مهرنوش، اهل روستای دره چین منطقه زلقی غربی در استان لرستان زندگی می کند و عاشقانه درس خواندن را دوست دارد، اما به دلایل مختلف مانند جاده های صعب العبور و کمبود معلم از درس خواندن عقب می ماند.
هر بار که با پروانه مادر مهرنوش از درس خواندنِ مهرنوش صحبت می کردم، دخترک چشمانش گرد می شد، دست از کار می کشید و فقط به لب های مادر زل می زد تا یک جواب مثبت بشنود. لابلای همه بازیگوشی ها، هیاهو و شیطنت های کودکیِ مهرنوش، دختری دیدم که از پیچ و تاب زندگی درس های زیادی گرفته بود. از سختی ها گله ای نداشت و زندگی می کرد.
مهرنوش پر از شور و هیجان، می دوید، کاه ها را جابجا می کرد. در کنارش گاهی می خواند، گاهی می رقصید، گاهی شیطنت می کرد تابرادر یک ساله اش را بخنداند.
مهرنوش کودکی اش را می کرد ، بدون هیچ عروسکی، بدون بازی کردن با همکلاسی هایش. با همان جثه کوچک و دستان ظریفش، هیزم می آورد، خانه را جارو می زد، آتش روشن می کرد و چای برای مهمانان دم می کرد.
مهرنوش قرار هست که فقط امسال به مدرسه برود و درس بخواند. همه آرزوهای درس خواندن مهرنوش در کلاس پنجم به اتمام می رسد.
مهرنوش تنها دختر مادرش پروانه استمهرنوش از کودکی آداب پذیرایی از مهمانان را یاد گرفته است و به خوبی از مهمانان پذیرایی می کندمهرنوش از کودکی آداب پذیرایی از مهمانان را یاد گرفته است و به خوبی از مهمانان پذیرایی می کندمهرنوش با همان قد و قواره کوچک، همه کارها را با جدیت شبیه مادرش انجام می دهد و از عهده همه کارها بر می آیدمهرنوش با آن دستان کوچک و ظریف پایه های مشک را به اندازه قدش مستقر می کرد تا بتواند به راحتی مشک بزندمهرنوش علاوه بر کمک به مادرش در خانه، کار چوپانی نیز انجام می دهد و با گله به بیابان می رودکیارش برادر یک ساله مهرنوش تنها در آغوش خواهرش آرام می شود، چون تمام روز در کنار خواهرش استمهرنوش علاوه بر کمک به مادرش در خانه، در کارهای پدرش نیز کمک می کندمهرنوش در کنار تمام مسئولیت های خانه، با برادرش می خندد و بازی می کند مهرنوش بر روی کاههایی که برای خوراک دامهای شان هست، پلاستیک می کشد تا زیر باران خیس نشوندمهرنوش در کنار تمام مسئولیت های خانه، با برادرش بازی می کند مهرنوش با تمام مسئولیت های خانه، می دود، می خندد وحتی گاهی شعر می خواند و کودکی می کندمهرنوش با ذوق کتابهایش را برمی دارد تا بخواندمهرنوش فقط روزهایی که معلم در روستا هست به مدرسه می رود و بقیه روزها، کارهای خانه را انجام می دهدمهرنوش فقط روزهایی که معلم در روستا هست به مدرسه می رود و بقیه روزها، کارهای خانه را انجام می دهدبعضی از روزها مهرنوش به مدرسه می رود ولی معلم، به مدرسه نیامده استمهرنوش تنها دختر مادرش، پروانه استمهرنوش وقتی در خانه است به مادرش در امور خانه کمک می کند مهرنوش به مدرسه و تحصیل علاقه داردمهرنوش علاوه بر کمک به مادرش در خانه، در کارهای پدرش نیز کمک می کند