری در متون تالیفی و ترجمهای ادبیات کودک و نوجوان» گفت: هدف از پژوهش حاضر بررسی «خود» و «دیگری» از منظر هویت ملی در متون ترجمه ای و تالیفی ادبیات کودک و نوجوان و نیز میزان پرداختن به آنها در این متون بوده است. به منظور دست یابی به این هدف، پیکره ای از یک زبانه، متشکل از رمانهای پرفروش واقع گرای موجود در بازار کتاب ایران، شامل ۸ رمان ترجمهای و ۸ رمان تالیفی نوجوان انتخاب شده است. سپس ۱۰۰ صفحه اول هر کدام از این رمانها، جمعاً حدود ۴۶۰ هزار کلمه، به دقت مورد بررسی قرار گرفت.
وی ادامه داد: نتایج پژوهش نشان داد در رمانهای ترجمهای، هویت ملی «خود» با ۶۲/۸۸ درصد بیشترین فراوانی مصداقهای هویت ملی استخراج شده را به خود اختصاص داده است. مصداق هویت ملی دیگری تنها ۳۷/۱۱ درصد از نمونهها را دربرگرفته بودند. در رمانهای تالیفی بررسی شده، ۷۹/۶۰ درصد از نمونههای استخراجی مربوط به خود و ۲۰/۳۹ درصد از آنها مربوط به دیگری بودند.
احمدی عنوان کرد: با توجه به نتایج به دست آمده، میتوان نتیجه گرفت در رابطه با هویت ملی، اولویت متون ترجمه ای هویت ملی خود است. علاوه بر این در بسیاری از مواردی که نمونههای هویت ملی دیگری در رمانهای ترجمه ای استفاده شده اند، از آنها برای پر رنگ تر ساختن هویت خود بهره برده شده است اما در رمانهای تالیفی این ویژگی به چشم نمیخورد.
وی در پایان گفت: درحالی که انتظار میرود هر کتاب توجه ویژه ای به هویت ملی خود داشته باشد، متون تالیفی ایرانی هر دو هویت خود و دیگری را بازتاب میدهند. به عبارت دیگر، حتی ادبیات تالیفی ایرانی نیز هویت غیر ایرانی را پر رنگ کرده است. همچنین، با توجه به فراوانی قابل توجه نمونههای هویت غیر ایرانی در رمانهای تالیفی بررسی شده، به نظر میرسد ادبیات تالیفی ایرانی تا حدودی از ادبیات ترجمهای الگو برداری کرده است. با توجه به اهمیت انکارناپذیر ادبیات کودک و نوجوان و نقش آن در هویت سازی کودکان لازم است آگاهانهتر به نگارش و ترجمه این آثار پرداخته شود.
بر اساس همین گزارش، در دومین پنل همایش «ادبیات کودک و دیگری» با عنوان «دیگری در رسانههای جدید»، درسا امرائی درباره مقاله «همسنجی جایگاه «خود» و «دیگری» در انیمیشنهای «زال و سیمرغ» و «هفت شهر» با تکیه بر آرای مخائیل باختین که به صورت مشترک با امیر علی نجومیان نوشته است، گفت: در این پژوهش با هم سنجی دو انیمیشن «زال و سیمرغ» که بر اساس بازنویسی شاهنامه ساخته شده و «هفت شهر» که یک اثر بازآفرینی شده است، امکانات و محدودیتهای آثار اقتباسی بررسی شده است. با مقایسه دو شیوه مهم اقتباس برای کودکان و نوجوان، یعنی بازنویسی و بارآفرینی، نشان داده میشود که هر کدام منجر به تولید ویژگیهای محتوایی متفاوتی میشوند و نسبت به مسئله «خود و دیگری» رویکرد متمایزی دارند.
وی ادامه داد: یافته اصلی این پژوهش آن است که در آثاری که به طور مستقیم و با وفاداری به متن اصلی بازنویسی میشوند، فضای تک ساحتی ادبیات کلاسیک سعی در حذف دیگری دارد و امکان تولید یک متن چند صدایی را منتفی میکند.
پس از آن محیا برکت مقاله خود را با عنوان «بازنمایی مفهوم دیگری در بازیهای دیجیتالی» ارائه کرد و درباره آن گفت: این نوشتار درصدد پاسخ به این سوال است که جایگاه دیگری در بازیهای دیجیتالی چیست، نحوه بازنمایی آن در بازیهای دیجیتالی چگونه است و فرآیند دیگری سازی در یک رسانه دیجیتال تعاملی چگونه صورت میگیرد. بر این اساس، نظریات استوارت هال در زمینه بازنمایی دیگری در رسانهها مورد توجه قرار گرفته که معتقد است هویت فرهنگی در چارچوب بازنمایی شکل میگیرد و خارج از فضای بازنمایی، فرهنگ امری رها شده در خلا است.
وی در پایان گفت: نتایج تحقیق نشان میدهد مفهوم دیگری از یک سو با خلق فضاهایی رقابت جویانه و مبتنی بر تفاوتهای فکری، قومیتی، نژادی و با ایجاد فضای ایران هراسی و غرب هراسی کنش جذف و جنگ را مورد توجه قرار میدهد و دیگری به سان هویتی که همچون ما نمیاندیشد و رفتار نمیکند باید با غلبه خیر بر شر از بین برود از سوی دیگر، در بازیهایی که فضایی مبتنی بر جنگ هراسی و همدلی دارند دیگری به سان هویت تعریف شده است که باید با او کنشهای مسالمت جویانه داشت و درصدد نجات و کمک او برآمد.
مقالههای «کودک و دیگری: تحلیل فیلم باشو غریبه کوچک از دیدگاه نظریه مهاجرت» نوشته بهاره سقازاده و سید شهابالدین ساداتی، «دیگری و مغز پژوهی امروز و لزوم به کار گیری آن در ادبیات کودک» نوشته عبدالرحیم نجل رحیم، «بخشش آزارگر یا دیگرسازی از او؟ خوانش تصویر آزارگر در اپلیکیشن میچکا» نوشته آزاده خلیفی و «دیگری» روایت شده در پویانماییهای آمریکایی: بررسی موردی «من نفرتانگیز ۲» نوشته حمیده نعمتی لفمجانی، از دیگر مقالههای ارئه شده در این پنل بودند.
در پنل سوم همایش «ادبیات کودک و دیگری» هم که با عنوان «بررسیهای موردی (رمان)» تشکیل شد، فرناز ملکی سروستانی در توضیح مقاله خود با عنوان «پدر-دیگری: بررسی انواع دیگر بودگی در رمانهای فقط بابا میتواند من را از خواب بیدار کند و زیبا صدایم کن»، گفت: مفهوم دیگری یکی از مفاهیم بنیادین و پیچیده فلسفی است که به وسیله باختین وارد حوزه ادبیات و نقد ادبی شده است. ردپای این مفهوم را در تمام ابعد زندگی انسان از جمله اجتماع، اخلاق، سیاست، ادبیات و...می توان یافت و از ورای آن به افقهایی تازه در پیوندهای انسانی و مناسبات آنها برقراری روابط دو سویه، همدلانه و برابر دست یافت.
وی ادامه داد: در اغلب این رمانها، مقوله «جنگ» خود به مثابه «دیگری» جلوه گری میکند و نویسنده آن را عاملی میداند که باعث ایجاد بیثباتی و به هم ریختن ثبات پیشین جامعه میشود. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که در این دو رمان «دیگری» و «دیگر بودگی» به گونه ای متفاوت از سایر رمانهای مربوط به حوزه جنگ تحمیلی و دفاع مقدس بازنمایی میشود و مخاطب با چهره ای متفاوت از جنگ و آسیبهایش روبه رو میشود.
ملکی در پایان گفت: در دو رمان تحلیل شده در این پژوهش پرده از رخ «دیگری» هایی برداشته میشود که به ندرت دست مایهای برای آفرینش اثر ادبی خلاق کودک و نوجوان بودهاند. از برجستهترین جلوههای دیگری در این دو رمان میتوان به دیگر بودگی پدر اشاره کرد که نقطه عطف که دو رمان محسوب میشود و مابقی دیگر بودگیها در حاشیه این دیگری بزرگ تعریف و توصیف میشود.
از دیگر مقالههای ارائه شده در سومین پنل همایش دوسالانه ادبیات کودک و مطالعات کودکی با عنوان «ادبیات کودک و دیگری» مقاله «جستجوی هوت و دیگری؛ مطالعه جامعه شناختی پنج داستان کودک و نوجوان» نوشته سارا صدیق بود که وی در توضیح مقاله خود گفت: مفهوم هویت از مفاهیم ساده و در عین حال پیچیده ای است که میتوان آن را در گسترههای گوناگون زندگی اجتماعی جست و جو کرد. از تعاملات روزمره فردی و موقعیتهایی که هویت شخصی مود تردید و پرسش قرار میگیرد تا چالشهای نتاقشه برانگیز اجتماعی و سیاسی که هویت اجتماعی نیز بدل به موضوعی برای بحث و گفت و گو میشود.
صدیق ادامه داد: این پژوهش بر اساس مطالعه جامعه شناختی پنج داستان تالیفی ناهی، قلب زیبای بابور، طبقه هفتم غربی، عاشقانههای یونس در شکم ماهی و یک جعبه پیتزا برای ذائقه کباب شده که همه آثار برگزیده و تقدیری جمشید خانیان هستند، صورت گرفته است. با تحلیل و تفسیر داستانهای فوق در چارچوب نظری طرح شده، نقش ادبیات به عنوان میانجی میان خود و دیگری جهت شکل گیری همزیستی توام با مدارا، پذیرش، درک تفاوتها و احترام به دیگری در میان هویتهای متکثر و متنوع آشکار میشود.
وی در پایان گفت: انتخاب آثار فوق به نوعی تاکید بر اهمیت ویژه ادبیات کودک و نوجوان است. زیرا برنامه ریزان و سیاستگذاران فرهنگی و آموزشی به خصوص در حوزههای رسمی تلاش دارند با شکل دهی به هویتهای فرهنگی و اجتماعی کودکان و نوجوانان از پایین ترین سن ممکن آنها را سوژههایی منقاد و مطیع در جهت حفظ و پیشبرد منافع صاحبان قدرت به زغم خودشان تربیت کنند.
مقالههای «از دیگر خواهی تا دیگر ستیزی، تاثیر تحولات سیاسی بر ادبیات» نوشته محسن هجری، «پژواک دیگری در فرآیند هویت یابی؛ با نگاهی به رمان امپراتور کوتوله سرزمین لی لی پوت از جمشید خانیان» نوشته شیدا آرامش فرد و «چگونگی ارتباط دیگریها در سه گانه اکو پم مونیوس رایان و ارتباط آنها با ساختار اجتماعی و هویتی نوجوان ایرانی» نوشته راضیخ رضا زاده و سار ارض پیما نیز در این پنل ارائه شدند.