عزیز و نگارِ - آخرین حلقه گمشده دلدادگان عاشق
به گزارش خبرگزاری مهر، علی دهباشی، سردبیر مجله بخارا و برگزار کننده شب های بخارا در آغاز برنامه گفت : عزیز و نگار، داستان دو دلداده طالقانی است که قدمت آن به چند قرن می رسد. به احتمال قریب به یقین باید داستان عشق عزیز و نگار را آخرین حلقه گمشده دلدادگی عاشقان دانست که بارها در تاریخ ادبیات فارسی شاهد برخی از آن ها بوده ایم.
به گفته وی عزیز و نگار نیز چون باقی عاشقان پس از طی مرحله عشق زمینی -چنانچه عارفان بر آن قائلند- به عشق آسمانی دست می یابند و جالب این که جز در عزیز و نگار چاپ شرکت نسبی کانون کتاب ناصر خسرو که در آن عاشق و معشوق به خیر و خوشی به هم می رسند و داستان به پایان می رسد، در باقی روایت ها شاهد غرق شدن آن ها در آب شاهرود یا غیب شدن شان هستیم. در روایت کمالی دزفولی هر دو سنگ می شوند.
دهباشی یادآوری کرد : اگر شاعران پارسی گوی بر منظوم ساختن عشقنامه های عامیانه همت نمی گماردند، ما امروز به هیچ وجه داستان های زیبایی چون شیرین و فرهاد، وامق و عذرا، لیلی و مجنون و بسیاری داستان عاشقانه دیگر را در ادبیات مکتوب فارسی نداشتیم.
سردبیر مجله بخارا به نقل از مقدمه کتاب "عزیز و نگار - بازخوانی یک عشقنامه" علیخانی اظهار داشت : علیخانی نوشته است: برایم همیشه سوال بود که چه چیزی در این داستان وجود دارد که همه را بر آن وا می داشت هر شب پای داستانی بنشینند که شب قبل و شب های قبل تر آن را شنیده بودند. حالا و پس از بررسی روایت های گردآوری شده احساس می کنم همگی هر شب در انتظار کوچک ترین تفاوتی در اصل داستان بوده اند و شاید همین موضوع باعث شده که راوی سعی کند هر بار اندکی بر داستان بیفزاید و اشعار عزیز و نگار را با آوازی دلنشین تر برخواند.
وی ادامه داد: علیخانی قصه "عزیز و نگار" را متنی مردم شناسانه می داند و معتقد است که خواننده، بویژه محقق و اهل علم، با مطالعه وقایع این عشقنامه به شناخت قابل توجهی از حدود جغرافیایی کوه های البرز و تات نشین های این منطقه، محیط اجتماعی، فرهنگی و غیره آن ها دست خواهد یافت.
بانی شب های بخارا در پایان خبر از چاپ متن کامل مقالات و سخنرانی های این شب در مجله بخارا اسفندماه داد.
از روایت شفاهی طالقان تا نسخه های چاپی تهران و گیلان
به گزارش مهر، تاریخ طالقان، پیشینه افسانه عزیز و نگار و چاپ ها و روایت های مکتوب و شفاهی موجود از این افسانه از جمله مباحثی بودند که در سخنرانی مه جبین مهاجر، محقق، نویسنده و سخنران شب عزیز و نگار به آن ها اشاره شد.
مهاجر عزیز و نگار را یکی از داستان های عاشقانه رایج در کوهپایه های طالقان دانست که جدا از روایت های شفاهی آن در طالقان، نسخه های خطی و چاپی متعددی نیز از آن در تهران و گیلان به انتشار رسیده است.
نسخه خطی به زبان رودباری، نسخه عبدالرحمن عمادی، نسخه چاپی که توسط اسلام کاظمیه به دست آل احمد رسید و ... از جمله چاپ های این افسانه هستند که مهاجر در مقاله خود از آن ها یاد کرد.
به گفته او، آخرین نوشته ی منظوم افسانه عزیز و نگار نسخه ای است که حاج محمدعلی اکبریان به مثنوی سرود و قدیمی ترین نسخه چاپی آن نیز پیش از سال ۳۱ توسط وحدت ملی به انتشار رسید.
روایت های بالا طالقانی و پایین طالقانی و گویش های متفاوتی که در روایت این افسانه عاشقانه به کار رفته از مباحث دیگر سخنرانی این پژوهشگر بود.
مهاجر در این نشست خلاصه ای از داستان عزیز و نگار را نقل کرد و درباره تاریخ، جغرافیا و برجستگان فرهنگ و ادبیات طالقان نیز توضیحاتی ارایه کرد.
بیشترین افسانه های عاشقانه جهان از آن ایران است
محمد جعفری قنواتی، پژوهشگر ادبیات شفاهی و مولف کتاب "روایت های شفاهی هزار و یکشب" گفت: عاشقانه های افسانه ای ایران، از مهم ترین ژانرهای ادبیات و حوزه تمدن و فرهنگ این سرزمین بوده اند و تعدد حکایت های واقعی سرگذشت دو دلداده در ایران ما منجر به ایجاد گونه ای خاص از ادبیات شفاهی شده است.
وی در ادامه به تفاوت داستان های عاشقانه شفاهی و مکتوب اشاره کرد و با یادآوری این که ادبیات مکتوب بیش از ادبیات شفاهی متاثر از ادبیات سامی است اظهار داشت : تفاوت مهم افسانه های ما با افسانه های سامی در این است که دلدادگان عاشقانه شفاهی ایران فعال هستند و برای وصال دست به هر کاری می زنند.
آمیختگی نظم و نثر در روایت، سفر دلدادگان و اهمیت دادن به مسایل اخلاقی از جمله ویژگی هایی بود که این پژوهشگر در بررسی افسانه های عاشقانه شفاهی ایران برشمرد.
قنواتی، عزیز و نگار را از جمله افسانه های عاشقانه دل انگیزی دانست که مبنای پیدایش آن واقعیت بوده اما در جریان نقل شفاهی و سینه به سینه مردمان آن منطقه، جنبه ای افسانه ای پیدا کرده است.
وی در پایان با یادآوری این که اهمیت دادن دلدادگان به اخلاق، از ویژگی های بارز افسانه های عاشقانه ایران است، گفت : کاش چاپ و انتشار این افسانه ها شکل گسترده تری می گرفت تا مشخص شود که منافاتی بین اخلاق و عشق وجود ندارد.
عرف و شرع پایان قصه های عاشقانه را رقم می زند
سعید موحدی، دیگر سخنران این جلسه نیز به بررسی نقش باور مذهبی و شرعی مردمان در پیشبرد قصه و پایان ماجرای عاشقانه دلدادگان افسانه های ایرانی پرداخت.
وی با یادآوری فصل مرگ عزیز و نگار در این افسانه، اظهار داشت : مردم از طرفی خود را ملتزم به شرع و عرف می دانند و از سوی دیگر خود یا عاشق بوده اند یا دوست داشته اند عاشق بشوند. میل به عشق از جهتی آنان را به پرداختن این افسانه ها واداشته و از آن سو، برای این که نظام اجتماعی زندگی شان به هم نریزد، پایان این قصه ها را با مرگ دلدادگان رقم می زنند تا هر دو نیازشان برآورده شود.
موحدی قطعه تنهایی عزیز و نگار در خرمن را مورد نظر قرار داد و گفت : شمشیری را که این دو در وقت خواب در میان می گذارند، التزام به شرع و باور مذهبی مردم است که به داستان وارد می کند.
گردآورنده قصه هایی از کتاب "شوقات" ادامه داد : پر سوز و گدازی این افسانه ها تماما محصول هجران و فراق دلدادگان است چرا که با وصال آن ها داستان به پایان می رسد.
سیاه و سفید شدن شخصیت ها در گذر نقل راویان و صیقل خوردن آن ها در مرور زمان مبحث دیگر سخنرانی سعید موحدی بود.
این پژوهشگر در این باره شخصیت "کل احمد" را مورد اشاره قرار داد و اظهار داشت: کل احمد - شوهر نگار و رقیب عزیز - به روایتی همانطور که علیخانی نیز در کتاب "عزیز و نگار - بازخوانی یک عشقنامه" اشاره کرده، در ابتدا "گل احمد" نام داشته، اما مردم برای بد جلوه دادن او، نامش را به "کل احمد" (احمد کچل) تغییر داده اند.
وی در پایان "خداگونه ای" عشق دو دلداده این افسانه را نیز متاثر از باور مردمان منطقه الموت و طالقان دانست و یادآوری کرد که میل به حفظ نظم اجتماعی و مراعات شرع، تاثیر مهمی در شکل گرفتن این افسانه ها و پایان آن ها دارد.
صنایع ادبی به افسانه های شفاهی راه ندارند
به گزارش مهر، ژیلا مشیری، پژوهشگر ادبیات شفاهی و از سخنرانان شب عزیز و نگار، افسانه ها - شعرها را گونه ای از ادبیات دانست که به صورت نثر-دوبیتی از زبان قهرمان یا راوی برای توصیف افسانه روایت می شوند و عموما پایان خوش ندارند و سپس به بررسی ویژگی های آنان پرداخت.
وی در این باره به چاپ انتشارات کانون نسبی کتاب ناصر خسرو و روایت های سیدمحمدتقی میرابوالقاسمی، محمدعلی اکبریان و سیدعلی کمالی دزفولی از این افسانه ها اشاره کرد و از میان آن ها، نسخه کمالی دزفولی را به سبب به کار گیری صنایع ادبی در روایت عزیز و نگار، ضعیف ترین نسخه توصیف کرد.
مشیری گفت: ادبیات شفاهی تاثیر خود را مرهون میزان توجه آن به وجه شنیداری است و صنایع ادبی به این گونه از ادبیات راه ندارند.
وی در فرازی از سخنان خود به نامشخص بودن اولین راوی افسانه های عاشقانه اشاره کرد و در این باره با صحه گذاشتن بر مقدمه علیخانی در کتاب "عزیز و نگار - بازخوانی یک عشقنامه"، اظهار داشت که جستجوی نسخه اصل عزیز و نگار ضروری نیست چرا که مناطق طالقان، رودبار الموت، رامسر و بخش هایی از گیلان، هر کدام روایت ویژه خود را از این قصه عاشقانه نقل کرده اند.
این پژوهشگر در پایان خواستار توجه به وجه موسیقایی افسانه های عاشقانه شفاهی شد و دوبیتی های سروده شده در آن ها را نیز شایسته توجه جدی اهل تحقیق دانست.
روایت علیخانی جنبه علمی و مردم شناسانه ندارد
سیداحمد وکیلیان، مدیر فصلنامه فرهنگ مردم نیز در این نشست بخش هایی از نقد عنایت الله مجیدی، پژوهشگر و رئیس کتابخانه دایره المعارف بزرگ اسلامی بر کتاب علیخانی را برای حاضران خواند.
وی پس از ارائه پاره ای از توضیحات درباره فرهنگ و هشتاد و شش پارچه آبادی موجود در منطقه طالقان، ضعف عمده کتاب علیخانی را در عدم توجه وی به جنبه مردم شناسانه این افسانه دانست و گفت: هدف از گردآوری این دست افسانه ها حفظ گویش و هویت مناطق است اما به این مورد در اثر علیخانی چندان که باید توجه نشده است.
وکیلیان اظهار داشت: از خرده های دیگری که مجیدی از این کتاب گرفته است، کاستی های پژوهشی اثر علیخانی است که از جمله آن ها می توان به جای خالی روایت "بالاروچ"ی های الموت از این افسانه و تاثیر باورهای مذهبی سخت مردم منطقه در روایت عزیز و نگار اشاره کرد.
وی همچنین به نقل از عنایت الله مجیدی اظهار داشت که گنجاندن اعلام جغرافیایی در این کتاب، افزوده ای اضافی است که چهره افسانه ای داستان را کمرنگ می کند و گفت: چه خوب بود که جای این توضیح اضافات، اشعار با گویش محلی شان ضبط می شدند.
مدیر فصلنامه فرهنگ مردم در پایان کار علیخانی را با وجود تمام کاستی های آن، در خور تقدیر دانست و گفت: علیخانی این اثر را بی هیچ امکاناتی تنها از روی عشق و علاقه اش به قصه های عامیانه که بخشی مهم از شاکله فرهنگ ایران هستند، گردآورده است.
روایت پدر از نگار و مادر از عزیز
یوسف علیخانی، نویسنده مجموعه داستان های "قدم بخیر مادربزرگ من بود" و "اژدهاکشان" و گردآورنده کتاب عزیز و نگار در این نشست درباره سابقه آشنایی اش با قصه عزیز و نگار و مراحلش توضیحاتی ارائه داد.
وی گفت : کنجکاوی من در گردآوردن این قصه زمانی برانگیخته شد که دیدم پدر روایتی از عزیز و نگار دارد که با روایت مادر متفاوت است و جالب این بود که هر دوی این ها روایت من را که از چاپ ناصر خسرو برایشان نقل می کردم، اشتباه می دانستند.
علیخانی افزود: تا ۹ سال پیش چیزی از این قصه نمی دانستم تا این که دوست و همکارم، افشین نادری که می دانست الموتی هستم من را با افسانه عزیز و نگار آشنا کرد و پس از آن نسخه ای از چاپ ناصر خسرو مربوط به ۱۳۳۰ را پیدا کردم.
علیخانی در ادامه اظهار داشت : کنجکاوی من بهانه شد تا نسخه های دیگر این افسانه را نیز بیابم و در کنار هم منتشرشان کنم اما آنچه برایم مهم تر بود نقل روایت ناقلان بی اسم و رسمی بود که در روستاهای طالقان و الموت می زیستند.
یوسف علیخانی با تایید کردن کاستی هایی که عنایت الله مجیدی از کتاب وی برشمرده بود، گفت: بخشی از این انتقادها را قبول دارم و سعی می کنم در چاپ های بعدی در رفع آن ها بکشم.
وی افزود: جلد دوم قصه عزیز و نگار را با عنوان "نسخه های شفاهی عزیز و نگار" را آماده انتشار کرده ام که امیدوارم در این روایت ها بسیاری از انتقادها برطرف شده باشد.
فرخنده آقایی، ناهید طباطبایی، فرزانه قوجلو، فریدون حیدری ملک میان، امیر حسین زادگان، حسن لطفی، محمد حسینی، محسن فرجی، علیرضا حسنی آبیز، بهنام ناصح، رسول یونان، ابراهیم رهبر، علی بهبهانی، ساسان والی زاده، جواد عاطفه، یاسین نمکچیان، سپینود ناجیان، مهدی محی الدین بناب، هایده صابری، اصغر نوری، علیرضا سیف الدینی، تورج خامنه زاده، رضا هدایت، جواد آتشباری، علیرضا روشن، بهنام قلی پور، مریم آموسا، حسن همایون، کیان امانی، عباس حسین نژاد، علی کاظم لو، مریم رییس دانا، بهار هاشمی، منصوره اشرافی، فرشید رحیمی و جمعی از اهالی فرهنگ و مردم رودبار و الموت و طالقان از جمله حاضران شب عزیز و نگار بودند.
تاریخ انتشار: ۲۰ بهمن ۱۳۸۵ - ۱۳:۴۵
شب "عزیز و نگار" - افسانه های دو دلداده ی طالقانی - به کوشش مجله "بخارا" عصر روز پنجشنبه ۱۹بهمن در تالار بتهوون خانه هنرمندان ایران برگزار شد .